سه‌شنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۲
۱۶ ذی القعده ۱۴۴۴
- Tuesday 06 June 2023
  • ارتباط با انتخاب
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیک
  • |
  • نظرسنجی
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
جستجو
ویدئو جدیدترین اخبار پربیننده ترین
لایو خبر عکس خواندنی ها اخبار ویژه
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • ارتباط با انتخاب
  • پیوندها
  • آب و هوا
  • اوقات شرعی
  • مجله الکترونیک
  • نظرسنجی
  • آرشیو
ویدیو / گسترش پس‌زمینه نقاشی مونالیزا توسط هوش مصنوعی

ویدیو / گسترش پس‌زمینه نقاشی مونالیزا توسط هوش مصنوعی

ویدیو / ادعای نیکبخت: در یک نظرسنجی بین المللی به عنوان هشتمین بازیکن محبوب دنیا انتخاب شدم

ویدیو / ادعای نیکبخت: در یک نظرسنجی بین المللی به عنوان هشتمین بازیکن محبوب دنیا انتخاب شدم

ویدیو / کودکی رهبران جهان با هوش مصنوعی

ویدیو / کودکی رهبران جهان با هوش مصنوعی

ویدیو / اشرف مروان؛ ابرجاسوسی که داماد جمال عبدالناصر بود / قسمت پایانی

ویدیو / اشرف مروان؛ ابرجاسوسی که داماد جمال عبدالناصر بود / قسمت پایانی

ویدیو / میرسلیم در مورد تفاوت پژو ۲۰۶ و لندکروز: یکی به درد شهر می‌خورد، یکی بیرون شهر

ویدیو / میرسلیم در مورد تفاوت پژو ۲۰۶ و لندکروز: یکی به درد شهر می‌خورد، یکی بیرون شهر

ویدیو / اشک‌های «زلاتان» در مراسم خداحافظی از فوتبال

ویدیو / اشک‌های «زلاتان» در مراسم خداحافظی از فوتبال

کد خبر: ۶۵۲۹۹۲
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۱۰ - ۲۹ آذر ۱۴۰۰
تاریخ >> داخلی
پ
در پاسخ به سخنگوی شورای شهر تهران؛

انوشیروان عادل بود یا ظالم؟

علیرضا افشاری: سخن‌گوی محترم شورای شهر تهران، علیرضا نادعلی، در نشست روز یکشنبه‌ی آن شورا (۲۸ آذر) گفته‌اند: انوشیروان یک پادشاه ظالم بوده است... به کوتاهی نقدِ دو برهان تاریخی مخالفانِ بزرگیِ انوشیروان را به آگاهی دوستانی برسانم تا اگر تحت تأثیر جریان چپ‌گرا و مارکسیستی ــ که هدف‌شان اتفاقاً جعل و وارونه‌خوانی تاریخ به قصد انهدام نقاط اشتراک و هم‌بسته‌سازِ ملی بوده است ــ قرار دارند در این‌باره کمی بیندیشند، چرا که پیشینه‌ی جریان مذهبی درآویختن با تاریخِ ایران نبوده است به ‌ویژه آن‌که در این مورد خاص حديث «ولدت في زمن الملك العادل» را سرلوحه دارند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

انوشیروان عادل بود یا ظالم؟ در پاسخ به سخن‌گوی شورای شهر تهران

سرویس تاریخ «انتخاب» / علیرضا افشاری*: سخن‌گوی محترم شورای شهر تهران، علیرضا نادعلی، در نشست روز یکشنبه‌ی آن شورا (۲۸ آذر) گفته‌اند: انوشیروان یک پادشاه ظالم بوده است و ما انقلاب کرده‌ایم که اسامی پادشاهان ظالم روی خیابان‌های‌مان نباشد؛ و البته مستند سخن‌شان ــ تا آن‌جایی که از خبر‌ها برمی‌آید ــ این بوده که «کتاب‌های تاریخی که می‌گوید او عادل بوده، جعلی است.» آیا چنین است؟

امیدوارم این نوشته به دستِ آن عزیز برسد، اما پیش از ورود به جستار تاریخی دو پرسش دارم:

نخست آن‌که آیا صحیح نیست اگر ایشان گمان دارند که سخن کتاب‌های تاریخی درباره‌ی انوشیروان جعلی است در ابتدا این داعیه را در مرکزی علمی طرح کند تا اگر کارشناسان این حوزه ــ طبیعتاً نه همگان ــ به اشتراکی در نظر رسیدند آن‌گاه این‌چنین حکم کند؟ به خاطر دارم همین بحث را با مرحوم ناصر پورپیرار داشتم که اگر قصدش خودنمایی و جنجال نیست و به صدقِ کلام خویش و مستنداتش باور دارد طبیعتاً می‌بایست آرایش را ــ که البته بسیار زیاد بود و گاه در یک صفحه از کتابش به چندین موضوع بالغ می‌شد ــ در قالب مقاله‌های علمی در دانشگاه یا مجله‌های تخصصی طرح کند تا به بحث و نظر گذارده شود و پس از محک خوردن و نقد شدن آن‌ها را وارد عرصه‌ی عمومی نماید.

دو دیگر آن‌که، اگر انوشیروان فردی ستمگر باشد من بیش از جناب نادعلی خواهان برداشته شدنِ نامِ ایشان از هر مکانی خواهم بود چرا که باور دارم «داد» یا «عدل» از مهم‌ترین شاخصه‌های فرهنگِ ما و مشروعیت‌بخشِ یک فرمان‌روا در نزدِ ایرانیان است، اما آیا برجستگیِ نامِ انوشیروان به خاطر ستمگری‌اش است یا دادگری؟ به سخن دیگر، در این‌جا تأکید بر دادگری ــ ولو نامستند و به قولِ دوست‌مان، جعل ــ است و ما در واقع داریم عدالت را پاس می‌داریم که هر کسی با رعایت آن به جایگاهی جاودانی دست خواهد یافت. می‌دانیم که انوشیروان در نزد ایرانیان ــ در ادب و تاریخ ــ چنان شهرتی به «داد و دهش» دارد و چنان به حُسن تدبیر در جهانگیری شناخته شده که به صورت قهرمانی اسطوره‌ای درآمده است. ادبیات دوره‌ی اسلامی آراسته به نام «انوشیروان» است. سعدی، بزرگ‌ترین ستایش خود از ابوبکر سعد زنگی را در این عبارت می‌ریزد که:

سزد گر به دورش بنازم چنان / که «سید» به دور «انوشیروان»

یا:

بعد از هزار سال که «نوشیروان» گذشت / گویند از او هنوز که بوده‌ست «عادلی»

خب، به بحث برگردم و به کوتاهی نقدِ دو برهان تاریخی مخالفانِ بزرگیِ انوشیروان ــ خسرو اول ساسانی که به سبب خدمات و کار‌های بزرگش پس از مرگ لقب انوشیروان (انوشک روان یعنی روان جاوید) یافت ــ را به آگاهی دوستانی برسانم تا اگر تحت تأثیر جریان چپ‌گرا و مارکسیستی ــ که هدف‌شان اتفاقاً جعل و وارونه‌خوانی تاریخ به قصد انهدام نقاط اشتراک و هم‌بسته‌سازِ ملی بوده است ــ قرار دارند در این‌باره کمی بیندیشند، چرا که پیشینه‌ی جریان مذهبی درآویختن با تاریخِ ایران نبوده است به ویژه آن‌که در این مورد خاص حدیث «ولدت فی زمن الملک العادل» را سرلوحه دارند.

کشتار مزدکیان

مهم‌ترین استنادی که چپ‌گرایان و برخی منتقدان انوشیروان نسبت به دادگریِ وی دارند کشتار مزدکیان است، تا آن‌جا که این جنبش را واکنش مردم در برابر اشراف و نبرد با نظامی طبقاتی می‌دانند. اما نکته در این‌جاست که اتفاقاً تا هنگامی که سخن مزدک و پیروانش بحثی نظری و تلاشی به زعمِ خویش فرهنگی و اجتماعی و برای اصلاح و بهبود وضعیتِ مردم بود (می‌گویم «به زعمِ خویش» چرا که درستی و نتیجه‌بخشیِ اصول انقلابیِ او جای بحث دارد)، که زمانی هم به‌نسبت طولانی است، تا آن‌جا از آزادی برخوردار بودند که حتی شاهِ مملکت را هم به مرامِ خویش دعوت می‌کردند؛ اما هنگامی که بنیه‌ای نظامی یافتند و برای پیاده‌سازیِ آرای خود دست به خشونت زدند حکومت در برابرشان ایستاد، که طبیعتاً هر حکومتی چنین می‌کرد. این‌که کشتاری گسترده شکل گرفت تاریخ نشان می‌دهد که نادرست است، چرا که پیروان مزدک تا هنگام آمدنِ مسلمانان در جا‌های مختلفِ کشور زندگی می‌کردند و حتی برخی از آنان ــ هم‌چون جنبش خرمیّه به رهبریِ بابک ــ در برابر ستمِ خلیفگان ایستادند. سرکوبِ مزدکیان تا حدود زیادی شبیه انجامِ قیام بابیان، که در نهایت مسلحانه شد، در هنگام قاجار است که امیرکبیر دستور سرکوبِ آنان را داد.

