arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۵۵۶۷۶
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۲۳ - ۱۶ دی ۱۴۰۰

خاطرات جان کری، شماره ۲۷ / با ظریف سه ساعت تمام سرِ یک بندِ جزئی توی سرِ هم می‌زدیم

با ظریف سه ساعت تمام سرِ یک بندِ جزئی توی سرِ هم می‌زدیم و تا دیدارمان تمام می‌شد تلفنم زنگ می‌خورد و یکی از هم‌تایانم در حاشیه‌ی خلیج‌فارس با لحن حق‌به‌جانب سرِ حرف را باز می‌کرد و مهملاتی از این دست می‌گفت که چرا ما آمریکایی‌ها این‌قدر کار را بر ایران آسان گرفته‌ایم و من دارم وامی‌دهم
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

خاطرات جان کری، شماره ۲۷ / با ظریف سه ساعت تمام سرِ یک بندِ جزئی توی سرِ هم می‌زدیم

البته ما دیگر گوش‌ما به تندی و ملامت شنیدن از دست و زبان این و آن عادت کرده بود چون بارها پیش می‌آمد که از یک دیدار نفس‌گیر و طاقت‌فرسا با ایرانی‌ها بیرون می‌آمدیم و تازه خبرش می‌آمد که یکی از آدم‌های به ظاهر همراهِ ما جایی نشسته و حرف‌هایی زده که نباید. من از این طرف می‌نشستم و با ظریف سه ساعت تمام سرِ یک بندِ جزئی توی سرِ هم می‌زدیم و تا دیدارمان تمام می‌شد تلفنم زنگ می‌خورد و یکی از هم‌تایانم در حاشیه‌ی خلیج‌فارس با لحن حق‌به‌جانب سرِ حرف را باز می‌کرد و مهملاتی از این دست می‌گفت که چرا ما آمریکایی‌ها این‌قدر کار را بر ایران آسان گرفته‌ایم و من دارم وامی‌دهم و واقعا جنگیدن بر سر یک توافق خوب، آن هم هم‌زمان در چند جبهه بسیار کار مشکلی است.

تازه چند روز از سخنرانی نتانیاهو گذشته بود که تام کاتن سناتور (جمهوری‌خواه) آرکانزاس برداشت و نامه‌ای برای دولت ایران فرستاد و ۴۶ امضا هم برای آن جمع کرد و تویش نوشت که دولت اوباما سخنگوی آمریکا نیست. در این نامه ایرانی‌ها را از اعتماد به ما بر حذر داشته و این نکته را آورده بودند که رسیدن به هرگونه توافق با دولت اوباما، پس از رفتن او از کاخ سفید به چرخش قلمی بی‌اعتبار خواهد شد.

من ۲۸ سال از عمرم در سنا گذشته و چهار سال آخرش را رئیس کمیته‌ی روابط خارجی بودم و به همین خاطر بهتر از خیلی‌ها می‌دانم که اصولا سابقه نداشته که یک عضو این مجلس مستقیما به سران یک کشور نزدیک شود و تلاش کند رئیس‌جمهوری را در میانه‌ی یک دوره مذاکرات تضعیف کند، آن هم مذاکرات به این حد حساس و دشوار. عملی بی‌ملاحظه و عاری از حس مسئولیت بود. با خودم می‌گفتم اگر دموکرات‌ها در زمان خدمت ریگان و مذاکرات او با شوروی همین کار را می‌کردند، جمهوری‌خواهان چه واکنشی از خود بروز می‌دادند.

روز بعدش که ظریف را دیدم هنوز سلام از دهانم در نیامده بود که یک نسخه از نامه را از کیفش بیرون کشید و نشانم داد. سعی کردم توضیح بدهم که در گفتار کاتن سهل‌انگاری‌هایی دیده می‌شود و بهتر است به جای توجه به موارد این‌چنینی روی موضوع خودمان متمرکز باشیم و تلاش کنیم فاصله‌های بین‌مان کمتر شوند. کار به جایی رسیده بود که اصلا نباید اجازه می‌دادیم هیچ موردی حواس‌مان را از آن پرت کند و از همه چیز گذشته، اگر با یک توافق خوب و دست پر به خانه برمی‌گشتیم دهان همه‌ی بدخواهان و مخالفان هم بسته می‌شد.

تا پایان سال ۲۰۱۴ بالاخره توانستم ظریف را قانع کنم که خواسته‌ی اوباما را بپذیرد؛ که ایران باید برنامه‌ی اتمی‌اش را به نقطه‌ای برگرداند که از «زمان فرار» [۱] تا نقطه‌ی بازگشت یک سال فاصله داشته باشد. این موضوع کلید تمام مذاکرات پس از آن شد و معنایش این بود که آمریکا کارشناسان و بازرسانی به ایران می‌فرستاد و آن‌ها باید تایید می‌کردند که برنامه‌ی اتمی ایران در نقطه‌ای است که هر زمان اراده کند پیمانش را بشکند (فرار کند) و به سوی ساخت سلاح اتمی حرکت کند، تا رسیدن به این هدف دست‌کم یک سال فاصله داشته باشد. از نظر ما، یک سال زمان فرار حتی زیاد هم بود و در این مدت ما می‌توانستیم به راحتی از راه‌‌حل‌های دیگر (شما بخوانید: نظامی) جلوی مسلح شدن ایران را به بمب اتمی بگیریم.

 

پی‌نوشت:

۱- Breakout Time: عبارتی ک برای همین توافق‌نامه ساخته شده و معنایش در ادامه می‌آید.

 

منبع: جان کری، «هر روز موهبتی است»، ترجمه‌ی علی مجتهدزاده، تهران: پارسه، چاپ چهارم، ۱۴۰۰، صص ۶۴۲-۶۴۳.

نظرات بینندگان