arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۴۸۷۳۱
تاریخ انتشار: ۲۸ : ۲۱ - ۰۱ آذر ۱۴۰۰
خاطرات یحیی ریحان، مدیر روزنامه‌ی فکاهی «گل زرد» در دوره‌ی احمدشاه؛

قسمت ۲۱/ وزارت فرهنگ باید مجتبی مینوی را به جرم فروش کتاب تقلبی خیام جلب کند

مجتبی مینوی... یک جلد کتاب رباعیات خیام را به عنوان این‌که کهن‌ترین نسخ است به کتابخانه‌ی کمبریج انگلستان فروخته و وجه معتنابهی بابت قیمت آن دریافت نموده است. از آن کتاب عکس‌برداری شده و در روسیه‌ی شوروی مستشرقین ثابت کرده‌اند که اصالت ندارد و تقلبی است... باید وزارت فرهنگ مینوی را به جرم فروش کتاب تقلبی خیام به محاکمه‌ی اداری جلب کند و او را به مجازات رساند تا قدری عاقل‌تر و مودب‌تر شود و دیگر از گلیم خود پا بیرون نگذارد و خود را کتاب‌شناس معرفی ننماید.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ مجتبی مینوی را اغلب خوانندگان می‌شناسند و قیافه‌ی جالب توجه او را دیده‌اند. مشارالیه یک جلد کتاب رباعیات خیام را به عنوان این‌که کهن‌ترین نسخ است به کتابخانه‌ی کمبریج انگلستان فروخته و وجه معتنابهی بابت قیمت آن دریافت نموده است. از آن کتاب عکس‌برداری شده و در روسیه‌ی شوروی مستشرقین ثابت کرده‌اند که اصالت ندارد و تقلبی است. علی‌اف مستشرق شوروی موقعی که به اصفهان رفته و در دانشکده‌ی ادبیات آن‌جا کنفرانس داده است اظهار داشته است که این کار از طرف یکی از اساتید دانشگاه ایران به عمل آمده است.

در شهر لندن هم استاد فرزاد شاعر عزیز ما به من (نویسنده‌ی این خاطرات) تذکر داد که اصطلاحات مندرجه در دیباچه‌ی کتاب حاکی از این است که کتاب مزبور جدیدا تهیه شده و قدیمی نیست.

از شنیدن این خبر خیلی متاسف شدم زیرا به آبروی مملکت ما لطمه وارد ساخته است ولی سکوت اختیار کردم و به هیچ‌کس حرفی نزدم تا این‌که مینوی مقاله‌ای در مجله‌ی «یغما» به طبع رسانید و در آن مقاله اسم مرا به میان آورد، آن وقت به خود حق دادم که تفصیل فروش کتاب تقلبی را منتشر سازم.

او چندین سال قبل در قریه‌ی سوهانک در حضور چند نفر از فضلا (آقای سید جلال‌الدین تهرانی و مسعود فرزاد و نصرالله فلسفی و سعید نفیسی) از من تقاضا کرده بود که اسم او را در مقالات خود که آن اوقات در جریده‌ی «ایران» و در جریده‌ی «شفق سرخ» می‌نوشتم نیاورم و باعث ناراحتی او نشوم و من هم قبول کرده بودم ولی بعدا خود او ابتدا اسم مرا به قلم آورد و عهدشکنی نمود.

در مجله‌ی یغما اشعار عطار نیشابوری را به طور مغلوط طبع می‌کردند و به عطار اهانت می‌کردند و می‌گفتند که این کار به اشاره و تحریک مینوی به عمل می‌آید. هرکس نظری به قیافه‌ی مینوی بیفکند و چند کلمه با او حرف بزند متوجه می‌شود که مشارالیه جسما و روحا مورد بی‌مهری طبیعت واقع شده است و اشخاصی در ردیف مینوی معمولا انتقام ناکامی‌ها و محرومیت‌های خود را از اشخاص برجسته و مورد توجه می‌گیرند تا قلب آن‌ها تسلی پذیرد ولی حبیب یغمایی مدیر مجله‌ی یغما که با مینوی فرق دارد و دارای قیافه‌ی خوب و روح سالم می‌باشد و شاعری معروف و برجسته است و فرزندانی رشید و عالی‌مقام تحویل جامعه داده است معلوم نیست دیگر او چرا باید با این اشخاص هم‌آواز شود و مقالاتی بر ضد عطار درج نماید. به مجله‌ی یغما نامه نوشتم و ابیات ذیل را: «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم»، «عطار روح بود و سنایی دو چشم او/ ما از پس سنایی و عطار آمدیم» که از قول سنایی و مولوی و در ستایش عطار سروده شده است نقل نمودم و درخواست کردم از اهانت نمودن به عطار خودداری نمایند و ابدا اسمی از مینوی و سایر نویسندگان مقالات در نامه‌ی خود نبردم ولی مینوی در شماره‌ی بعد مجله‌ی یغما لایحه‌ای به درج رسانید و حملاتی به من کرد و منکر وجود دو بیت شعر مزبور گردید، در صورتی که این دو بیت شعر در مقدمه‌ی تالیفات عطار طبع شده است و هرکس یکی از تالیفات عطار را خوانده باشد دو بیت مزبور را هم قرائت کرده است. بدین طریق معلوم گردید که آقای مینوی هیچ‌یک از تالیفات عطار را نخوانده است.

من جوابی در رد اظهارات مینوی نوشتم ولی مجله‌ی یغما بر خلاف مفاد قانون مطبوعات جواب را طبع نکرد. لذا ناچار شدم برای گوش‌مالی دادن مینوی موضوع کتاب تقلبی خیام را در مجلات «تهران‌مصور» و «خواندنیها» شرح دهم. مینوی جوابی به مقاله‌ی من نوشت و اقرار کرد که کتاب تقلبی را او فرخته است و قیمت آن را نیز خود او دریافت کرده است ولی چون مالک کتاب شخص دیگری بوده لذا قیمت وصول‌شده از کتابخانه‌ی کامبریج را همان به مالک اولیه‌ي کتاب پرداخته است و او هم فوت نموده است.

طبق کتاب‌های تاریخ که در دست است حکیم سنایی ۳۵ سال قبل از عطار فوت کرده است و در این صورت باید او را معاصر عطار دانست ولی مینوی اظهار می‌دارد که حکیم سنایی یکصد سال قبل از عطار حیات داشته است بدون این‌که مدرکی برای این اظهار خود ارائه دهد. در هر حال باید وزارت فرهنگ مینوی را به جرم فروش کتاب تقلبی خیام به محاکمه‌ی اداری جلب کند و او را به مجازات رساند تا قدری عاقل‌تر و مودب‌تر شود و دیگر از گلیم خود پا بیرون نگذارد و خود را کتاب‌شناس معرفی ننماید.

ادامه دارد...

منبع: سپید و سیاه، شماره‌ی ۱۱ (۹۹۱)، چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۵۱، صص ۲۴ و ۵۴.

 

نظرات بینندگان