یک سال قبل درگیری مسلحانهای در اتوبان شهید باقری به مأموران پلیس گزارش شد. وقتی پلیس در محل حضور یافت، مشخص شد دو نفر در این درگیری مجروح شدهاند. مهاجمان سوار بر پژو 405 بودند که به سرنشینان یک خودروی پژو 206 حمله کردند.
با انتقال دو مرد مجروح به بیمارستان و آغاز تحقیقات، مشخص شد سرنشینان دو خودرو از قبل با هم درگیری داشتند. پلیس از طریق دوربینهای اتوبانها شماره پلاک پژو 405 را به دست آورد و متهمان را شناسایی و بازداشت کرد.
در بازجویی از متهمان مشخص شد فردی که شلیک کرده سیروس نام دارد و مدتی قبل با یکی از دو مرد مجروح به نام شاهین درگیری داشته است. متهم گفت: من همراه دختر مورد علاقهام به جگرکی رفته بودیم و داشتیم با هم جگر میخوردیم که شاهین به ما نگاه چپ کرد. سر این موضوع با هم درگیر شدیم و حسابی همدیگر را کتک زدیم، اما من هنوز آرام نگرفته بودم؛ چون مقابل دختر مورد علاقهام تحقیر شده بودم. من البته شاهین را نمیشناختم، اما میدانستم از اشرار منطقه است و خیلیها از او میترسند. تصمیم گرفتم کار او را آنطور که شایسته است تلافی کنم. کسی جرئت نمیکرد سراغ شاهین برود و رد او را بزند. برای این کار یک جایزه تعیین کردم و گفتم هرکسی رد او را بزند و به من بگوید کجا و چطور میتوانم او را پیدا کنم، یک خودروی پژو 207 به او میدهم.
متهم ادامه داد: در نهایت بعد از مدتی موفق شدم رد شاهین را بزنم و او را شناسایی کنم. او داشت با دوستش در اتوبان شهید باقری میرفت که با اسلحهای که از قبل تهیه کرده بودم، به سمتش شلیک کردم. تیرهایی که زدم به قسمت پایینتنه او بود، من قصد کشتن نداشتم و فقط میخواستم او را زخمی کنم.
بعد از گفتههای سیروس، شاهین مورد بازجویی قرار گرفت. او که به خاطر شدت جراحات در بیمارستان بستری بود، گفت شکایتی ندارد و اصلا نمیداند چه کسی به او شلیک کرده است، اما مأموران متوجه شدند او برای اینکه خودش انتقام بگیرد چنین ادعایی میکند. وقتی پلیس اعلام کرد مرد ضارب را دستگیر کرده است، شاهین نیز گفت از قبل با او درگیری داشته و سیروس باعث زخمیشدن و قطع یکی از انگشتان دستش شده و دوستش رامین هم به همین دلیل نابینا شده است.
رامین نیز شکایتی را مطرح کرد و گفت: من راننده بودم و اصلا از اینکه شاهین از قبل با کسی درگیری داشت، خبر نداشتم. ما در اتوبان داشتیم میرفتیم که یکباره ماشین به گلوله بسته شد. من در این تیراندازی چشمم را از دست دادم و شاهین هم بهشدت مجروح شد. حالا من درخواست مجازات متهم را دارم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده، ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و در ادامه رامین و شاهین بهعنوان شکات در جلسه دادگاه حاضر شدند. رامین یک بار دیگر اظهارات قبلیاش را تکرار کرد و گفت: من اصلا در درگیری بین شاهین و سیروس نبودم. سیروس به من ضربهای بزرگ وارد کرد، او باعث شد من چشمم را از دست بدهم و درخواست مجازات و دیه دارم.
سپس شاهین در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من خواستار آزادی سیروس هستم. من از او شکایتی ندارم و هیچ ادعایی هم ندارم، فقط از دادگاه درخواست دارم سیروس را هرچه سریعتر آزاد کنند.
با توجه به اینکه حرفهای شاهین بوی انتقام میداد و کنایهآمیز بود، قضات سعی کردند با ترفندهای خاص از نیت او بابت این گذشت باخبر شوند و در نهایت شاهین لب به سخن گشود. او که خودش بهخاطر سرقت در زندان است، گفت: در اولین درگیری من اصلا کاری به سیروس و زنی که همراهش بود نداشتم، او یکباره سمت من آمد و درگیری ایجاد کرد. من هم او را کتک زدم و بعد هم درگیری تمام شد. مدتی بعد من و دوستم رامین در اتوبان میرفتیم و با کسی هم کاری نداشتیم که یکباره به سمت ما تیراندازی شد. ما سعی کردیم خودمان را حفظ کنیم اما پنج تیر به من برخورد کرد که از قسمت پاهایم آسیب جدی دیدم و یکی از انگشتان دستم هم قطع شد. مدتی طولانی در بیمارستان بودم. وقتی مرخص شدم هم کلی دوا و درمان کردم تا سرپا شدم. حالا هم میخواهم هرچه زودتر سیروس را آزاد کنید. خواستهای هم ندارم و فقط میخواهم او را آزاد کنید که خودم انگشتش را قطع و کارهایش را تلافی کنم.
او درباره اینکه چرا در زندان است، گفت: من بهخاطر پرونده سرقتی که داشتم به دو سال حبس محکوم شدم و حالا هم دوران حبس را میگذرانم، اما بعد از آزادی حتما از سیروس انتقام میگیرم.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: شاهین به ناموس من چپ نگاه کرد، من هم به همین دلیل او را زدم و از کارم پشیمان نیستم. شاهین از اشرار منطقه است. او فکر میکند هر کاری میخواهد میتواند انجام بدهد و من باید او را سر جایش مینشاندم.
بعد از پایان گفتههای متهم و وکیلمدافع او، هیئت قضات برای تصمیمگیری و صدور رأی در این پرونده وارد شور شدند.
شرق