arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۴۰۳۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۱۶ - ۰۱ شهريور ۱۳۹۱

بشارتی: مهمترین مشکل، زیادشدن فاصله مردم بامسئولان / روایت چمدانهای فرح

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

بشارتی که از سال 63 تا 72 قائم مقام وزارت امور خارجه و از سال 72 تا 76 وزیر کشور دولت هاشمی بوده، اکنون مشاور ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است و می گوید: این امکان وجود داشت که رابطه ما با کشورهای جهان ضمن حفظ اصول بهتر از این باشد.

وی نقطه قوت حضور خود در وزارت امورخارجه را کثرت سفرهایش دانست که سبب شده بواسطه آن مواضع بسیاری از کشورها در قبال ایران تغییر کند و حقانیت ایران در جنگ هشت ساله تحمیلی عیان شود. وزیر اسبق کشور اجرای انتخابات توسط نهاد دیگری به جز دولت را نیز امکان پذیر نمی​داند.

بشارتی که بخشی از مصاحبه خود را حذف کرد، تاکید دارد که باید شرایط همدلی در کشور فراهم شود تا ضد انقلاب دور برندارند.

مشروح گفت​وگوی خبرآنلاین با وی را در ادامه بخوانید: 

شما از سال 63 تا 72 قائم مقام وزات امورخارجه بودید. در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی تنش​زدایی و ارتباط با جهان به صورت جدی​تر در دستور کار وزارت امورخارجه قرار گرفت برای عملیاتی کردن این استراتژی چه تدابیری را به کار گرفتید؟

موثرترین حربه درسیاست خارجی دردوران پس از جنگ سرد «دیپلماسی» است. پس از پایان جنگ جهانی دوم درسال 1945، دو قدرت بزرگ درعرصه جهانی خودنمایی کردند. یکی از این قدرت​ها آمریکا فاتح جنگ بود که از قاره دیگر آمده بود. حضور آمریکا موجب خروج اروپای غربی از دست رایش سوم شد. قدرت دیگر اتحاد جماهیر شوروی بود که با شکست آلمان توانسته بود 11 کشوراروپایی را ضمیمه خود کند. بعد ازجنگ جهانی، این دو ابرقدرت درعرصه جهانی حضور داشتند که به تجهیز نظامی خود پرداختند. ترس این دو ابرقدرت منجر به شکل گیری صلحی شکننده به نام «صلح مسلح» با اولویت تولید وانباشت سلاح​های مدرن شد. این وضعیت تا پایان حاکمیت مارکسیست‌ها و فرو ریختن دیوار برلین ادامه یافت. پس ازاین دوران، وضعیتی بینابین «جنگ مسلح» و «صلح مسلح» حاکم شد. در این موقعیت، دیپلماسی حرف اول را می​زد. هر کشوری که برخوردار از دیپلماسی قوی و دیپلمات​های ورزیده بود، برنده می​شد.

 

در جنگ هشت ساله، دیپلماسی فعالی در وزارت خارجه برای کاهش وخنثی کردن فشارهای وارده وجود داشت. تلاش وزارت خارجه «اتحاد نامقدس شکل گرفته علیه ایران» را از بین برد. عراق ضمن برخورداری از حمایت​های گسترده کشورهای عربی، اروپایی و آمریکا در بسیاری موارد از ایران در صحنه دیپلماسی شکست خورده و متوجه همراهی بعضی از کشورها و مردم آن با ایران می​شد .
 

 

دقیقا چه استراتژی را به کار می​گرفتید؟
در سفری که به هند انجام شد. نخست وزیرفقید هند راجیوگاندی پرسید چرا شما آتش بس را نمی​پذیرید ؟ من در پاسخ به ایشان گفتم آقای نخست وزیر اگربمبئی شما اشغال شود، شما چه کارمی​کنید ؟ وی در پاسخ گفت: اگر این اتفاق بیفتند، ما همه آنها را به دریا می​ریزیم و آنها را می​کشیم.‌‌‌‌ من درآن جلسه که وزیر امور خارجه نیز حضور داشت، گفتم: شما چطور انتظار دارید وقتی 22 هزار کیلومتر از اراضی کشور ما اشغال شده ما درخواست آتش بس را بپذیریم؟ اگر ایران امروز آتش بس را پذیرفت، باید چه تمهیدی را درپیش بگیرد تا بتواند نیروهای عراقی را از خاک خود خارج کند؟ راجیو گاندی به وزیرامور خارجه خود تغیر کرد و گفت: چرا تا کنون در این مورد چیزی به ما نگفتید؟ او تا آن روز نمی‌​دانست بخشی از کشور ما در اشغال رژیم بعث است!

 

از آن به بعد نخست وزیرهند احساس ما را در دفاع مقدس درک کرد و قبول نمود. این نمونه​ای از دیپلماسی حاکم بر وزارت کشور در دوران سخت جنگ تحمیلی بود.

