روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت نوشت: شهریور ۱۳۷۸ خبر توهین یک نشریه دانشجویی به امام زمان(عج) تبدیل به جنجالی گسترده در سطح کشور شد. کار تا آنجا پیش رفت که عدهای حکم به ارتداد نویسنده آن مطلب داده و خواهان مجازات اعدام میشوند. نویسنده مطلب در دادگاه انقلاب محکوم میشود، اما در نهایت رهبر انقلاب در حکمی به دادگاه انقلاب توهین مندرج در متن مقاله را ناشی از «ضعف اندیشه و ضعف قلم» نگارنده میدانند و نویسنده را مورد عفو قرار میدهند.
توجه به شرایط سیاسی و فرهنگی آن زمان، پیشینه فتنه ۱۸ تیر ۷۸ و احساس خطری که از جانب متدینین نسبت به سیاستهای فرهنگی دولت وقت وجود داشت بستر این جنجال شد. جنجالی که با ورود رهبر انقلاب خاموش شد تا ضعف قلم یک جوان در نشریهای دانشجویی با تیراژ ۱۵۰ نسخه مبدل به مسأله اصلی کشور نشود.
اکنون مایه تعجب و شگفتی است که اظهار نظر یک فیلمنامهنویس در نشست خبری فیلمی در جشنواره فیلم فجر که در زمان خودش دیده نشده به یکباره در سخنان برخی خطیبان در صدر مسائل قرار می گیرد. اظهار نظری که خیلی زود توسط گوینده آن توضیح داده شد و گوینده بابت بدفهمی حاصل از آن عذرخواهی کرد.
غیریت سازی هنرمندان با نظام و انقلاب، نقشه دشمنان است و در مواجهه با اهالی فرهنگ و هنر باید از دوقطبی سازیهای کاذب اجتناب کرد تا پازل دشمن تکمیل نشود.
اینکه چرا به یکباره مسألهای فرعی تبدیل به مسأله اصلی میشود و برگزاری جشنوارهای که به اذعان اکثر صاحب نظران بهترین جشنواره در میان ۴۰ جشنواره برگزار شده بوده و فیلمی با مضامین جهاد و شهادت در آن میدرخشد، نادیده گرفته میشود و از میان همه چیزهای خوبی که میشود دید در حاشیه جشنواره سخنان یک فیلمنامه نویس آن هم با تأخیر میشود دغدغه اول. اگر نگوییم نظام اولویت دهی به مسائل کشور در میان برخی دچار اشکال است اما به وضوح میتوان مشاهده کرد که معالاسف بسیاری از گویندگان و خطبای ما تنها در اتخاذ مواضع سلبی، دغدغه دارند.
آیت الله مهدوی کنی، در خاطراتشان میگویند که در سال ۱۳۷۸ جامعه روحانیت مبارز به دبیرکلی ایشان، در بیانیهای تهاجمی بهخاطر آن نشریه موهن، رئیس جمهور وقت را مورد خطاب قرار داد اما رهبری انقلاب اسلامی در خطبههای نمازجمعه به دفاع از رئیس جمهور وقت پرداختند. ایشان به شیرینی توضیح می دهند که چگونه پس از اقامه نماز جمعه به سرعت محل نماز یعنی حرم امام خمینی (ره) را ترک کردند تا با رهبری رخ در رخ نشوند.
آیتالله خامنهای، امام جمعه تهران در آن روز سخنانی مطرح کردند که بازخوانی آن در این روزها نیز ارزشمند است: دیدم در اعلامیهها و در بعضی از بیانیهها گفته میشود یک «نشریه دانشجویی» این مطلب را درج کرده است. چرا پای دانشجو را به میان میکشید!؟ مگر چند نفر دانشجو در چنین کاری دخالت داشتند که حالا بعضیها اسم دانشجو را با چنین چیزی همراه میکنند!؟ گیرم حالا دو نفر دانشجو در جایی حرکتی انجام دادند؛ این را نمیشود به حساب دانشجویان گذاشت. افراد مراقب باشند؛ دشمن روی این خصوصیات خیلی حساس است. مرتب اسم دانشجو را بیاورند، تا ذهنها را نسبت به قشر دانشجو بدبین کنند؛ همان حالتی که قبل از انقلاب بود. قبل از انقلاب، پیش علما و بزرگان حوزه میرفتند و از دانشگاه به عنوان یک مرکز بیدینی اسم میآوردند؛ پیش اینها هم از حوزه علمیه به عنوان یک مرکز تحجر و بیاطلاعی اسم میآوردند؛ این دو قشر را از هم دور میکردند! نه؛ دانشجو هم مثل طلبه، مثل بازاری، مثل کارگر، مثل شهری، مثل روستایی است؛ همه، ملت ایرانند. آنچه ما درباره ملت ایران میگوییم، متعلق به همه است. قشر دانشجوی ما، یک قشر ممتاز، برجسته و متدین مثل بقیه مردم است. ببینید چقدر در دانشگاهها بحمدالله نشانههای دین وجود دارد.
یک نکته دیگر این است که بعضی کسان این مسأله را به جاهای دیگری کشاندند؛ پای بعضی از مسئولان کشور و بعضی از بزرگان را به این قضایا کشاندند؛ این درست نیست. چرا ما باید نسبت به مسئولان و رؤسای کشور ایجاد سوءظن کنیم؛ درحالی که خلاف واقع است؟ امروز بحمداللَّه مسئولان کشور متدین هستند؛ انسانهایی هستند که وجود خودشان را در راه خدمت به مردم و خدمت به اسلام مصرف میکنند و مایه میگذارند ...