اما مهم‌تر، رفتارِ حکومت پس از این سرکوب است که به روایتِ «ایران در زمان ساسانیان» (آرتور کریستن‌سن، برگردان رشید یاسمی)، که مستند به تاریخ‌های دوره‌ی اسلامی است: «انوشیروان دارایی‌هایی را که مزدکیان ربوده بودند به صاحبان آن‌ها بازگرداند و دارایی‌های بی‌صاحب را برای بازسازی خرابی‌ها اختصاص داد؛ درباره‌ی زنانی که مزدکیان ربوده بودند فرمود که اگر آن زن قبل از آن رویداد، شوهر نداشته یا شویش در این میان درگذشته است اگر مرد رباینده از نظر طبقه‌ی اجتماعی با آن زن برابر باشد باید او را به همسری خود درآورد وگرنه زن آزاد است که او را به شوهری خود گزینش کند یا نکند و اگر شوهر قانونی زن، زنده بود زن به او بازمی‌گشت؛ هر کودکی که پدر و مادرش مشکوک بود باید به خانواده‌ای تعلق می‌یافت که در آن زندگی می‌کرد و در آن خانواده حق ارث داشت وگرنه پادشاه نگهداری‌شان را بر عهده گرفته، آنان را "فرزندان خود" نامید؛ هر کس خسارتی به دیگری وارد کرده بود یا دارایی دیگران را دزدیده بود مجبور به پرداخت غرامت می‌شد و به جزایی متناسب با جرم خود می‌رسید؛ خانواده‌هایی را که پس از کشته شدن سرپرست خانواده، به تنگدستی افتاده بودند سرشماری کردند و به شماره‌ی یتیمان و زنان بی‌شوهر به هر یک خرجی دادند؛ دختران را به مردان هم‌طبقه‌ی آن‌ها داد و جهیزیه‌ی آن‌ها را از خزانه‌ی دولتی تهیه کرد و پسران را از دودمان نجیب، زن داد و آن‌ها را آموزش داد و در دربار به کار گرفت؛ و ساختمان‌ها و زمین‌هایی را که پس از کوتاه شدن دست صاحبان آن‌ها و نابودی قنات‌ها به ویرانی رفته بود دوباره آباد کرد؛ و بر روی پل‌های چوبی و سنگی ویژه‌ای که مورد دست‌برد دزدان و بزه‌کاران بود، استحکاماتی ساخت؛ هم‌چنین به فرمان انوشیروان، شهر نوبندگان و بغداد کهن و اردبیل و مداین به بهترین نحو بازسازی شدند».

داستان انوشیروان و کفش‌گر

این داستانِ شاهنامه، داستانِ معروفی است که چپ‌گرایان به جهت نشان دادنِ طبقاتی بودنِ جامعه‌ی عصر ساسانی به آن استناد می‌کنند. بگذارید نقدِ روایت چپ‌گرایان را به قلمِ استاد ارجمندم، دکتر علیقلی محمودی بختیاری، بیاورم که از کتاب «شاهنامه، آبشخور عارفان» کوتاه کرده‌ام.

داستان این است که سپاه انوشیروان مدتی را در پشت «کنده» (خندق) می‌ماند. سربازان به پول، ابزار و خوراک نیاز دارند. خزانه‌ی موجود تهی است. انوشیروان دستور می‌دهد که از خزانه‌ی مازندران پولِ هزینه‌ها آورده شود. اما بزرگمهر پیشنهاد می‌دهد که مردم ایران همه دارای اندوخته‌اند و اگر پیام شاه به آنان برسد، این هزینه را به وام به شاه خواهند داد. انوشیروان می‌پذیرد. کفش‌گری موزه‌فروش این وام را بر عهده می‌گیرد، اما به فرستاده‌ی نوشیروان می‌گوید: «خواهشی دارم که بزرگمهر واسطه‌ی انجام آن شود. آن این است که: پسری دارم، در رسیده و یارمند برای کاری بزرگ... می‌خواهم که در رده‌ی "دبیران" قرار گیرد».

یکی پور دارم، رسیده به جا / به «فرهنگ» جوید همی رهنمای

اگر شاه باشد بدین دستگیر / که این پاک فرزند گردد «دبیر»

این پیام به بزرگمهر می‌رسد و او به انوشیروان می‌گوید و انوشیروان نمی‌پذیرد. نویسندگان چپ، با یک ساده‌سازی و بی‌آن‌که توجه کنند که چگونه است کشوری و سرزمینی تا آن‌جا امن و آرامش و آزادی کار و کسب داشته باشد که یک «موزه‌فروش» بتواند هزینه‌ی یک لشکرکشی را از اندوخته‌ی خود به پادشاه و دستگاه فرمان‌روایی وام دهد؛ و شاه و دستگاه فرمان‌روایی هم هرگز به او گمان بد نمی‌برند و در وضعیتِ جنگی، که حاکمان هر چیزی را مصادره می‌کنند، کسی به خود یارای این را نمی‌دهد که چشم‌زخمی به کفش‌گر برساند؛ و کفش‌گر هم، بی‌هیچ دفتر و سندی چنین دارایی را به فرستاده‌ی پادشاه می‌سپارد و هرگز گمان نمی‌کند که ممکن است دارایی او را پس ندهند، از این داستان نتیجه گرفته‌اند که: در روزگار ساسانیان سواد آموختن انحصاری بوده است و جز طبقه‌ی ویژه‌ای حق سواد یاد گرفتن و درس خواندن را نداشتند و همین داستان را گواه آورده‌اند.

حال آن‌که از کهن‌ترین روزگار تا سده‌ی حاضر، در ایران:

به هر برزن اندر «دبستان» بدی / همه جای آتش‌پرستان بدی

«آتش‌پرست» یعنی: پرستار و نگهدار و پاسدار آتش. این «آتش‌پرستان» مانند ملایان در روستا‌ها و برزن‌های ایران که معمولاً متولیان مسجد‌ها بوده‌اند، معلم مکتب‌خانه‌ها نیز بودند. روستاییان ــ در هر پایگاهی ــ می‌توانستند با پرداخت چیزی اندک (گندم، برنج، روغن...) و فراهم کردن زندگی بسیار ساده‌ی آنان، فرزندان خود را نزد آن ملایان به فراگرفتن خواندن و نوشتن بگذارند. در همین بخش از شاهنامه، آن‌جا که نماینده‌ی انوشیروان برای یافتن خواب‌گزار به «مرو» می‌رسد، یکی از همین مکتب‌خانه‌ها را می‌بینید که موبدی کودکان آن برزن را ــ بی‌هیچ تبعیضی ــ درس می‌دهد. یعنی:

یکی از ردان، نامش آزادسرو / ز درگاه خسرو بیامد به مرو

بیامد همی گرد «مرو» و بجست / یکی موبدی دید با زند و اُست

همی کودکان را بیاموخت زند / به تندی و خشم و به بانگ بلند...

که درست مکتب‌خانه‌های روستایی روزگاران تا چهل پنجاه سال پیش را به یاد می‌آورد. به سخن دیگر: برای سوادآموزی هیچ‌گاه منعی در کار نبوده است، به ویژه که در روزگار ساسانیان سفارش شده که: نخستین وظیفه‌ی پدر و مادر، باسواد کردن فرزندان خویش است؛ هر ایرانی باید «خردمند» و «دادگر» باشد:

ز یزدان و از ما بر آن‌کس درود / که: تارش «خرد» باشد و «داد» پود

دگر آن‌که، «دانش» مگیرید خوار / اگر «زیردستید» اگر «شهریار»

در بزم دوم انوشیروان با بزرگمهر و موبدان، بزرگمهر در پاسخ پرسنده‌ای که می‌پرسد: «که اندر جهان کیست کاو بی‌گزند؟»، می‌گوید: سپردن به «فرهنگ»، فرزند خُرد / که گیتی به نادان نباید سپرد

مردم همه باید «دانش» فرا بگیرند چه «زیردست» و از طبقه‌ی پایین باشند چه «شهریار»، شاهزاده و از طبقه‌ی بالا. «بزرگمهر» ــ که به بالاترین پایگاه اجتماعی روزگار ساسانی رسید ــ از طبقه‌ی پایین اجتماع بود.

اما این داستان را اگر با چشم و دل باز و روشن بنگریم: «کفش‌گر» می‌خواهد در برابر کار بزرگی که انجام داده پسرش به پایگاه «دبیری» برسد. اگر معنی، مفهوم و پایگاه «دبیری» را بدانیم درمی‌یابیم که چرا انوشیروان به «بزرگمهر» می‌گوید: «چرا دیو چشم تو را خیره کرد؟» و نکته‌ی داستان این است که، با پول و رشوه نمی‌شود کسی را به پایگاهی که درخور او نیست، برگماشت.

جدا از آن‌که، آیین و رسم و شیوه‌ی دو هزار سال و هزار سال و حتی پانصد سال پیش را نمی‌توان با شیوه و آیین و رسم و راه امروزی اندازه گرفت، «دبیر» در روزگار ساسانی ــ و حتی دوره‌ی اسلامی ــ حساس‌ترین و رازمندترین کار‌ها را به عهده داشت. برای آن‌که به این معنی و مفهوم برسیم. اندکی آن‌را می‌کاویم.

