arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۶۹۵۴۴
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۲۳ - ۲۲ تير ۱۳۹۱

اخلاق و تهذیب نفس، مطرود و منزوی در عصر قدرت

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : جهاد و مبارزه با هواهای نفسانی به مهار و کنترل وسوسه‌ها و تاخت و تازهای آن منتهی می‌شود و در نهایت پاکی و طهارت نفس به عنوان ثمره و حاصل درخشان آن رخ می‌نمایاند. این حالت و مرتبه والا که در تعالیم اسلام «تهذیب و وارستگی و آزادگی نفس» نام می‌گیرد، یک «حقیقت بزرگ» است که در مجموعه حقایق الهی قرار دارد و بسیار شریف و دارای آثار عظیم می‌باشد. این حقیقت به گونه‌ای دارای جایگاه و نقش حیاتی و سرنوشت‌ساز است که خداوند متعال می‌فرماید:

در نظام سیاسی اسلام، به هم آمیختن «تهذیب نفس» با «قدرت و حکومت» یک اصل و قانون ثابت و تغییرناپذیر است. ثمره این پیوند و به هم آمیختگی، مهذب شدن زمامداران، حاکمان و بهره‌وری صحیح از ابزار ریاست برای تدبیر و برنامه‌ریزی و خدمت به جامعه است، و حال آنکه اگر کنترل نفس و تهذیب آن در عرصه مدیریت کلان سیاسی تحقق نیابد، آنچه باقی می‌ماند «قدرت‌های رها» و «حاکمان خودسر» و «میدان‌های وسیع» برای فعالیت‌های مخرب ضدانسانی است و از همین رو است که فساد و تباهی توسط سلاطین و پادشاهان(1) و ستم‌ورزی توسط ظالمان و جائران(2) و تکذیب حق و تعالیم و قوانین الهی توسط قدرت‌های استکباری(3) حاصل و ثمره تلخ و مرگبار نامهذب بودن حاکمان و زمامداران است.(4)



«قدافلح من زکیها» هرکس نفس خود را به تهذیب و وارستگی برساند، رستگار ابدی می‌شود.(5)


در نقطه مقابل، آلودگی، ناپاکی و ناسالمی نفس قرار دارد و این آلودگی و زیان‌ها و تباهی‌هایی که در عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی و سیاسی به وجود می‌آید، یک «واقعیت تلخ» است که با فرجام نهایی انسان ارتباط و پیوند دارد، به گونه‌ای که قرآن کریم می‌فرماید:


«وقد خاب من دسها» و هر کس نفس خود را به گناهان و پلیدی‌ها آلوده گرداند به طور حتم زیانکار خواهد گردید.(6)


معصیت‌ها، ضلالت‌ها، شقاوت‌ها و خیانت‌های نفس دارای آفات و آسیب‌های فراوان در صحنه‌های حیات انسان می‌باشد. این آفات و زیان‌ها اگر چه در ابعاد زندگی فردی دارای آثار مخرب و نتایج شوم است و باید به جهاد اکبر و مبارزه با نفس برای تربیت و تهذیب آن اهتمام ورزید، لکن در عرصه‌های «قدرت» و «حکومت»، این آفت‌ها و آسیب‌ها و تخریب‌ها دارای وسعت و گستردگی خاصی می‌باشد که قابل مقایسه با زندگی فردی نیست، اگرچه قصور و کوتاهی در کنترل نفس و تهذیب آن در حیات فردی، در نهایت باعث به وجود آمدن خطرات و زیان‌های فراوانی در عرصه قدرت و حکومت می‌شود و یزیدها و چنگیزها و هیتلرها و رضاخان‌ها همین‌گونه به مرور به وجود آمدند و سر برآوردند و اوراق تاریخ را از عملکردهای تباه خود ننگین و خونین کردند. اما این نکته دقیق را نیز نباید از نظر دور داشت که «قدرت» و جاذبه‌های آن باعث به وجود آمدن روحیات بیماری چون دیکتاتوری، زورگویی، جاه‌طلبی، ستم‌ورزی و تاخت و تاز به حریم آبروی افراد جامعه می‌شود و این جاست که مهار و کنترل این قدرت وحشتناک یک «هنر بزرگ» است و این هنر با «تهذیب نفس» و پاکسازی خصال و روحیات قدرت‌طلبان به عینیت می‌رسد و به این ترتیب «حکومت و قدرت» در مسیر اصلاح و خدمت و اداره صحیح کشور، تحقق عینی و عملی می‌یابد.


