arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۶۷۷۵۸
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۲۳ - ۲۸ اسفند ۱۴۰۰

«بازجویی از صدام» به قلم مامور اطلاعاتی سیا، شماره ۲۸: صدام از همسر دومش پسری گم‌نام به نام «علی» دارد

مامور اطلاعاتی سیا: از او درباره‌ی شایعاتی پرسیدم دال بر این‌که از سمیرا پسری به نام علی دارد. صدام واقعا به مرز انفجار رسید و بیش از هر زمان دیگری ناراحت شد. پرسید: «آیا اگر به تو بگویم بله، او را هم مثل عدی و قصی می‌کشی؟»... گفت: «ما در فرهنگ عربی کسانی را که بچه دارند به عنوان زوج در نظر می‌گیریم، خواه مراسم ازدواج را بجا آورده باشند خواه نه...» تفسیر ما از این حرف این بود که او و سمیرا در واقع پسری به نام علی دارند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»؛ به صدام گفتیم که با او همدلی داریم ولی ناچاریم این سوال‌ها را بپرسیم. به او یادآوری کردم که پسر سمیرا – از شوهر اولش – در دهه‌ی ۱۹۹۰ در ایالات متحده آموزش خلبانی می‌دید. وقتی خبرها درباره‌ی این رابطه بیش‌تر منتشر شد، خبرنگاران فورا شروع کردند به گمانه‌زنی در این زمینه که شاید این حلقه‌ی مفقوده‌ی حملات یازدهم سپتامبر باشد. توضیح دادم، ما می‌دانیم که سمیرا مهماندار هواپیما و شوهر سابقش رئیس شرکت هواپیمایی عراق بوده است، و این سنت طبیعی در خانواده‌های خاورمیانه است که پسر ارشد راه پدرش را دنبال کند. صدام گفت، درست است. از او درباره‌ی شایعاتی پرسیدم دال بر این‌که از سمیرا پسری به نام علی دارد. صدام واقعا به مرز انفجار رسید و بیش از هر زمان دیگری ناراحت شد. پرسید: «آیا اگر به تو بگویم بله، او را هم مثل عدی و قصی می‌کشی؟» نگاهی به دیکتاتور عراق انداختم و گفتم، من هرگز کسی را نکشته‌ام. برای لحظه‌ای ناخوشایند سکوت کردیم و به هم نگریستیم. گفت: «ما در فرهنگ عربی کسانی را که بچه دارند به عنوان زوج در نظر می‌گیریم، خواه مراسم ازدواج را بجا آورده باشند خواه نه. به آن‌هایی هم که بچه ندارند، به عنوان مجرد نگاه می‌کنیم. این کل چیزی است که می‌توانم بگویم.» تفسیر ما از این حرف این بود که او و سمیرا در واقع پسری به نام علی دارند. این قضیه شاید الان خیلی مهم به نظر نرسد ولی برای کسی که سال‌ها احوالات صدام را دنبال کرده بود، باعث رضایت بود که سرانجام متوجه می‌شد این شایعات صحت داشته‌اند. سمیرا شاه‌بندر ظاهرا تلاش بسیار زیادی کرد تا پسرش را از فراز و نشیب‌های سیاست عراق حفظ کند. او باید مطلع بوده باشد که بازماندگان احتمالی حزب بعث هم‌چنان در صحنه حضور داشتند، که از روی استیصال، شاید روزی به سراغ پسرش می‌رفتند تا راه پدرش را دنبال کند؛ یا برخی از گروه‌های شیعه که می‌خواهند آخرین وارث ذکور صدام را از بین ببرند. مع‌هذا این‌طور برمی‌آید که علی مانند مادرش از چنگ تاریخ گریخته باشد. این شاید فرجام نیکی برای هردوی آن‌ها باشد.

صدام به من گفت، به عدی و قصی افتخار می‌کند ولی نسبت به نقطه‌ضعف‌های آن‌ها آگاه بوده است. گاهی اوقات به این نتیجه می‌رسیده که آن‌ها را مجازات کند. عدی بیش‌تر مشکل‌ساز بود. صدام گفت، وقتی خبردار شد عدی ناوگانی از خودروهای بنتلی، جگوار، و مرسدس بنز را در گاراژی در بغداد و تحت حفاظت سربازان گارد ریاست‌جمهوری نگهداری می‌کند عصبانی شد: «قرار است چه پیامی به مردم عراق برسانیم، در حالی که از تحریم‌ها رنج می‌برند و چنین امکاناتی ندارند؟» به همین دلیل صدام ماشین‌ها را آتش زد. به آتش کشیدن این خودروها کمی پیش از آن صورت گرفت که عدی موجب پناهنده شدن حسین کامل، داماد و پسرعموی صدام، در سال ۱۹۹۵ شد. حسین کامل در آن زمان وزیر صنعت و صنایع نظامی بود. عدی مست و لایعقل به محل اقامت کامل می‌رود که آن‌جا مهمانی‌ای در حال برگزاری بود، و با صدام کامل برادر حسین درگیر می‌شود. صدام کامل با مشت بر عدی چیری می‌شود که این حرکت باعث شد تا عدی دست به اسلحه ببرد و از آن‌جا که بسیار مست بود، شروع به تیراندازی کند. وطبان، برادر ناتنی صدام، در جریان این تیراندازی زخمی می‌شود. بعد از این مشاجره است که حسین و صدام کامل زنان خود را برمی‌دارند – دختران صدام حسین – و به اردن پناهنده می‌شوند. پناهنده شدن برادران کامل همراه با دختران صدام و نوه‌هایش رژیم را به لرزه درآورد و در انسجام حلقه‌ی داخلی صدام شکاف ایجاد کرد، تا جایی که جهان نظاره‌گر آن بود.

ادامه دارد...

منبع: جان نیکسون، «بازجویی از صدام؛ تخلیه اطلاعاتی رئیس‌جمهور»، تهران: ترجمه‌ی هوشنگ جیرانی، کتاب پارسه، چاپ شانزدهم، ۱۴۰۰، صص ۱۲۸-۱۲۹.

نظرات بینندگان