در روزگار ساسانی «دبیری» پایگاه و «اشکوب» ویژه‌ای بود که در درون خود به هفت دسته بخش می‌شد بدین‌سان: «۱. داد دیبهر یا دبیر احکام حقوقی و دادگستری؛ ۲. شهر آمار دیبهر یا دبیر مالیات و درآمد کشور؛ ۳. کذک آمار دیبهر یا دبیر درآمد ویژه‌ی پادشاه؛ ۴. کنز آمار دیبهر یا دبیر خزانه؛ ۵. آخور آمار دیبهر یا دبیر اصطبل شاهی؛ ۶. آتش آمار دیبهر یا دبیر امور آتشکده‌ها؛ ۷. روانگان آمار دیبهر یا دبیر اوقاف و امور خیریه». در فتوح‌البلدان در بین دبیران دوره‌ی ساسانی به عنوان «صاحب‌الزمان» نیز بر‌می‌خوریم. صاحب‌الزمان، متصدی مهر‌های پادشاه و به عبارت دیگر، مهردار سلطنتی بود. در دوره‌ی ساسانی طبقه‌ی دبیران، از طبقه‌های ممتاز و از رکن‌های مملکت به شمار می‌رفتند و به همین جهت، شغل دبیری به خاندان اشراف و بزرگ‌زادگان اختصاص داشته.

نظامی عروضی در «چهار مقاله»‌اش «در ماهیت دبیری و کیفیت دبیر کامل و آن‌چه بدین تعلق دارد» می‌نویسد: «دبیری، صناعتی است مشتمل بر قیاسات خطابی و بلاغی، منتفع در مخاطباتی که در میان مردم است بر سبیل محاورت و مخاصمت، در مدح و ذم و حیله و استعطاف و اغراء و بزرگ گردانیدان اعمال و خرد گردانیدن اشغال و ساختن وجوه عذر و عتاب و احکام وثائق... پس دبیر باید که: کریم‌الاصل، شریف‌العرض، دقیق‌النظر، عمیق‌الفکر، ثاقب‌الرای، باشد و از ادب و ثمرات آن، قسم اکبر و حظ اوفر نصیب او رسیده باشد؛ و از قیاسات منطقی، بعید و بیگانه نباشد و مراتب ابناء زمانه بشناسد و مقادیر اهل روزگار بداند و به حطام دنیاوی و مزخرفات آن مشغول نباشد؛ و به تحسین و تقبیح اصحاب اغراض التفات نکند و غره نشود؛ و عرض مخدوم را در مقامات ترسل از مواضع نازل و مراسم خامل محفوظ دارد؛ و در اثناء کتابت مساق ترسل، بر ارباب حرمت و اصحاب حشمت، نستیزد؛ و اگرچه میان مخدوم و مخاطب او مخاصمت باشد، او قلم نگاهدارد و در عرض او وقیعت نکند، الا به آن‌کس که تجاوز حد کرده باشد و قدم حرمت از دایره‌ی حشمت بیرون نهاده... و در عنوانات، طریق اوسط نگاه دارد و به هر کس آن نویسد که اصل و نسب و ملک و ولایت و لشکر و خزینه‌ی او، بر آن دلیل باشد... در سیاقت سخن، آن طریق گیرد که الفاظ، متابع معانی آید و سخن، کوتاه گردد...، اما سخن دبیر بدین درجه نرسد تا از هر علم بهره‌یی ندارد و از هر استاد نکته‌یی یاد نگیرد و از هر حکیم لطیفه‌یی نشنود و از هر ادیب طرفه‌یی اقتباس نکند...»

اگر همین اندک از آن گفتار گسترده‌ی نظامی عروضی را پیرامون «دبیر» و پایگاه «دبیری» درست وارسی کنیم، درمی‌یابیم که: «کفش‌گر» چه خواسته و «انوشیروان» ــ به عنوان پاسدار و مجری «بُن‌داد» (قانون اساسی) کشور ــ چه کرده است.

معنی و مفهوم «دبیر» را از شاهنامه بخوانیم و پایگاه او را بدانیم که «دبیر» در چه پایگاه حساسی جای دارد؛ همه‌ی «رازها» و نکته‌های نهفته و نهانی کشور و دستگاه فرمان‌روایی، زیر نگاه «دبیر» است. فردوسی در بزم ششم انوشیروان و بزرگمهر می‌فرماید:

«دبیری» ست از پیشه‌ها ارجمند / کزو مرد افکنده، گردد بلند

چو با آلت و رای باشد «دبیر» / نشیند برِ پادشا ناگزیر

بلاغت چو با خط فراز آیدش / به اندیشه معنی بیفزایدش

زلفظ آن گزیند که کوتاه‌تر / به خط آن نماید که دل‌خواه‌تر

خردمند باید که باشد دبیر / همان بردبار و سخن یادگیر

فردوسی می‌گوید: «دبیران چو پیوند جان و تن‌اند»

چو از پیش خسرو برون شد هجیر / سپهبد همی «رای زد» با «دبیر»

یکی نامه فرمود پس، تا «دبیر» / نویسد سوی پهلوان ناگزیر

«دبیر» خردمند را پیش خواند / سخن‌های بایسته با او براند

«دبیر» آمد و نامه برخواند زود / به گودرز گفت آن‌چه در نامه بود

همان‌گه بفرمود تا شد «دبیر» / قلم خواست ــ هندی و چینی حریر

«دبیر» جهان‌دیده را پیش خواند / هر آن‌چه به دل بود با او براند

«دبیر» جهان‌دیده را «خوش‌نواز» / بفرمود تا شد بر او فراز

سر موبدان و ردان، اردشیر / چو شاپور و، چون «یزدگرد دبیر»

چنین گفت پس «یزدگرد دبیر» / که‌ای شاه دانا و دانش‌پذیر

ابرشاه زشتی‌ست خون ریختن / به اندک سخن، دل برانگیختن

به یک دست موبد که بودش وزیر / به دست دگر «یزدگرد دبیر»

بفرمود تا پیش او شد «دبیر» / ابا موبد موبدان، اردشیر...


بیش از پنجاه بار نام «دبیر» در شاهنامه آمده است که این «دبیر»: رازدار، هم‌دم، محرم و رایزن پادشاه است و می‌بینیم که هم‌پای «گودرز» و «موبد موبدان» می‌نشیند و از نگاهی دیگر، همه‌ی کار‌های «سری» کشور زیر نگاه «دبیر» انجام می‌گرفت... چنان‌که پیش‌تر یادآور شدم هزار و پانصد سال پیش را رها کنید، همین امروز را در نظر آورید، در کشور‌های بسیار آزاد (و به اصطلاح دموکراتیک) امروزی هم بسیاری کار‌ها هستند که ویژه‌ی کسانی خاص‌اند که دارای خاندان و دودمان و گذشته‌هایی روشن و متناسب با آن شغل باشند یا آزمون‌هایی سخت را برای رسیدن به آن مقام‌ها از سر گذرانده‌اند. این دست نکته‌هاست که اتفاقاً انوشیروان را شایسته‌ی دادگری نشان می‌دهد که در برابر چنان بخششی، کاری خلاف آیین و «بُن‌داد» جامعه انجام نمی‌دهد و دارایی کفش‌گر را ــ بی آن‌که کسی به آن چشم بد داشته باشد ــ به او باز می‌گردانند.

درباره‌ی انوشیروان سخن بسیار است که امیدوارم در آینده باز به آن بپردازم. کوتاه آن‌که شهرت یافتنِ دادگری وی بیش‌تر به اصلاحات اجتماعی و مالیاتی‌اش، که از زمان داریوش بزرگ تا آن هنگام بی‌سابقه بود، برمی‌گردد و نیز کشورداریِ شایسته‌ای که داشته: برای نمونه، توجهش به فرهنگ و دانشمندان و بنیادگذاری مراکز علمی و یاری دادن به نهضت ترجمه؛ ارتباط مستقیم با مردم؛ امن کردن ایران از یورشِ اقوام کوچ‌گرد که نشانه‌اش را حتی امروز در شهر دربند می‌توان دید؛ ولی شاید بزرگ‌ترین اصلاح وی را بتوان در پدید آوردن طبقه‌ی ورزکان یا دهقانان دانست. انوشیروان برای این‌که قدرت خاندان‌های بزرگ شاهی را محدود کند و از فاصله‌ی اقتصادی و اجتماعی میان بزرگان و مردم عادی بکاهد، با برقراری انتخاب بزرگان در شهر‌ها و روستا‌ها (مانند انجمن‌های شهر و روستا در دوره‌ی حاضر) طبقه‌ی جدیدی از رجال را به نام ورزکان ایجاد نمود که در اداره‌ی شهر‌ها و روستا‌ها نقش داشتند و به‌گونه‌ای قشرِ متوسطِ حاملِ فرهنگ را شکل می‌دهند که خود مهم‌ترین نشانه‌ی دادگری است.