آنچه ‌‌باید به شدت و با‌ دقت درباره آن بیندیشیم، این است که مبارزه با «حب نفس» برای رهایی از وسوسه‌ها و تخریب‌های آن در عرصه قدرت و حکومت، سهل و آسان نیست و باید با این شناخت اولیه فکری و نظری آغاز شود که در تمام ادوار و مقاطع تاریخی این گرایشات و تمایلات نفسانی بشر عامل اصلی همه ستم‌ها، خیانت‌ها، مفاسد و جنایت‌ها بوده است. این شناخت فکری و نظری باید پشتوانه‌ای برای تحقق عینی و عملی مبارزه با نفس برای کنترل آن و آمیختن «قدرت و تهذیب» با هم و به خدمت درآوردن صحیح آن در مسیر سلامت، سعادت، پیشرفت، رشد و کمال جوامع بشری درآید، زیرا اگر این شناخت و آگاهی ابتدا در ذهن و فکر به وجود نیاید، حرکت و تلاش برای دست‌یابی به تهذیب قدرت و حکومت امری عبث و بیهوده است و این شیوه در تعالیم اجتماعی و سیاسی قرآن کریم و نیز سیره حکومتی ارائه شده توسط پیشوایان معصوم(ع) که دوره حکومت آنان بزرگترین الگو در این موضوع می‌باشد،‌ نهفته است.


در رهنمودها و ارائه روش‌هایی که توسط پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)، درباره بیان «حقایق» مربوط به تعالیم مقدس دین از جمله حقیقت تهذیب و تقدس نفس ارائه می‌شود، بیانات صریح و روشن حاکم است. همچنین در تشریح «واقعیت‌ها» و آثار زیانبار آنان در عرصه قدرت و حکومت، هیچ دریغ و مسامحه و ابهام‌گویی وجود ندارد و آن بسیار قاطع و آشکار آگاهی‌بخشی‌های اجتماعی و سیاسی در این موضوعات را واجب و ضروری می‌دانند و روشی غیر از آن را نامناسب و باعث پوشیده ماندن حقایق شیرین وواقعیت‌های تلخ در این امر بزرگ و پیوند خورده با پیشرفت و هدایت جوامع انسانی می‌دانند.


برای نمونه، در نظام سیاسی و حکومتی اسلام، از یک طرف «عدالت» یک «حقیقت بزرگ» می‌باشد که بهترین راه تدبیر و اداره جامعه و کشور است(7) و «زیور زمامداران» است(8). و از سویی دیگر جور و ستم «واقعیت غیرقابل انکار» و موجب هلاکت نام می‌گیرد. (الجور هلاک) (9) و یکی از آفات بزرگ عدالت، زمامدار قدرتمندی که ستمگر است معرفی می‌شود (آفة العدل الظالم القادر)(10)


و در همین آگاهی‌بخشی‌ها وقتی سخن از خطرات و زیان‌های وسیع حب نفس و تحریک‌های آن به میان می‌آید‌(11) و جهاد با نفس برای تهذیب آن مطرح می‌شود‌(12) دامنه آن وسیع و در عرصه‌های قدرت و حکومت، اهمیت آن بیشتر نمایان می‌گردد.


در اندیشه‌های سیاسی امام خمینی در موضوع قدرت و حکومت، با خاستگاه تعالیم مقدس قرآن و رهنمودها وسیره و روش سیاسی و حکومتی پیامبراکرم(ص) و ائمه دین(ع)، وجود قدرت و حکومتی که در راه خدا و در مسیر خدمت به جامعه و کشور قرار گرفته و با تهذیب نفس‌ قرین و همنشین گشته. یک حقیقت و عمل به آن ضروری معرفی می‌شود. و در نقطه مقابل، بسیار صریح و بی‌پرده از وسوسه‌ها و تخریب‌گری‌های نفس به صورت حضور واقعیت‌‌های موجود در عرصه فعالیت زمامدارانی که به وظیفه جهاد اکبر و مبارزه با نفس نپرداخته‌اند سخن به میان می‌آید.


