نیما عظیمی: ما «ملت» نجیب این سرزمینیم؛ با مشکلات پر شمار آن! و نیازی به گفتن نیست که کشته شدن مردمان بی گناه در هرکجای این کرهی خاکی، قلب مان را جریحه دار میکند! اما به یک جای کارِ برخی مان، ایرادی کوچک وارد است که کشته شدن مردم بی گناه یمن را محکوم، اما نسبت به کشته شدن مردم بی گناه اوکراین بی تفاوتیم، ایراد از ماست که خود را نسبت به گریهی کودکان سوریه ولبنان بی تفاوت نشان میدهیم، اما غرق شدن قایقی در آبشار کانادا را محکوم میکنیم؛ شوربختانه این بی تفاوتی یا محکومیت را در قاب عقاید و بینشهای شخصی و در مقابله با هموطنان داخلی و ذیل مفاهیمِ سیاست داخلی ارائه میدهیم و نه بر اساس منطقِ مناسبات و مفاهیم سیاست خارجی که پیوندی محکم و ناگسستنی با «منافع ملی ایران» دارد!
درمورد سیاستهای داخلی کشور، جغرافیای داخلی کشور جایگاه کنشها و واکنشهای گوناگون و ابراز بینشهای شخصی ملت ایران و دفاع از آنهاست و اتفاقا برای اعتراض و کنشهای مدنی، هیچ کجای دیگر را جز داخل «ایران» نباید انتخاب کرد. حتی با علم بر این که سیاست خارجی هر مملکت، ادامهی سیاست داخلی آن است؛ باز هم میتوانیم و به نظر نگارنده، «ضروری ست» که با حفظ شان و جایگاهِ اختلاف بینشهای داخلیِ خود، به عرصهی سیاست خارجی با عینک ویژهی خود آن بنگریم و در مطالبات ملی مان همدل و در راستای منافع ملی و صلاح ملت پیش رویم.
عملیات ویژهی نظامی، تجاوز، دفاع، دفاعِ پیش دستانه یا تهاجم! هرعنوانی را که به کنشهای اخیر روسیه و اوکراین و همچنین سایر تحرکات و تحولات منطقهای و فرامنطقهای سایر بازیگران اختصاص دهیم، اگر این گزینش عنوان، گزینشیِ برخاسته از نگاهی ایدئولوژیک و فردمحور باشد، آنچه در این میان مغفول خواهد ماند، توجه و پرداخت به مفهوم حیاتیِ «سیاست خارجی متوازن» است.
بی گمان، یکی از پلهای صراط در تامین یا نابودی مصالح ملت، همان میزهای دیپلماسی بین کارگزاران ممالک گوناگون است. اینکه از روی خشم و نفرت شخصی، از فشار آمریکا بر روسیه خرسند باشیم؛ یا به دلیل نفرت از غرب، کنش روسیه را پایداری در برابر غرب تلقی کنیم و بر طبل شادانه بکوبیم که شعائرمان عملی شد! خواسته یا ناخواسته کلنگ ویرانگرِ جزمیتِ خردآزار خویش را بر فرق سرِ «ترازویِ مناسبات سیاست خارجی» و منافع مشترک مان با دیگر کشورها کوبیده ایم!
اگر بناست روی ریل تامین منافع ملی و مصالح ملت ایران حرکت شود، ضروری ست که دراین مورد ویژه، پیش از هر کار، سلایق و عقاید شخصی و ایدئولوژیک خود را در پستوی خانه گذاشته و فهم علوم سیاسی را رزم جامهی خود نموده و با ممالک دنیا پای میز مذاکره بنشینیم.
برای مثال، ما ایرانیان به درستی، نفرتی تاریخی از روسیه در دل داریم و اتفاقا باید از همین نفرت به عنوان چاشنی رقابت در میدان توازن استفاده کنیم. اگر به مثابهی قهری کودکانه با کشوری، روابط مان را حتی با یکی از بازیگران این میدانِ توازن قطع کنیم، به جای رقابت، میدان را به نفع سایرین خالی نموده ایم! اگرمهارت راه رفتن و حفظ تعادل روی طناب سیرک روابط بین الملل را نداشته باشیم، عاجز از ایجاد بساطی خواهیم بود که فرجام آن، تحقق منافع مشترک با سایر نظامهای سیاسی باشد. اگر ما روابط نامتوازنی در سیاستهای خارجی مان داشته باشیم، یک طرف از الاکلنگ روابط مان را سیبل و طرفِ دیگر آن را پُر از تیر کرده ایم؛ غافل از این که در این روابط نامتوازن، اگرسپر را برای آن سیبلِ فرضی تحریم کنیم، او یک راست به سوی دیگربازیگر صحنه رفته و سپرهایش را تامین خواهدکرد. پُر واضح است که امروز از تنش به وجودآمده _موقت یا غیرموقت_میان شرق و غرب یا هرمنطقه و کشوری، باید نهایت سود را در جهت تامینِ «منافع ملی ایران» جُست. چراکه «باید از ایران دفاع کرد؛ چه به نام، چه به ننگ»