خواجه نظام‌الملک طوسی در «سیرالملوک» یا «سیاست‌نامه» می‌گوید: «گویند که، چون قباد فرمان یافت، نوشیروان عادل ــ که پسر او بود ــ به‌جای پدر بنشست، هژده ساله بود و کار پادشاهی می‌راند و مردی بود که از خُردگی عدل اندر طبع او سرشته بود. زشتی‌ها را به داشتی و نیکی‌ها را به نیک...، چون سه چهار سال از پادشاهی او گذشت، گماشتگان هم‌چنان درازدستی می‌کردند و متظلمان بر درگاه بانگ می‌داشتند...». داستان والی آذربایجان را ــ که می‌خواست باغی بزرگ بسازد و زمین پیرزنی را نیز به زور می‌خواست خریداری کند و پیرزن زمینش را نمی‌فروخت و به نوشیروان دادخواهی کرد... ــ پیش می‌کشد تا آن‌جا که انوشیروان دستور داد زنجیری بسازند و زنگوله‌ها بر آن آویزان کنند، «چنان‌که دست هفت ساله کودک بدو رسد تا هر متظلمی که به درگاه آید او را به حاجبی حاجت نبود ــ سلسله بجنبانند، جرس‌ها به بانگ آیند، نوشیروان بشنود، آن‌کس را پیش خواند، سخن او بشنود و داد او بدهد...».

این‌جاست که فردوسی از زبان انوشیروان می‌گوید:

به آواز گفت آن زمان، شهریار / که جز پاک یزدان مدانید یار

مباشید ترسان، ز تخت و کلاه / گشادست بر هر کس این بارگاه

هر آن‌کس که آید، به روز و به شب / ز گفتار بسته مدارید لب

اگر می‌گساریم با انجمن / ور آهسته باشیم با رایزن

به چوگان و بر دشت نخچیرگاه / بر ما، شما را گشادست راه

به خواب و به بیداری و رنج و ناز / ازین بارگه کس مدارید باز...

و پنج سده پس از او، حافظ، بارگاه «پیر مغان» را چنین وصف می‌کند و می‌گوید:

هر كه آيد گو بيا و هرچه خواهد، گو بگو / كبر و ناز حاجب و دربان درين درگاه نيست

انوشیروان عادل بود یا ظالم؟ در پاسخ به سخن‌گوی شورای شهر تهران

* علیرضا افشاری، پژوهشگر و کارشناس ارشد تاریخ

لینک کوتاه
ارسال به تلگرام
بازید از صفحه اول ارسال به دوستان نسخه چاپی
گزارش خطا
0
وب گردی
سرنوشت مادر بابک خرمدین چه شد؟

سرنوشت مادر بابک خرمدین چه شد؟

بریده شدن گلوی نوجوان ۱۶ ساله عمدی بود یا بر اثر تصادف؟

بریده شدن گلوی نوجوان ۱۶ ساله عمدی بود یا بر اثر تصادف؟

سرقت‌های سریالی باند «دو انگشتی» در ایستگاه آخر

سرقت‌های سریالی باند «دو انگشتی» در ایستگاه آخر

تتلو عاشق اجرا زنده در برج میلاد بود/ اگر جای او بودید، درباره بخش‌های دردناک زندگی‌تان صراحت به خرج می‌دادید یا پنهان کاری می‌کردید؟

تتلو عاشق اجرا زنده در برج میلاد بود/ اگر جای او بودید، درباره بخش‌های دردناک زندگی‌تان صراحت به خرج می‌دادید یا پنهان کاری می‌کردید؟

خانم مجری از آگهی بازرگانی تلویزیون سر درآورد!

خانم مجری از آگهی بازرگانی تلویزیون سر درآورد!

نظرات بینندگان
تصاویر
۱/۴
۱/۴
تصاویر: آتش سوزی انبار لوازم خانگی در مشهد

تصاویر: آتش سوزی انبار لوازم خانگی در مشهد

۲/۴
تصاویر: مراسم سی و چهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)

تصاویر: مراسم سی و چهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)

۳/۴
تصاویر: دریاچه کویر

تصاویر: دریاچه کویر

۴/۴
تصاویر: دشت گلهای بنفش در شهرستان خرم اباد

تصاویر: دشت گلهای بنفش در شهرستان خرم اباد

ببینید!

ویدیو / استارلینک به قطب رسید

ویدیو / مراقبت محیط‌بانان از یک ماده آهو پس از زایمانش کنار جاده

ویدو / لحظه تصادف وحشتناک در مسابقات فرمول یک

رهبر انقلاب: انتخابات آینده بسیار مهم است / دشمن از همین حالا توپخانه خود را روشن کرده؛ مشغول بمباران انتخاباتی است که هنوز ۹ ماه تا زمان آن فاصله داریم

رهبر انقلاب: آخرین تلاش دشمن، اغتشاشات پاییز سال گذشته بود؛ طراحی آن در کشورهای غربی انجام شد؛ پشتیبانی هم کردند / پادویی آن را به وسیله عناصر خائنی که پشت به وطن کرده بودند، انجام دادند / خیال می کردند کار تمام شده است؛ احمق ها باز هم اشتباه کردند و ملت را نشناختند

ویدیو / فرار دیوانه وار تراکتور از دست پلیس در مشهد

ویدیویی از مراسم تحلیف اردوغان

آرشیو
پربازدیدها
روز هفته ماه سال

مهدی طائب: برخی می‌گویند چرا می‌خواهید حجاب را اجباری کنید؟ پاسخ من این است که ما در دنیا حجاب اجباری نداریم بلکه بی‌حجابی اجباری داریم / در ایران بی‌حجابی هرگز نبوده، حتی زمان ساسانیان

ویدیو / کودکی رهبران جهان با هوش مصنوعی

صبحانه خبری ۱۵ خرداد ۱۴۰۲؛ از فحاشی به روحانی در مراسم سالگرد ارتحال امام تا عزل یک مسئول به دلیل عدم رعایت حجاب توسط گردشگران

رئیس اورژانس همدان به قتل رسید

«فتاح» موشک هایپرسونیک سپاه رونمایی شد

توئیت سردار حاجی‌زاده: خورشید امروز با «فتاح» طلوع می‌کند

ویدیو / میرسلیم در مورد تفاوت پژو ۲۰۶ و لندکروز: یکی به درد شهر می‌خورد، یکی بیرون شهر

ویدیو / علی جنتی درمورد کناره گیری اش از وزارت ارشاد: حرکتی که خودم و رئیس جمهور به آن اعتقاد داشتیم، مورد رضایت رهبری نبود؛ گفتم وقتی ولی فقیه از حرکت من رضایت ندارند، برای چه ادامه دهم؟

رئیس‌ بانک مرکزی به آمریکا سفر کرد

تصاویر / روحانی، احمدی‌نژاد، لاریجانی در مراسم سالگرد امام

مهدی طائب: برخی می‌گویند چرا می‌خواهید حجاب را اجباری کنید؟ پاسخ من این است که ما در دنیا حجاب اجباری نداریم بلکه بی‌حجابی اجباری داریم / در ایران بی‌حجابی هرگز نبوده، حتی زمان ساسانیان

پرویز پرستویی: آقای جبلی! قطع ارتباط هنرمندان با صداوسیما، بدین خاطر است که نمی‌خواهند قیافه‌ی شما را ببینند

پهپاد نظامی آمریکا که با هوش مصنوعی کنترل می‌شود، در آزمایش مجازی، اپراتور خود را کشت

هجوم صدها تن در آمریکا برای تماشای جسد راهبه‌ای که پس از ۴ سال سالم باقی مانده است

ویدیو / پاسخ سردار حاجی‌زاده به سوالی درباره انتقام خون سردار سلیمانی: قانونی تن بدهند دادگاهی می کنیم بعد می کشیم / با قاتلان نمی شود که جنگ راه انداخت

طرح فروش چانگان، ۲۶۰ میلیون بالاتر از نرخ شورای رقابت

روایتی از چگونگی شهادت ۵ مرزبان در سراوان/ نماینده مجلس: تروریست‌ها برجک را تخریب کردند / یک ساعت درگیر بودند / تروریست‌ها از مرزبانان خواسته بودند که تسلیم شوند، اما مرزبانان شهادت را بر تسلیم شدن ترجیح دادند / مشخص است که سرویس‌های بیگانه آن سوی مرز با گروهک تروریستی ارتباط تنگاتنگ داشتند

اطلاعیه مرزبانی سیستان و بلوچستان: مرزبانان‌هنگ مرزی زابل با افراد مسلح ناشناس که قصد ورود به خاک ایران را داشتند، در نقطه صفر مرزی درگیر شدند / مرزبانان با برتری آتش سنگین و تحمیل تلفات، خسارات جدی را به آنان وارد کردند

ویدیو / رونمایی از نخستین قطار هوایی با خط مغناطیسی معلق در چین

سخنان یک مقام ارشد نظامی امریکا درمورد ایران که اسرائیل را حیرت زده کرد / توانایی تهران برای تولید کلاهک اتمی و نصب آن بر روی موشک ظرف چند ماه / «یا ژنرال میلی اشتباه می‌کند یا ما در این مدت خواب بودیم»

رئیس‌ بانک مرکزی به آمریکا سفر کرد

نگاهی به سوابق دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی / علی اکبر احمدیان، از دندانپزشکی تا ریاست مرکز راهبردی سپاه

کارمند هندی برای نجات موبایل آب مخزن سد را خالی کرد

تصاویر / روحانی، احمدی‌نژاد، لاریجانی در مراسم سالگرد امام

دایی مهسا امینی: مهسا کاملاً سالم بود؛ بیماری قلبی مادرزادی او دروغ مطلق است

ویدیو / واکنش امیر قطر به برد ایران مقابل ولز

ویدیو / آزار و اذیت شیطانی دختر دانشجو توسط این ۵ آدم‌ربا

ساعت و تاریخ بازی ایران - آمریکا

ویدیویی که پلیس از مهسا امینی منتشر کرد

۱۲ حقیقت شگفت انگیز درباره قوم باستانی آزتک که ثابت می کند جلوتر از زمان خود بودند

