مرگهایی هستند که بدلایلی جایگاه مهمی پیدا میکنند. یکی از این مرگها، مرگ سقراط حکیم است. دو هزار و ۴۲۲ سال پیش در چنین روزی یعنی ۱۵ فوریه ۳۹۹ قبل از میلاد، سقراط مجبور به نوشیدن جام زهر یا همان شوکران شد.
دههها قبل از تولد اسکندر مقدونی، قرنها قبل از کشته شدن ژولیوس سزار، و در دورانی کاملاً متفاوت از زمان به صلیب کشیده شدن عیسی، فیلسوفی در یونان باستان زندگی میکرد که تفکراتش برای برخی دردسر ساز بود.
به گفته مورخان سقراط بین سال ۴۶۹ تا ۴۷۰ قبل از میلاد در یک خانواده آتنی به دنیا آمده است، او در طول جنگ پلوپونز یک دوره اجباری را در ارتش گذراند. جنگ پلوپونز، لشکرکشی سخت بین ایالتهای شهری آتن و اسپارت بود.
این حرفه و دانش او در فلسفه است که سقراط را در کتاب های تاریخ متمایز کرده است. در بسیاری از دورههای آموزشی فلسفه، او یکی از اولین چهرههایی است که دانشجویان مطالعه زندگی و افکارش را مطالعه میکنند. سقراط نه تنها یکی از مشهورترین فیلسوفان، بلکه معلم افلاطون، یکی دیگر از بزرگترین فیلسوفان یونان باستان نیز بود.
فلسفه سقراط
شناخت فلسفه سقراط همیشه یک چالش بوده است. این فیلسوف یونانی به نوشتن افکار خود اعتقادی نداشت و ما او را از طریق نوشتههای باقی مانده از دانشآموزانش میشناسیم.
در بیشتر موارد، مردم برای درک سقراط به نوشتههایی روی میآورند که شاگردش افلاطون تحت تعلیم او یادداشت کرده است. فیلسوفان حس ناسازگاری از آنچه سقراط در زندگیاش واقعاً برای آن ایستاد را از طریق «دیالوگهای» افلاطون و گزنفون، شاگرد دیگر سقراط و همچنین متون نمایشنامههای آریستوفان، گرد هم آوردهاند.
بسیاری افلاطون را نزدیکترین منبع به منبع اصلی یعنی سقراط میدانند. از طریق افلاطون، ما با «روش سقراطی» آشنا میشویم، ابزاری که سقراط به وسیله آن عقاید خود را به زبان میآورد.
سقراط اساساً وقتی با یک دوست یا غریبه در مورد موضوعی بحث میکرد و از او سوالات متوالی و هدفمندی پرسید میشد ابتدا موافقت و همراهی پرسشگر را جلب میکرد و سپس هنگامی که تناقضات استدلالهای او آشکار میشد با استفاده از موضع خود شخص، ادعای او را رد میکرد. برای مثال، بسیاری از مردم بر این باورند که لویی ترو در مصاحبههایش از روش سقراطی استفاده میکند.
یکی از اصول اصلی که سقراط آن را ستایش میکرد، فضیلت دانش بود. اگرچه او میگفت که «من میدانم که هیچ چیز نمیدانم»، اما معتقد بود که جستجوی دانش و فضیلتی که همراه آن است، منشأ همه فضایل خوب دیگر در جهان است. بنابراین، هر کس بدون فضیلت عمل کند، صرفاً از روی نادانی عمل کرده است.
این تحقیق مداوم در زندگی و تقاضا برای توضیح بیشتر به نام فضیلت بود که تشکیلات سیاسی را آشفته کرد. جنگ پلوپونز در سال ۴۰۴ قبل از میلاد برای آتنیها به پایان تلخی رسیده بود و یک حکومت ظالم جدید روی کار آمده بود.
چرا سقراط جام زهر را نوشید؟
حکومت جدید از موقعیت و نفوذ سقراط بر افکار سایر آتنیها ناراضی بود، به همین خاطر او را به بیتقوایی و منحرف کردن جوانان متهم کرد. محاکمه او یک محاکمه مذهبی و سیاسی بود. با وجود دفاعیات سقراط، او مجرم شناخته شد و در چنین روزی در سال ۳۹۹ قبل از میلاد، سقراط مجبور به نوشیدن جام زهر شد و دار فانی را وداع گفت.
بر اساس آنچه افلاطون که خود در جلسهٔ محاکمه حاضر بوده، در رسالهٔ آپولوژی نوشتهاست، در ابتدا اتهام سقراط به او فهمانده میشود و سپس سقراط در مقام دفاع از خود برمیآید. او منکر منحرف کردن جوانان میشود. سقراط در دفاعیاتش شرح میدهد که نه تنها عموم مردم بلکه معبد دلفی او را داناترین افراد بشر دانسته، در حالی که تنها علمی که او دارد، علم به جهل خویشتن و ناچیزی علم بشر در برابر علم خداست.
در پایان قضات به سقراط حکم میدهند یا جام زهر را سر بکشد یا به گمراه کردن مردم و نادرستی سخنانش اعتراف کند. سقراط گزینه اول را انتخاب کرد و وقتی جام زهر را سر کشید، در آرامش تمام به کریتون، شاگردش گفت: « ما به آسکِلِپیوس یک خروس بدهکاریم، قربانی را فراموش نکن.». آسکِلِپیوس خدای درمان در اساطیر یونان باستان بود. وقتی کسی از یک درد شفا مییافت، حیوانی را برای او نذر میکرد. آیا سقراط میخواست بگوید که با نوشیدن آن جام زهر، روحش شفا یافتهاست؟
اگرچه تاثیر اصلی سقراط برای مدت طولانی بر فلسفه یونان باستان باقی خواهد ماند، اما اعدام او با «شوکران» او توسط حکومت همیشه یادآور خطری است که حکومتهای ظالم میتوانند برای دیدگاههای آزاداندیشانه داشته باشند.
منبع: یورونیوز