مهدی ذاکریان: اظهار نظر برخی از مقامات کشور پس از صدور قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تکرار همان اظهاراتی است که پیش از این از سوی محمود احمدینژاد در مقام رئیس جمهور شاهد بودیم. نتیجه این اظهارات در دوران احمدینژاد برای ایران این شد که پرونده ایران از شورای حکام وارد شورای امنیت شد و وقتی قطعنامه نخست در شورای امنیت صادر شد، باز هم احمدینژاد جدی نگرفت.
قطعنامههای بعدی که پشت سر هم صادر شد، جملهای را به این مفهوم که هر چقدر پشت سر هم قطعنامه صادر کنید، تأثیری ندارد، با عبارتی که در شان یک رئیس جمهور نبود بیان کرد. اما نتیجهای که اظهارات و بیانات ایشان داشت این بود که اقتصاد، پیشرفت و عزت ایران و مردم ایران بسیار آسیب دید. جملاتی که اکنون بعضی مسئولان به کار میبرند، تکرار همان جملات است و نتیجهای جز آسیب به پیشرفت متوقف شده، عزت از دست رفته، عقبماندگی و افزایش فقر ملت نخواهد داشت. اینها جملاتی نیست که مشکلات ایران را حل کند. دنیا ممکن است که دنیای زور و قلدری باشد، اما کشورهایی هم که بسیار زور دارند و قلدرتر از دیگران هستند، تلاش میکنند با پوشش حقوقی، با ظاهر منطقی و با ادبیات دنیا پسند با دنیا صحبت کنند، نه با ادبیات عامهپسند یا ادبیات نامناسب در جامعه جهانی حرف بزنند و کشور خودشان را منزوی کنند و ملت خودشان را فقیرتر.
عدهای که در همین ایام اخیر جریانسازیهایی مانند هشتگ #زبان_دنیا و ادعای توانایی حل مسائل دیپلماتیک کردند، امروز همه قدرت را در اختیار دارند. اما از زمانی که این دولت جدید با این ادعا که دنیا را بهتر میشناسد و زبان دنیا را بهتر میفهمد و میداند چگونه برای عزت و پیشرفت کشور اقدام کند، روی کار آمدهاست، سفره مردم کوچک و کوچکتر شدهاست و چیزی نماندهاست که حتی سفره هم جمع شود و فقر مطلق در جامعه گستردهتر و گستردهتر شود. این افراد باید پاسخ دهند که چه کسی امروز مردم را فقیرتر میکند؟ اندک نانی هم که در سفر بود امروز برداشتهمیشود و وضعیت نامناسبی پدیدآوردهاند.
بدتر اینجاست که همین افراد که امروز قدرت را در اختیار دارند، ادعا میکنند که مقصران وضعیت کنونی، گذشتگان هستند. گذشتگان زمانی که دولت را به شما تحویل دادند، دلار ۲4۰۰۰ تومان بود و حالا ۳۲۰۰۰ تومان است، این یعنی تورم بیشتر و عقبماندگی بیشتر، موقعیت کشور هم در منطقه و دنیا عزتمندانهتر نشدهاست. تصویب همین قطعنامه در شورای حکام بعد از سالیان، نشان از فروتر شدن عزت و موقعیت کشور در جهان است. بنابراین شعار با عمل خیلی فرق دارد.
متأسفانه در پرونده هستهای شاهد اقداماتی هستیم که جایگاه کشور را بسیار تنزل دادهاست. برای مثال تکیه بر افرادی همچون میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در دفاتر سازمان ملل در وین، اقدامی غیرموجه است. این دیپلمات روس در پی تصویب قطعنامه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مدعی شدهاست که نمایندگان بیش از نیمی از جمعیت جهان از این قطعنامه حمایت نکردهاند. اولیانوف، متخصص حیله و فریبکاری است. در گذشته هم از اقدامهای ایشان انتقاد شدهبود که چه کاره مردم ایران است که در مورد ایران با آمریکاییها مذاکره میکند. آن زمان در مسائل ایران دخالت میکرد و حرف میزد، الان هم از تکنیک فریب مردم ایران استفاده میکند.
آن چیزی که در جامعه جهانی به آن توجه میشود، قطعنامه شورای حکام است، نه جمعیت جهان. کسی نمیگوید که نصف جمعیت جهان به قطعنامه رأی ممتنع دادهاست یا نه، آنچه که واضح است این است که قطعنامهای علیه ملت و کشور ایران به تصویب رسیدهاست. این حقیقتی است که آقای اولیانوف میخواهد با فریب پنهان بکند با این هدف که وقتی وضعیت ایران را در بدترین شرایط قرار داد، بالاترین امتیاز را از طرف آمریکا برای خودش و بالاترین بهره را از ایران برای کشور خودش به دست بیاورد. نه اولیانوف و نه هیچ دیپلمات خارجی دیگری دلسوز مردم ایران نیست بلکه دلسوز جیب و منفعت کشورهای خودشان هستند. بنابراین به صحبتهای مکارانه و سیاسانه آقای اولیانوف باید با دیده بسیار حساس و نگران نگاه کرد، نه اینکه به این صحبتها اتکا کرد. پیشینه روسها در مقابل ملت ایران، روشن است، مردم ایران خوب میدانند که دشمنان عمیق و فریبکارشان چه کسانی هستند.
دیپلماتهای روسیه بهتر بود در زمان تصویب قطعنامههای شورای امنیت در طول هشت سال ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، به این قطعنامههای رأی منفی میدادند. این قطعنامههای ضد ایرانی نه در دوران ریاست جمهوری سید خاتمی و نه در دوران ریاست جمهروی حسن روحانی، بلکه در دوران احمدینژاد که همچون دولت کنونی مدعی دوستی روسیه بود، تصویب شد. در دوران دولت نهم و دهم و حالا در دولت سیزدهم، مدعی هستند که غرب به تنهایی ایران را تحت فشار قرار میدهد، پس چرا در آن روزگار روسیه و چین به قطعنامههای شورای امنیت رأی مثبت دادند و این قطعنامهها را برای ایران به ارمغان آوردند؟ در آینده هم همین اقدامها تکرار خواهد شد. بهتر است که مدیران و دولتمردان کنونی به مردم ایران تکیه کنند تا به امثال اولیانوف، برای مدیران ایران عیب است که به بیگانه اتکا کنند، چه غرب باشد و چه شرق؛ حاکمان موفق حاکمانی هستند که به مردمان خودشان تکیه بکنند.