 

یعنی نخست وزیر کشوری مثل هند، اینقدر بی​اطلاع بود؟!
اینقدر تبلیغات جهانی علیه ایران گسترده بود که وی باور نداشت که بخشی از ایران در اشغال باشد. وقتی در جریان قرار گرفت نه تنها فشاری به ایران به ‌عنوان رئیس‌غیر‌متعهدها وارد نکرد، بلکه با ما همراه شد. این مساله در مورد مرحوم ژنرال ضیاءالحق رئیس جمهور پاکستان که دوست صمیمی ما بود نیز تکرار شد. ضیا الحق به صورت دوستانه گفت: لطفا آتش بس را بپذیرید. من به او گفتم: من خیلی از محبت شما سپاسگزارم. اما اگر ما آتش بس را بپذیریم، باید چگونه خاک خود را پس بگیریم؟ وقتی ضیا الحق متوجه این دغدغه ایران شد، گفت: باید به شما حق داد که آتش بس را نپذیرید.

دو سفرطولانی مقام معظم رهبری در دوره ریاست جمهوری به آفریقا و حضوردر کشورهای انگلوفون (انگلیسی زبان) و فرانکو فون (فرانسوی زبان) در تغییر فضا بسیار موثر بود و بسیاری از تبلیغات را خنثی کرد. در دوره ریاست جمهوی آقای هاشمی نیز این تلاش‌ها ادامه یافت و ایران به جرات توانست در کنار رزم رزمندگان در جبهه​ها، در عرصه سیاست خارجی در نبردی دیگرموفق شود. علاوه بر این​ها ملاقات​های مستمر مقام معظم رهبری حضرت آیت​الله خامنه​ای با شخصیت​هایی که به ایران می​آمدند در تغییر دیدگاه​های آنها بسیار موثر بود. این دیپلماسی را آیت​الله هاشمی رفسنجانی نیز مدنظر داشت.

رابطه ایران و عربستان در دوره شما چگونه بود؟ به نظر می​رسد که گاهی در وزارت خارجه رابطه شخصی بر فعالیت​های دیپلماتیک سایه می​اندازد. به طور مثال تا زمانی که شما در وزارت خارجه حضور داشتید یا زمانی که آقای هاشمی رییس جمهور بودند، رابطه خوبی با ملک عبدالله برقرار بود اما به محض اینکه چنین افرادی در ساختار حضور نداشتند رابطه ما با آن کشور به تغییر یافت. چرا اینگونه است؟
هر کشوری در ایجاد روابط خود اصولی را مورد توجه قرار می​دهد. شما اگر وارد آلمان می شوید باید به اصول آن کشور که همان توجه به فضای سبزاست، توجه کنید. ایران به رعایت حجاب اهمیت می​دهد بنابراین ضروری است که هرسیاستمداری که وارد ایران می​شود، باید به این موضوع احترام بگذارد. در دوران وزارت خارجه احترام به باورهای کشور دیگر یک اصل اساسی به شمار می​رفت. این اصل کاملا از آموزه​های دینی گرفته شده است. همچنانکه خداوند می​فرماید که به خدایان کفار بی​احترامی نکنید؛ چون به خدایان شما بی​احترامی می​کنند.

 

شهید رجایی ضمن حضوردر جلسه غیرعلنی مجلس نکته​ای از حضرت امام برای نمایندگان که واجد اهمیت ملاحظات سیاسی بود، مطرح کرد که بسیارجالب بود. شما نباید این ارزیابی را داشته باشید که روابط دیپلماتیک در دولت آقای هاشمی شخصی بود، بلکه باید بگویید که آقای هاشمی به ارزش​ها و باورهای کشورهای دیگر بسیار احترام می​گذاشت. توجه به همین اصول موجب شد که رابطه ایشان مثلا با پادشاه عربستان بسیار دوستانه شد. البته این رابطه دوستانه اختصاص به عربستان نداشت، کما اینکه با کویت، امارت و سایر کشورها نیز ارتباط خوبی برقرار شده بود. البته من به خوبی می​دانم که بعضی از کشورهای استکباری را با هیچ تمهیدی نمی​توان به تغییر مواضع آنها امید داشت زیرا ما هم باید در برابر آنها مواضع اصولی خود را داشته باشیم . امروز آمریکای جهان​خوار تصور می​کند که همه کشورها باید تسلیم وی باشند. انقلاب اسلامی به ما آموخته است که در برابر زورمداران ایستادگی کنیم. آنگونه که در 33 سال گذشته ایستادگی کرده​ایم، از این به بعد هم خواهیم ایستاد. هر کس غیر از این بیاندیشد در اشتباه است، به رغم این مساله می​توان با بسیاری از کشورهای دنیا با حفظ اصول تعامل داشت.
 