موضوع نفسانیت‌های فردی و گروهی به صورت واقعیت‌های عینی و انکارناپذیر در عرصه قدرت و حکومت، حجم وسیعی از تفکرات و رهنمودهای آن پیشوای الهی را به خود اختصاص داده است.


امام خمینی در خطاب‌ها هشدارها، ‌آگاهی‌بخشی‌ها، ‌اوامر و نفی و نهی‌های خود در این باره بسیار قاطع و صریح و بی‌پرده عمل می‌کند و این روش قرآنی و از سیره معصومین(ع‌)‌است که در او تجلی عینی و عملی یافته است، و گر غیر از این عمل می‌کرد نمی‌توانست جامع‌ترین و شگفت‌ترین «رهبری دینی و اجتماعی و سیاسی» را در جهان معاصر به عینیت درآورد.


امام خمینی فعالان عرصه مدیریت کلان سیاسی را مخاطب قرار می‌دهد و اینگونه از تأثیرپذیری از جاذبه قدرت و ریاست نهی می‌کند:


«شما هر چه خوف دارید، از خودتان بترسید. از اینکه مبادا - خدای نخواسته - مسیر، یک مسیر دیگر بشود و راه یک راه دیگری باشد و توجه به این چیزی که الان هست، از دست برود و «مردمی بودن» از دستتان برود. از این بترسید که اگر خدای نخواسته یک وقت این قضیه پیش آمد و شما از آن مردمی بودن بیرون رفتید و یک وضع دیگری پیدا کردید و خیال کردید حالایی که من نخست وزیر، حالایی که من رئیس جمهورم، حالایی که من وزیر کذا هستم، باید چه و چه و چه باشم. آن وقت بدانید که آسیب می‌بینید... آن وقت است که خارجی‌ها به شما طمع می‌کنند».(13)


در این رهنمود،‌ تعابیری همچون از خودتان بترسید که مبادا اسیر قدرت و مقامات سیاسی بشوید و از روحیه و رفتار مردمی بودن خارج شوید و به ریاست و منصب خود ببالید و خود را تافته‌ جدابافته‌ای بیابید، ‌اشاره‌ای است به وسوسه‌گری نفس برای از راه به در بردن زمامداران و کارگزاران پرورش نایافته. و نیز اشاره‌‌ای است به این واقعیت انکارناپذیر که در بالاترین مقام‌های اجرایی و مملکتی بودن،‌ ضرورت مقابله با تمایلات نفسانی لازم‌تر است، چرا که آفات و خطرات نفسانیت‌های برخاسته از قدرت و حکومت بسیار بیشتر و خطرناک‌تر از سایر هواهای نفسانی می‌باشد.


تعبیر شگفت‌انگیز دیگری که امام خمینی در این رهنمود می‌آورد این است که اگر جاذبه قدرت و تمایل به مقام و ریاست را مهار نکردید و در صحنه ماندید و به نمایش‌های ناشی از جاه‌طلبی‌ها و قدرت‌گرایی‌ها ادامه دادید و به اصلاح خود نپرداختید، بدانید که خارجی‌ها و بیگانگان به شما «طمع» می‌کنند!


راستی مگر نه این است که در طول تاریخ استبدادهای مرگبار پادشاهان در ایران و به ویژه در دوره حکومت سیاه رضاخانی و محمدرضا پهلوی، این استعمار خارجی بود که به راحتی و سهولت با این مهره‌های دست‌آموز انواع ستمگری و تجاوزکاری را در این سرزمین مستقر کردند و تا جایی این سیطره جهنمی دارای عمق و ابعاد وسیع بود که وزیران و نمایندگان مجلس و رؤسای قوه قضائیه توسط سفارتخانه‌های انگلیس و آمریکا در قوای سه گانه مملکت انتخاب و تثبیت می‌شدند و شاهان وطن فروش به طور کامل مطیع قدرت‌های خارجی بودند؟