بازگشت ملوانان ایرانی از جهنم یک کشور آفریقایی بعد از ۱۰ سال: غذا‎ فقط روزی یک وعده ذرت کوبیده بود و یک تُشک برای خوابیدن۶ مرد

ویدیوی کامل حادثه حمله به حرم شاهچراغ در ۴ آبان ۱۴۰۱ (۱۸+)

خواندنی ها
«گامی حیاتی در جهت تقلید از پوست انسان»؛ اختراع پوست خود ترمیم شونده برای ربات‌ها

«گامی حیاتی در جهت تقلید از پوست انسان»؛ اختراع پوست خود ترمیم شونده برای ربات‌ها

کنجکاوی رفتگر بازنشسته منجر به کشف مجسمه‌های باستانی در ایتالیا شد

کنجکاوی رفتگر بازنشسته منجر به کشف مجسمه‌های باستانی در ایتالیا شد

یک قرص با تاثیری «شگفت‌انگیز» خطر مرگ ناشی از یک نوع سرطان ریه را به نصف کاهش می‌دهد

یک قرص با تاثیری «شگفت‌انگیز» خطر مرگ ناشی از یک نوع سرطان ریه را به نصف کاهش می‌دهد

محققان فرانسوی و سوئدی موفق به ابداع روشی برای از بین بردن سلول‌های سرطانی مغز شدند

محققان فرانسوی و سوئدی موفق به ابداع روشی برای از بین بردن سلول‌های سرطانی مغز شدند

آخرین اخبار مهمترین عناوین روز

رونمایی از پوستر فیلم «پسر انسان» / اکران در گروه سینمایی هنرو تجربه

«مزون» و «به حکم شما» در ایستگاه پایانی

مصباحی‌مقدم: زیبایی‌های زن برای ادامه نسل است نه هوس‌رانی! / عدم پوشش باعث بیرون رانده شدن آدم و حوا از بهشت شد

«ابوالهولِ» ایرانی به کانادا می‌رود

کشف ۲۴ هزار لیتر سوخت قاچاق در چهار شهرستان خراسان جنوبی

آتش‌سوزی در شهرک صنعتی بیرجند پس از هفت ساعت مهار شد

۱۲ تن خاک معدنی غیر مجاز در طبس کشف شد

استقرار ۸ دستگاه آمبولانس و موتورلانس در محل آتش‌سوزی بازار تهران/حادثه مصدوم نداشت

رئیسی: قدرت نظامی و موشکی توان بازدارندگی ایجاد می‌کند

مصباحی‌مقدم: زیبایی‌های زن برای ادامه نسل است نه هوس‌رانی! / عدم پوشش باعث بیرون رانده شدن آدم و حوا از بهشت شد

رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس: ارزپاشی ۲۸۵ میلیارد دلاری بانک مرکزی هیچ نتیجه ای در کنترل نرخ ارز نداشت

قیمت طلا و سکه، امروز ۱۴ خرداد ۱۴۰۲

قیمت دلار در مرکز مبادلات، امروز ۱۴ خرداد ۱۴۰۲

سردار حاجی‌زاده: نام «فتاح» را رهبری برای موشک جدید سپاه انتخاب کردند

مشخصات «فتاح»، موشک هایپرسونیک سپاه / برد ۱۴۰۰ کیلومتر / سرعت موشک ۱۳ ماخ

امیرعبداللهیان: روسیه، چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی، پیشنهاد ابتدایی ایران برای عضویت اعضای جدید در بریکس را پذیرفتند

واکنش واعظی به حواشی اخیر درباره فرش‌های سعدآباد: گزارش‌ها درباره مفقود شدن فرش‌ها در سال‌های ۹۰ تا ۹۲ دریافت شد / پرونده در حال پیگیری بود که برخی خبرسازی‌ها شروع شد / هرچه به انتخابات نزدیک شویم، از این دست خبرها بیشتر خواهد شد / برای حذف رقبای احتمالی، انبوهی از اتهامات و آمارسازی‌های دروغین منتشر می‌شود / گویی هر نوع افترایی علیه دولتمردان سابق مباح و تمرینی برای یکدست‌سازی است

 سردار حاجی‌زاده: سامانه‌های پدافندی توان انهدام ابرموشک هایپرسونیک ایرانی را ندارند

کمیته استیناف: استقلال رسما از لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشته شد / اعتراض آبی‌ها رد شد

رئیس کمیسیون مشترک طرح جوانی جمعیت: در مرکز همسریابی زیر نظرم من، از ۵۰۰ ازدواج فقط ۱ مورد منجر به طلاق شد

آمریکا: ابزارهایی برای ارتباط و ارسال پیام به ایران داریم

مشاور تیم مذاکره کننده هسته‌ای: ایران قبل از حل همه پرونده‌ها با آژانس، توافقی را امضا نخواهد کرد

وضعیت آب و هوا، امروز ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ / هشدار بارش‌های رگباری باران در تهران، البرز و ۷ استان دیگر/ سامانه بارشی تا جمعه فعال است

سفر مادورو به عربستان؛ ریاض به «یک دشمن دیگر آمریکا» نزدیک شد

ترافیک فوق سنگین شبانه در مازندران / کندوان و هراز قفل شد

معاون سازمان تبلیغات: از سلام فرمانده تا جشن فرشته‌ها؛ پایه همه کارها سازمان تبلیغات است، بدون اینکه اسمی از این سازمان برده شود

برای احیای کارکردهای مسجد، سپاه طرح «محله اسلامی»، سازمان تبلیغات، طرح «امام محله» و حوزه علمیه طرح «مسجد تراز» را در دستور کار دارند

رئیس واگنر: روسیه کنترل منطقه‌ای در شمال باخموت را از دست داد؛ یک "رسوایی" ست

پارلمان اوکراین طرح «تروریستی اعلام شدن سپاه» را ارائه داد

بلینکن: ایران هرگز اجازه نخواهد یافت به جنگ‌افزار هسته‌ای دست یابد / همچنان بر این باوریم که دیپلماسی بهترین راه برای جلوگیری تهران از دستیابی به جنگ‌افزار هسته‌ای است

اولین واکنش سپاه به ادعای ایجاد «مزاحمت» برای یک کشتی تجاری در تنگه هرمز: این کشتی درخواست کمک کرد / پس از بررسی وضعیت منطقه، از حضور  شناور‌های سبک غیرنظامی در نزدیکی این شناور رفع نگرانی شد / در زمان درخواست کمک هیچ شناور فرامنطقه‌ای حضور نداشت

فرماندار خرم‌آباد: مرحوم «منصوره سگوند» از کارکنان نیروی انتظامی نبود / او به دلیل ایست قلبی جان خود را از دست داده

وزیر کشور: برای ترویج بی‌حجابی در ایران به افراد پول می‌دهند تا با وضع نامناسب در خیابان تردد کنند / حجاب برای زن ایرانی مصونیت ایجاد کرده / در فضای مجازی و حقیقی به دنبال ترویج بی بندوباری و هرزگی در جامعه اسلامی هستند

ویدیو / میرسلیم در مورد تفاوت پژو ۲۰۶ و لندکروز: یکی به درد شهر می‌خورد، یکی بیرون شهر

پناهیان: هیچ عاملی مانند ولایت فقیه سعادت مادی ما را تضمین نمی‌کند / حوزه نباید آموزش و پرورش را به حال خودش واگذار کند / مسئولان هر چه دقیق‌تر امر ولایت فقیه را تعقیب کنند از نصرت الهی بیشتر بهره‌مند خواهند شد

انسیه خزعلی: از دولت تقاضا کردیم ساعت آغاز به کار مادرانی که فرزند زیر ۷ سال دارند، تا ۸ و ۳۰ دقیقه شناور باشد

واکنش گروسی به سخنان نتانیاهو در مورد تسلیم شدن آژانس در برابر ایران: کار آژانس بی‌طرفانه و فنی است / برداشت آن‌ها از این موضوعات به ما ارتباطی ندارد / استانداردهای خود را به دلایل سیاسی پایین نمی‌آوریم

فرانس۲۴: سفارت ایران در ریاض سه‌شنبه بازگشایی خواهد شد

گروسی درمورد اجرای توافق ایران و آژانس: پیشرفت‌هایی حاصل شده، اما نه به اندازه‌ای که امیدوار بودم / برای اولین بار دستگاه نظارت بر غنی‌سازی را در فردو و نطنز نصب کردیم

آرشیو
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"
کد خبر: ۶۵۲۹۹۲
تاریخ انتشار: ۵۷ : ۱۰ - ۲۹ آذر ۱۴۰۰
تاریخ >> داخلی
پ
در پاسخ به سخنگوی شورای شهر تهران؛

