مصدق متقاعد شده بود که افکار عمومی آمریکا با نبرد ایران طبیعتاً احساس قرابت خواهد کرد؛ اما در سازمان ملل رقیبی مهیب را در پیش داشت. سِر گلادوین جِب، سفیر انگلیس دیپلماتی روان و خبره بود و از دعوا نمی هراسید. هنگامی که بحث در شورای امنیت شروع شد، جِب با بیانی آتشین آغاز کرد و ایران را متهم کرد که فعالیتهای «شرکتی عظیم را که عملکرد مناسبش نه تنها به سود ایران و آمریکا، بلکه به سود کل دنیای آزاد بوده است» به خطر انداخته است.
کتاب تاریخ روابط ایران و آمریکا: مصدق پس از نمایش پیروزمندانه خود در نیویورک، برای بازدید ویژهای که از تالار استقلال ترتیب داده شده بود، مستقیماً به فیلادلفیا پرواز کرد. نمادین بودن چنین اقدامی از چشم کسی پنهان نیست. ۱۷۵ سال پیش، درست در همان جا، مستعمرات آمریکایی شورشی جمع شدند تا اعلامیه استقلال از امپراتوری انگلیس را امضا کنند. مصدق اینک با قلمی در دست در آنجا نشسته بود و دفتر مهمانها را امضا میکرد، در حالی که شهردار و بزرگان محلی نظاره اش میکردند.
جِب میگفت ایرانیها «اتهامات وحشیانهای» را وارد کردهاند و به سبب «ناسپاسی» مقصرند. مصدق قدر اقدامات «خردمندانه و دوراندیشانه» شرکت نفت ایران و انگلیس را ندانسته، راهی را درپیش گرفته که «کاملاً سلبی است». جِب بر آن بود که «وضعیت پرتنشی که ایجاد شده کاملاً به دلیل حماقت خود مصدق است».
مصدق نسخه ای کمی متفاوت از رویدادها را ارائه کرد. او به جِب یادآوری کرد که سازمان ملل، «آخرین پناهگاه ملل ضعیف و مظلوم و آخرین یاری دهنده حقوق آنهاست». آوردن قطعنامه از سوی بریتانیا به شورای امنیت و جازدن خود به عنوان قربانی ای که تلاش میکند با دشمنی و اقدامات خصمانه ایرانیانِ بسیار بد مقابله کند، این نهاد را به تمسخر میگیرد. انگلیس با خودبینی میکوشد «افکار عمومی جهان را متقاعد کند که بره گرگ را دریده است». دولت بریتانیا تمام تلاشها برای گفت و گو را رد کرده است و «در عوض از هر ابزار غیرقانونی اقتصادی و روان شناختی و فشار نظامی که در دست داشته برای شکستن ارادۀ ما» بهره برده است.
مصدق این را خنده آور دانست که انگلیس ادعا میکند اقدامات ایران صلح جهانی را به خطر انداخته است. او اظهار شگفتی کرد که انگلیس اکنون با استقرار ناوهای جنگی در امتداد سواحل ما و نیروهای چترباز در پایگاههای همسایه مانور عظیم عشق خود به صلح را برگزار میکند». «حس شوخ طبعی ضعیفی میخواهد که وانمود کنید کشوری به ضعیفی ایران بتواند صلح جهانی را به خطر بیندازد. ایران ناوگان جنگی در رود تیمز مستقر نکرده است»
وقتی مصدق سخن خود را به پایان رساند، رایحه مرگ و شکست از قطعنامه انگلیس بلند شد. شورای امنیت، بنا به تعریف، محفلی برای بحث بر سر تهدیدهای فوری است که صلح و امنیت بین الملل را تهدید میکنند، نه برای رسیدگی به اختلافات شرکتهای خصوصی و دولتهای دارای حق حاکمیت. بریتانیا در موضع ضعف بود و خطابه تکان دهنده مصدق تنها توجهها را به سوی واقعیت جلب کرد. ایالات متحده تمام تلاش خود را کرد تا متحد خود را با تعدیل زبان قطعنامه نجات دهد؛ اما هند و یوگسلاوی به سرعت متمم خود را در حمایت از ایران به آن افزودند و امید پیروزی انگلیس بر باد رفت.
پس از اندکی بحث، شورا به این نتیجه رسید که بهترین اقدام «به تعویق انداختن بحث» است در واقع برکنارداشتن انگلیس از تحقیر ناشی از رأی گیری واقعی در عالم واقع اصطلاحات سیاسی، شکستی فاجعه بار برای انگلیس بود.