آیا می‌توان با این صراحت و قاطعیت چنین واقعیت‌هایی را از پیشوای بزرگی چون امام خمینی شنید و تکان نخورد و سر در گریبان تفکر فرو نبرد؟


امام خمینی در رهنمودهای فراوان دیگری از واقعیت خطرناک‌ نقش آفرینی مخرب نفوس نامهذب فعالان عرصه‌های سیاست و قدرت و حکومت هشدار می‌دهد و آشکار و نمایان و صریح اعلام می‌کند که حب نفس رئیس‌جمهور و رئیس مجلس و وزیر و وکیل و قاضی و شورای نگهبان نمی‌شناسد(14)، یعنی همه در معرض وسوسه هوای نفس هستند و همه باید به تهذیب نفس بپردازند و هیچ کس نباید ذره‌ای خود را از نقص و خطا و معصیت در عرصه‌های قدرت و حکومت مصون بداند.


امام خمینی در رهنمودهایی دیگر، صاحبان قدرت و حکومت را به تزکیه وتهذیب نفس به عنوان یک وظیفه الهی و مسئولیت بزرگ دعوت می‌کنند و در بیانی کوتاه و در عین حال گویا مفهوم و مصداق‌های این تزکیه و تهذیب را در عرصه‌ قدرت و سیاست اینگونه معرفی می‌کنند:


«تزکیه نفوس به این است که خودخواهی‌هابرود از بین ، خودبینی‌ها برود از بین ، ریاست طلبی‌هابرود از بین ، دنیاطلبی‌ها برود از بین».(15)


و سرانجام امام خمینی هشدار می‌دهند که: «تا تزکیه نشد‌ه‌اید، مقام برای شما خطرناک است و شما را به هلاکت دنیایی و اخروی می‌کشاند».(16)


این آگهی‌بخشی ها، شناخت‌آفرینی‌ها، هشدارها و بیدارباش‌ها،‌ برای کسانی که بخواهند «قدرت» را به مهار شرع و عقل درآورند و از نفسانیت‌های خطرناک در عرصه مدیریت کلان سیاسی رها شوند و هر چه به صورت مرتبه‌ای از مراتب حکومت به دست آورده‌اند، به تدبیر آمیخته با تهذیب درآوردند و به جامعه و کشور خدمت کنند، بیدار کننده و حرکت‌زا می‌باشد، این همه در صورتی تحقق می‌یابد که اخلاق مدیریت در هر موضوع از جمله جایگاه قدرت و ریاست و حکومت و ضرورت تهذیب آن، در «متن» قرار داشته باشد و این گونه که امروز به «حاشیه» رفته و به غفلت گرائیده، رها گردد تا شعاری گفته شود و سخنی تکرار گردد و حکومت و جامعه و کشور همچنان گرفتار این بلا و رنج باقی بماند.



منابع:


1- سوره نحل، آیه 34


2- سوره کهف، آیه 59


3- سوره نحل، آیه 22


4- در قرآن کریم، «نمرود» ‌و «فرعون» از نمونه‌ها و مصداق‌های عینی و عملی قدرتمندان و زمامداران نامهذب معرفی می‌شوند که فریب و غرور در برابر جاذبه قدرت و حکومت آنها را به اوج جنایت کشاند. همین توحش و تفرعن در مراتبی بالاتر در این عصر و توسط سران نامهذب حکومت‌ها تداوم دارد و اوراق تاریخ همچنان از عملکردهای این جهانخواران و مهره‌های دست‌نشانده آنان در کشور‌های جهان سوم به ویژه سرزمین‌های اسلامی، خونین و ننگین است.


5- سوره شمس، آیه 9


6- سوره شمس، آیه 10


7- غررالحکم،‌ موضوعی،‌ ج2، ‌باب العدل،‌ ص 90، روایت 23


8-همان، روایت 24


9- همان ،‌ 88، روایت 4


10- همان، ص 91، روایت 38


11- همان، باب جهاد النفس، صص 509-505


12- همان، باب التهذیب النفس، ص 510


13- صحیفه امام،‌ج16، ص 446


14- همان مدرک، ج 21، ص 179


15- همان مدرک ج14، ص 393


16- همان مدرک

نظرات بینندگان