انوشیروان عادل بود یا ظالم؟

علیرضا افشاری: سخن‌گوی محترم شورای شهر تهران، علیرضا نادعلی، در نشست روز یکشنبه‌ی آن شورا (۲۸ آذر) گفته‌اند: انوشیروان یک پادشاه ظالم بوده است... به کوتاهی نقدِ دو برهان تاریخی مخالفانِ بزرگیِ انوشیروان را به آگاهی دوستانی برسانم تا اگر تحت تأثیر جریان چپ‌گرا و مارکسیستی ــ که هدف‌شان اتفاقاً جعل و وارونه‌خوانی تاریخ به قصد انهدام نقاط اشتراک و هم‌بسته‌سازِ ملی بوده است ــ قرار دارند در این‌باره کمی بیندیشند، چرا که پیشینه‌ی جریان مذهبی درآویختن با تاریخِ ایران نبوده است به ‌ویژه آن‌که در این مورد خاص حديث «ولدت في زمن الملك العادل» را سرلوحه دارند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

انوشیروان عادل بود یا ظالم؟ در پاسخ به سخن‌گوی شورای شهر تهران

سرویس تاریخ «انتخاب» / علیرضا افشاری*: سخن‌گوی محترم شورای شهر تهران، علیرضا نادعلی، در نشست روز یکشنبه‌ی آن شورا (۲۸ آذر) گفته‌اند: انوشیروان یک پادشاه ظالم بوده است و ما انقلاب کرده‌ایم که اسامی پادشاهان ظالم روی خیابان‌های‌مان نباشد؛ و البته مستند سخن‌شان ــ تا آن‌جایی که از خبر‌ها برمی‌آید ــ این بوده که «کتاب‌های تاریخی که می‌گوید او عادل بوده، جعلی است.» آیا چنین است؟

امیدوارم این نوشته به دستِ آن عزیز برسد، اما پیش از ورود به جستار تاریخی دو پرسش دارم:

نخست آن‌که آیا صحیح نیست اگر ایشان گمان دارند که سخن کتاب‌های تاریخی درباره‌ی انوشیروان جعلی است در ابتدا این داعیه را در مرکزی علمی طرح کند تا اگر کارشناسان این حوزه ــ طبیعتاً نه همگان ــ به اشتراکی در نظر رسیدند آن‌گاه این‌چنین حکم کند؟ به خاطر دارم همین بحث را با مرحوم ناصر پورپیرار داشتم که اگر قصدش خودنمایی و جنجال نیست و به صدقِ کلام خویش و مستنداتش باور دارد طبیعتاً می‌بایست آرایش را ــ که البته بسیار زیاد بود و گاه در یک صفحه از کتابش به چندین موضوع بالغ می‌شد ــ در قالب مقاله‌های علمی در دانشگاه یا مجله‌های تخصصی طرح کند تا به بحث و نظر گذارده شود و پس از محک خوردن و نقد شدن آن‌ها را وارد عرصه‌ی عمومی نماید.

دو دیگر آن‌که، اگر انوشیروان فردی ستمگر باشد من بیش از جناب نادعلی خواهان برداشته شدنِ نامِ ایشان از هر مکانی خواهم بود چرا که باور دارم «داد» یا «عدل» از مهم‌ترین شاخصه‌های فرهنگِ ما و مشروعیت‌بخشِ یک فرمان‌روا در نزدِ ایرانیان است، اما آیا برجستگیِ نامِ انوشیروان به خاطر ستمگری‌اش است یا دادگری؟ به سخن دیگر، در این‌جا تأکید بر دادگری ــ ولو نامستند و به قولِ دوست‌مان، جعل ــ است و ما در واقع داریم عدالت را پاس می‌داریم که هر کسی با رعایت آن به جایگاهی جاودانی دست خواهد یافت. می‌دانیم که انوشیروان در نزد ایرانیان ــ در ادب و تاریخ ــ چنان شهرتی به «داد و دهش» دارد و چنان به حُسن تدبیر در جهانگیری شناخته شده که به صورت قهرمانی اسطوره‌ای درآمده است. ادبیات دوره‌ی اسلامی آراسته به نام «انوشیروان» است. سعدی، بزرگ‌ترین ستایش خود از ابوبکر سعد زنگی را در این عبارت می‌ریزد که:

سزد گر به دورش بنازم چنان / که «سید» به دور «انوشیروان»

یا:

بعد از هزار سال که «نوشیروان» گذشت / گویند از او هنوز که بوده‌ست «عادلی»

خب، به بحث برگردم و به کوتاهی نقدِ دو برهان تاریخی مخالفانِ بزرگیِ انوشیروان ــ خسرو اول ساسانی که به سبب خدمات و کار‌های بزرگش پس از مرگ لقب انوشیروان (انوشک روان یعنی روان جاوید) یافت ــ را به آگاهی دوستانی برسانم تا اگر تحت تأثیر جریان چپ‌گرا و مارکسیستی ــ که هدف‌شان اتفاقاً جعل و وارونه‌خوانی تاریخ به قصد انهدام نقاط اشتراک و هم‌بسته‌سازِ ملی بوده است ــ قرار دارند در این‌باره کمی بیندیشند، چرا که پیشینه‌ی جریان مذهبی درآویختن با تاریخِ ایران نبوده است به ویژه آن‌که در این مورد خاص حدیث «ولدت فی زمن الملک العادل» را سرلوحه دارند.

کشتار مزدکیان

مهم‌ترین استنادی که چپ‌گرایان و برخی منتقدان انوشیروان نسبت به دادگریِ وی دارند کشتار مزدکیان است، تا آن‌جا که این جنبش را واکنش مردم در برابر اشراف و نبرد با نظامی طبقاتی می‌دانند. اما نکته در این‌جاست که اتفاقاً تا هنگامی که سخن مزدک و پیروانش بحثی نظری و تلاشی به زعمِ خویش فرهنگی و اجتماعی و برای اصلاح و بهبود وضعیتِ مردم بود (می‌گویم «به زعمِ خویش» چرا که درستی و نتیجه‌بخشیِ اصول انقلابیِ او جای بحث دارد)، که زمانی هم به‌نسبت طولانی است، تا آن‌جا از آزادی برخوردار بودند که حتی شاهِ مملکت را هم به مرامِ خویش دعوت می‌کردند؛ اما هنگامی که بنیه‌ای نظامی یافتند و برای پیاده‌سازیِ آرای خود دست به خشونت زدند حکومت در برابرشان ایستاد، که طبیعتاً هر حکومتی چنین می‌کرد. این‌که کشتاری گسترده شکل گرفت تاریخ نشان می‌دهد که نادرست است، چرا که پیروان مزدک تا هنگام آمدنِ مسلمانان در جا‌های مختلفِ کشور زندگی می‌کردند و حتی برخی از آنان ــ هم‌چون جنبش خرمیّه به رهبریِ بابک ــ در برابر ستمِ خلیفگان ایستادند. سرکوبِ مزدکیان تا حدود زیادی شبیه انجامِ قیام بابیان، که در نهایت مسلحانه شد، در هنگام قاجار است که امیرکبیر دستور سرکوبِ آنان را داد.

اما مهم‌تر، رفتارِ حکومت پس از این سرکوب است که به روایتِ «ایران در زمان ساسانیان» (آرتور کریستن‌سن، برگردان رشید یاسمی)، که مستند به تاریخ‌های دوره‌ی اسلامی است: «انوشیروان دارایی‌هایی را که مزدکیان ربوده بودند به صاحبان آن‌ها بازگرداند و دارایی‌های بی‌صاحب را برای بازسازی خرابی‌ها اختصاص داد؛ درباره‌ی زنانی که مزدکیان ربوده بودند فرمود که اگر آن زن قبل از آن رویداد، شوهر نداشته یا شویش در این میان درگذشته است اگر مرد رباینده از نظر طبقه‌ی اجتماعی با آن زن برابر باشد باید او را به همسری خود درآورد وگرنه زن آزاد است که او را به شوهری خود گزینش کند یا نکند و اگر شوهر قانونی زن، زنده بود زن به او بازمی‌گشت؛ هر کودکی که پدر و مادرش مشکوک بود باید به خانواده‌ای تعلق می‌یافت که در آن زندگی می‌کرد و در آن خانواده حق ارث داشت وگرنه پادشاه نگهداری‌شان را بر عهده گرفته، آنان را "فرزندان خود" نامید؛ هر کس خسارتی به دیگری وارد کرده بود یا دارایی دیگران را دزدیده بود مجبور به پرداخت غرامت می‌شد و به جزایی متناسب با جرم خود می‌رسید؛ خانواده‌هایی را که پس از کشته شدن سرپرست خانواده، به تنگدستی افتاده بودند سرشماری کردند و به شماره‌ی یتیمان و زنان بی‌شوهر به هر یک خرجی دادند؛ دختران را به مردان هم‌طبقه‌ی آن‌ها داد و جهیزیه‌ی آن‌ها را از خزانه‌ی دولتی تهیه کرد و پسران را از دودمان نجیب، زن داد و آن‌ها را آموزش داد و در دربار به کار گرفت؛ و ساختمان‌ها و زمین‌هایی را که پس از کوتاه شدن دست صاحبان آن‌ها و نابودی قنات‌ها به ویرانی رفته بود دوباره آباد کرد؛ و بر روی پل‌های چوبی و سنگی ویژه‌ای که مورد دست‌برد دزدان و بزه‌کاران بود، استحکاماتی ساخت؛ هم‌چنین به فرمان انوشیروان، شهر نوبندگان و بغداد کهن و اردبیل و مداین به بهترین نحو بازسازی شدند».

داستان انوشیروان و کفش‌گر

این داستانِ شاهنامه، داستانِ معروفی است که چپ‌گرایان به جهت نشان دادنِ طبقاتی بودنِ جامعه‌ی عصر ساسانی به آن استناد می‌کنند. بگذارید نقدِ روایت چپ‌گرایان را به قلمِ استاد ارجمندم، دکتر علیقلی محمودی بختیاری، بیاورم که از کتاب «شاهنامه، آبشخور عارفان» کوتاه کرده‌ام.

داستان این است که سپاه انوشیروان مدتی را در پشت «کنده» (خندق) می‌ماند. سربازان به پول، ابزار و خوراک نیاز دارند. خزانه‌ی موجود تهی است. انوشیروان دستور می‌دهد که از خزانه‌ی مازندران پولِ هزینه‌ها آورده شود. اما بزرگمهر پیشنهاد می‌دهد که مردم ایران همه دارای اندوخته‌اند و اگر پیام شاه به آنان برسد، این هزینه را به وام به شاه خواهند داد. انوشیروان می‌پذیرد. کفش‌گری موزه‌فروش این وام را بر عهده می‌گیرد، اما به فرستاده‌ی نوشیروان می‌گوید: «خواهشی دارم که بزرگمهر واسطه‌ی انجام آن شود. آن این است که: پسری دارم، در رسیده و یارمند برای کاری بزرگ... می‌خواهم که در رده‌ی "دبیران" قرار گیرد».

یکی پور دارم، رسیده به جا / به «فرهنگ» جوید همی رهنمای

اگر شاه باشد بدین دستگیر / که این پاک فرزند گردد «دبیر»

این پیام به بزرگمهر می‌رسد و او به انوشیروان می‌گوید و انوشیروان نمی‌پذیرد. نویسندگان چپ، با یک ساده‌سازی و بی‌آن‌که توجه کنند که چگونه است کشوری و سرزمینی تا آن‌جا امن و آرامش و آزادی کار و کسب داشته باشد که یک «موزه‌فروش» بتواند هزینه‌ی یک لشکرکشی را از اندوخته‌ی خود به پادشاه و دستگاه فرمان‌روایی وام دهد؛ و شاه و دستگاه فرمان‌روایی هم هرگز به او گمان بد نمی‌برند و در وضعیتِ جنگی، که حاکمان هر چیزی را مصادره می‌کنند، کسی به خود یارای این را نمی‌دهد که چشم‌زخمی به کفش‌گر برساند؛ و کفش‌گر هم، بی‌هیچ دفتر و سندی چنین دارایی را به فرستاده‌ی پادشاه می‌سپارد و هرگز گمان نمی‌کند که ممکن است دارایی او را پس ندهند، از این داستان نتیجه گرفته‌اند که: در روزگار ساسانیان سواد آموختن انحصاری بوده است و جز طبقه‌ی ویژه‌ای حق سواد یاد گرفتن و درس خواندن را نداشتند و همین داستان را گواه آورده‌اند.

حال آن‌که از کهن‌ترین روزگار تا سده‌ی حاضر، در ایران:

به هر برزن اندر «دبستان» بدی / همه جای آتش‌پرستان بدی

«آتش‌پرست» یعنی: پرستار و نگهدار و پاسدار آتش. این «آتش‌پرستان» مانند ملایان در روستا‌ها و برزن‌های ایران که معمولاً متولیان مسجد‌ها بوده‌اند، معلم مکتب‌خانه‌ها نیز بودند. روستاییان ــ در هر پایگاهی ــ می‌توانستند با پرداخت چیزی اندک (گندم، برنج، روغن...) و فراهم کردن زندگی بسیار ساده‌ی آنان، فرزندان خود را نزد آن ملایان به فراگرفتن خواندن و نوشتن بگذارند. در همین بخش از شاهنامه، آن‌جا که نماینده‌ی انوشیروان برای یافتن خواب‌گزار به «مرو» می‌رسد، یکی از همین مکتب‌خانه‌ها را می‌بینید که موبدی کودکان آن برزن را ــ بی‌هیچ تبعیضی ــ درس می‌دهد. یعنی:

یکی از ردان، نامش آزادسرو / ز درگاه خسرو بیامد به مرو

بیامد همی گرد «مرو» و بجست / یکی موبدی دید با زند و اُست

همی کودکان را بیاموخت زند / به تندی و خشم و به بانگ بلند...

که درست مکتب‌خانه‌های روستایی روزگاران تا چهل پنجاه سال پیش را به یاد می‌آورد. به سخن دیگر: برای سوادآموزی هیچ‌گاه منعی در کار نبوده است، به ویژه که در روزگار ساسانیان سفارش شده که: نخستین وظیفه‌ی پدر و مادر، باسواد کردن فرزندان خویش است؛ هر ایرانی باید «خردمند» و «دادگر» باشد:

ز یزدان و از ما بر آن‌کس درود / که: تارش «خرد» باشد و «داد» پود

دگر آن‌که، «دانش» مگیرید خوار / اگر «زیردستید» اگر «شهریار»

در بزم دوم انوشیروان با بزرگمهر و موبدان، بزرگمهر در پاسخ پرسنده‌ای که می‌پرسد: «که اندر جهان کیست کاو بی‌گزند؟»، می‌گوید: سپردن به «فرهنگ»، فرزند خُرد / که گیتی به نادان نباید سپرد

مردم همه باید «دانش» فرا بگیرند چه «زیردست» و از طبقه‌ی پایین باشند چه «شهریار»، شاهزاده و از طبقه‌ی بالا. «بزرگمهر» ــ که به بالاترین پایگاه اجتماعی روزگار ساسانی رسید ــ از طبقه‌ی پایین اجتماع بود.

اما این داستان را اگر با چشم و دل باز و روشن بنگریم: «کفش‌گر» می‌خواهد در برابر کار بزرگی که انجام داده پسرش به پایگاه «دبیری» برسد. اگر معنی، مفهوم و پایگاه «دبیری» را بدانیم درمی‌یابیم که چرا انوشیروان به «بزرگمهر» می‌گوید: «چرا دیو چشم تو را خیره کرد؟» و نکته‌ی داستان این است که، با پول و رشوه نمی‌شود کسی را به پایگاهی که درخور او نیست، برگماشت.

جدا از آن‌که، آیین و رسم و شیوه‌ی دو هزار سال و هزار سال و حتی پانصد سال پیش را نمی‌توان با شیوه و آیین و رسم و راه امروزی اندازه گرفت، «دبیر» در روزگار ساسانی ــ و حتی دوره‌ی اسلامی ــ حساس‌ترین و رازمندترین کار‌ها را به عهده داشت. برای آن‌که به این معنی و مفهوم برسیم. اندکی آن‌را می‌کاویم.

در روزگار ساسانی «دبیری» پایگاه و «اشکوب» ویژه‌ای بود که در درون خود به هفت دسته بخش می‌شد بدین‌سان: «۱. داد دیبهر یا دبیر احکام حقوقی و دادگستری؛ ۲. شهر آمار دیبهر یا دبیر مالیات و درآمد کشور؛ ۳. کذک آمار دیبهر یا دبیر درآمد ویژه‌ی پادشاه؛ ۴. کنز آمار دیبهر یا دبیر خزانه؛ ۵. آخور آمار دیبهر یا دبیر اصطبل شاهی؛ ۶. آتش آمار دیبهر یا دبیر امور آتشکده‌ها؛ ۷. روانگان آمار دیبهر یا دبیر اوقاف و امور خیریه». در فتوح‌البلدان در بین دبیران دوره‌ی ساسانی به عنوان «صاحب‌الزمان» نیز بر‌می‌خوریم. صاحب‌الزمان، متصدی مهر‌های پادشاه و به عبارت دیگر، مهردار سلطنتی بود. در دوره‌ی ساسانی طبقه‌ی دبیران، از طبقه‌های ممتاز و از رکن‌های مملکت به شمار می‌رفتند و به همین جهت، شغل دبیری به خاندان اشراف و بزرگ‌زادگان اختصاص داشته.

نظامی عروضی در «چهار مقاله»‌اش «در ماهیت دبیری و کیفیت دبیر کامل و آن‌چه بدین تعلق دارد» می‌نویسد: «دبیری، صناعتی است مشتمل بر قیاسات خطابی و بلاغی، منتفع در مخاطباتی که در میان مردم است بر سبیل محاورت و مخاصمت، در مدح و ذم و حیله و استعطاف و اغراء و بزرگ گردانیدان اعمال و خرد گردانیدن اشغال و ساختن وجوه عذر و عتاب و احکام وثائق... پس دبیر باید که: کریم‌الاصل، شریف‌العرض، دقیق‌النظر، عمیق‌الفکر، ثاقب‌الرای، باشد و از ادب و ثمرات آن، قسم اکبر و حظ اوفر نصیب او رسیده باشد؛ و از قیاسات منطقی، بعید و بیگانه نباشد و مراتب ابناء زمانه بشناسد و مقادیر اهل روزگار بداند و به حطام دنیاوی و مزخرفات آن مشغول نباشد؛ و به تحسین و تقبیح اصحاب اغراض التفات نکند و غره نشود؛ و عرض مخدوم را در مقامات ترسل از مواضع نازل و مراسم خامل محفوظ دارد؛ و در اثناء کتابت مساق ترسل، بر ارباب حرمت و اصحاب حشمت، نستیزد؛ و اگرچه میان مخدوم و مخاطب او مخاصمت باشد، او قلم نگاهدارد و در عرض او وقیعت نکند، الا به آن‌کس که تجاوز حد کرده باشد و قدم حرمت از دایره‌ی حشمت بیرون نهاده... و در عنوانات، طریق اوسط نگاه دارد و به هر کس آن نویسد که اصل و نسب و ملک و ولایت و لشکر و خزینه‌ی او، بر آن دلیل باشد... در سیاقت سخن، آن طریق گیرد که الفاظ، متابع معانی آید و سخن، کوتاه گردد...، اما سخن دبیر بدین درجه نرسد تا از هر علم بهره‌یی ندارد و از هر استاد نکته‌یی یاد نگیرد و از هر حکیم لطیفه‌یی نشنود و از هر ادیب طرفه‌یی اقتباس نکند...»

اگر همین اندک از آن گفتار گسترده‌ی نظامی عروضی را پیرامون «دبیر» و پایگاه «دبیری» درست وارسی کنیم، درمی‌یابیم که: «کفش‌گر» چه خواسته و «انوشیروان» ــ به عنوان پاسدار و مجری «بُن‌داد» (قانون اساسی) کشور ــ چه کرده است.

معنی و مفهوم «دبیر» را از شاهنامه بخوانیم و پایگاه او را بدانیم که «دبیر» در چه پایگاه حساسی جای دارد؛ همه‌ی «رازها» و نکته‌های نهفته و نهانی کشور و دستگاه فرمان‌روایی، زیر نگاه «دبیر» است. فردوسی در بزم ششم انوشیروان و بزرگمهر می‌فرماید:

«دبیری» ست از پیشه‌ها ارجمند / کزو مرد افکنده، گردد بلند

چو با آلت و رای باشد «دبیر» / نشیند برِ پادشا ناگزیر

بلاغت چو با خط فراز آیدش / به اندیشه معنی بیفزایدش

زلفظ آن گزیند که کوتاه‌تر / به خط آن نماید که دل‌خواه‌تر

خردمند باید که باشد دبیر / همان بردبار و سخن یادگیر

فردوسی می‌گوید: «دبیران چو پیوند جان و تن‌اند»

چو از پیش خسرو برون شد هجیر / سپهبد همی «رای زد» با «دبیر»

یکی نامه فرمود پس، تا «دبیر» / نویسد سوی پهلوان ناگزیر

«دبیر» خردمند را پیش خواند / سخن‌های بایسته با او براند

«دبیر» آمد و نامه برخواند زود / به گودرز گفت آن‌چه در نامه بود

همان‌گه بفرمود تا شد «دبیر» / قلم خواست ــ هندی و چینی حریر

«دبیر» جهان‌دیده را پیش خواند / هر آن‌چه به دل بود با او براند

«دبیر» جهان‌دیده را «خوش‌نواز» / بفرمود تا شد بر او فراز

سر موبدان و ردان، اردشیر / چو شاپور و، چون «یزدگرد دبیر»

چنین گفت پس «یزدگرد دبیر» / که‌ای شاه دانا و دانش‌پذیر

ابرشاه زشتی‌ست خون ریختن / به اندک سخن، دل برانگیختن

به یک دست موبد که بودش وزیر / به دست دگر «یزدگرد دبیر»

بفرمود تا پیش او شد «دبیر» / ابا موبد موبدان، اردشیر...


بیش از پنجاه بار نام «دبیر» در شاهنامه آمده است که این «دبیر»: رازدار، هم‌دم، محرم و رایزن پادشاه است و می‌بینیم که هم‌پای «گودرز» و «موبد موبدان» می‌نشیند و از نگاهی دیگر، همه‌ی کار‌های «سری» کشور زیر نگاه «دبیر» انجام می‌گرفت... چنان‌که پیش‌تر یادآور شدم هزار و پانصد سال پیش را رها کنید، همین امروز را در نظر آورید، در کشور‌های بسیار آزاد (و به اصطلاح دموکراتیک) امروزی هم بسیاری کار‌ها هستند که ویژه‌ی کسانی خاص‌اند که دارای خاندان و دودمان و گذشته‌هایی روشن و متناسب با آن شغل باشند یا آزمون‌هایی سخت را برای رسیدن به آن مقام‌ها از سر گذرانده‌اند. این دست نکته‌هاست که اتفاقاً انوشیروان را شایسته‌ی دادگری نشان می‌دهد که در برابر چنان بخششی، کاری خلاف آیین و «بُن‌داد» جامعه انجام نمی‌دهد و دارایی کفش‌گر را ــ بی آن‌که کسی به آن چشم بد داشته باشد ــ به او باز می‌گردانند.

درباره‌ی انوشیروان سخن بسیار است که امیدوارم در آینده باز به آن بپردازم. کوتاه آن‌که شهرت یافتنِ دادگری وی بیش‌تر به اصلاحات اجتماعی و مالیاتی‌اش، که از زمان داریوش بزرگ تا آن هنگام بی‌سابقه بود، برمی‌گردد و نیز کشورداریِ شایسته‌ای که داشته: برای نمونه، توجهش به فرهنگ و دانشمندان و بنیادگذاری مراکز علمی و یاری دادن به نهضت ترجمه؛ ارتباط مستقیم با مردم؛ امن کردن ایران از یورشِ اقوام کوچ‌گرد که نشانه‌اش را حتی امروز در شهر دربند می‌توان دید؛ ولی شاید بزرگ‌ترین اصلاح وی را بتوان در پدید آوردن طبقه‌ی ورزکان یا دهقانان دانست. انوشیروان برای این‌که قدرت خاندان‌های بزرگ شاهی را محدود کند و از فاصله‌ی اقتصادی و اجتماعی میان بزرگان و مردم عادی بکاهد، با برقراری انتخاب بزرگان در شهر‌ها و روستا‌ها (مانند انجمن‌های شهر و روستا در دوره‌ی حاضر) طبقه‌ی جدیدی از رجال را به نام ورزکان ایجاد نمود که در اداره‌ی شهر‌ها و روستا‌ها نقش داشتند و به‌گونه‌ای قشرِ متوسطِ حاملِ فرهنگ را شکل می‌دهند که خود مهم‌ترین نشانه‌ی دادگری است.

خواجه نظام‌الملک طوسی در «سیرالملوک» یا «سیاست‌نامه» می‌گوید: «گویند که، چون قباد فرمان یافت، نوشیروان عادل ــ که پسر او بود ــ به‌جای پدر بنشست، هژده ساله بود و کار پادشاهی می‌راند و مردی بود که از خُردگی عدل اندر طبع او سرشته بود. زشتی‌ها را به داشتی و نیکی‌ها را به نیک...، چون سه چهار سال از پادشاهی او گذشت، گماشتگان هم‌چنان درازدستی می‌کردند و متظلمان بر درگاه بانگ می‌داشتند...». داستان والی آذربایجان را ــ که می‌خواست باغی بزرگ بسازد و زمین پیرزنی را نیز به زور می‌خواست خریداری کند و پیرزن زمینش را نمی‌فروخت و به نوشیروان دادخواهی کرد... ــ پیش می‌کشد تا آن‌جا که انوشیروان دستور داد زنجیری بسازند و زنگوله‌ها بر آن آویزان کنند، «چنان‌که دست هفت ساله کودک بدو رسد تا هر متظلمی که به درگاه آید او را به حاجبی حاجت نبود ــ سلسله بجنبانند، جرس‌ها به بانگ آیند، نوشیروان بشنود، آن‌کس را پیش خواند، سخن او بشنود و داد او بدهد...».

این‌جاست که فردوسی از زبان انوشیروان می‌گوید:

به آواز گفت آن زمان، شهریار / که جز پاک یزدان مدانید یار

مباشید ترسان، ز تخت و کلاه / گشادست بر هر کس این بارگاه

هر آن‌کس که آید، به روز و به شب / ز گفتار بسته مدارید لب

اگر می‌گساریم با انجمن / ور آهسته باشیم با رایزن

به چوگان و بر دشت نخچیرگاه / بر ما، شما را گشادست راه

به خواب و به بیداری و رنج و ناز / ازین بارگه کس مدارید باز...

و پنج سده پس از او، حافظ، بارگاه «پیر مغان» را چنین وصف می‌کند و می‌گوید:

هر كه آيد گو بيا و هرچه خواهد، گو بگو / كبر و ناز حاجب و دربان درين درگاه نيست

انوشیروان عادل بود یا ظالم؟ در پاسخ به سخن‌گوی شورای شهر تهران

* علیرضا افشاری، پژوهشگر و کارشناس ارشد تاریخ

ارسال به تلگرام
  • صفحه نخست
  • سیاست
  • بین الملل
  • تاریخ
  • اقتصاد
  • اجتماع
  • فناوری
  • فرهنگ و هنر
  • حوادث
  • ورزش
  • خواندنی ها
  • سلامت
  • ویدیو
  • عکس
  • درباره انتخاب
  • |
  • ارتباط با ما
  • |
  • پیوندها
  • |
  • آب و هوا
  • |
  • اوقات شرعی
  • |
  • مجله الکترونیکی
  • |
  • نظرسنجی
  • |
  • جستجو
  • |
  • آرشیو
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انتخاب است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی و تولید : "ایران سامانه"