 

از رابطه خوب دولت آقای هاشمی با عربستان خاطره​ای به یاد دارید؟
در دولت دوم آقای هاشمی من وزیرکشور بودم . شیخ صباح وزیر امور خارجه کویت بود و تصمیم گرفته بود که به ایران بیاید. آقای دکتر ولایتی که عازم اروپا بود درخواست کرد که بعد از بازگشت ازاروپا، شیخ صباح به ایران بیاید. شیخ صباح با آقای هاشمی تماس گرفته و گفته بود اگر آقای ولایتی نیست، ما در ایران رفیقی داریم که وزیر کشوراست، من می​خواهم به ایران بیایم و مهمان آقای بشارتی شوم. آقای هاشمی با من تماس گرفت و من از این مساله استقبال کردم. شیخ صباح به ایران آمد و مورد استقبال ایران قرار گرفت.

این استراتژی مدونی بود که به هیچ وجه شخصی نیست. البته خروجی این رفتار امکان داشت که شخصی هم بشود. به ترتیبی که بعد از فوت مادرمن شیخ زاید امیر امارات در تماسی تلفنی به من تسلیت گفت. من هنگامی که به عنوان قائم مقام به امارات می​رفتم با شیخ زاید رابطه صمیمانه​ای داشتم. شیخ زاید بارها به من گفت شما وقتی به امارات می​آیید با تمام اعضای کابینه و وزرا ملاقات می​کنید به ترتیبی که در جلسه هیات دولت ما، همه در مورد آقای بشارتی صحبت می​کنند.در آن مقطع زمانی، ایران در هیچ یک از روابط خود به کسی باج نداد. عراق در بسیاری از موارد دچار مشکل می​شد، زیرا روابط ما با بسیاری از کشورها خوب بود. به طور مثال شیخ محمد حاکم دوبی، پنج بار با جمبو جت به ملاقات ما آمد. هر مشکلی که برای اتباع ایرانی پیش می​آمد به دلیل این رابطه خوب دوستانه حل می​شد. تلاش​های مستمر برادرمان آقای دکتر ولایتی هم در آن دوران حساس و طولانی بسیاراثرگذار و ارزنده بود. جا دارد که در همین جا از این برادر متعهد تشکر کنم .
 

 

الان هم از سوی دستگاه دیپلماسی از شما در خواست می​شود که در مواردی برای حل مشکل​های دیپلماتیک از جایگاه خودتان کمک بگیرید؟
نه . اگر پیش بیاید قطعا ما قبول می​کنیم که رایزنی انجام دهیم . به نظر من دیپلماسی علم است نه شغل. همه دیپلمات​های ما باید از این علم برخوردار باشند. به طور مثال این اعراب اگر با دیپلماتی مواجه شوند که عربی صحبت کند، آن را روی سرشان می​گذارند. وقتی من در ملاقات​ها با آنها عربی صحبت می​کردم، بسیارخوشحال می شدند و به بحث​ها بیشتر دل می​دادند؛ پس دانستن حداقل یک زبان خارجی ابزارسیاسی دیپلمات​ها است.
 

شما تصریح دارید که ایجاد رابطه با تمام کشورها در راستای تنش​زدایی در دستور کار وزارت خارجه​ای بود که شما قائم مقام آن بودید. پس چرا ارتباط با اروپا آنقدر سرد شد که در اواخر دوره دوم دولت آقای هاشمی بیشتر کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران فراخواندند؟
باید به صراحت بگویم که پس از پایان جنگ سرد به میزانی که بسیاری از کشورهای جهان سوم مستقل شدند، کشورهای اروپایی بیستر به آمریکا وابسته شدند. این اتفاق یکی از مشکلات ما با کشورهای اروپایی است که اصولا مستقل نیستند. آنها در سیاست خارجی در رابطه با جمهوری اسلامی ایران بدون نظر آمریکا و اسراییل آب نمی خورند .
 

 

به نظرتان چرا در حال حاضر اتحادی از سوی برخی اعراب علیه ایران به وجود آمده است؟
البته آقای احمدی​نژاد در دفاع از اصول کم نگذاشته و لازم است به ایشان خسته نباشید گفت. اما ایشان می​توانست با یک دیپلماسی هوشمندانه این فشارها را کاهش دهد. به نظر من این امکان وجود داشت که رابطه بهتری با اعراب به وجود بیاید. ایجاد رابطه بهتر مستلزم به کارگیری دیپلمات​های کارآمد است تا بتوانند نمودی از تفکر ایران انقلابی را ارائه بدهند. البته قبول دارم که چون اروپایی​ها ایران را در تکنولوژی متوسط رقیب خود می​دانند، رابطه دوستانه​ای با ما نداشته باشند؛ اما دنیا فقط اروپا و آمریکا نیست. امروز هم می​توان با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس رابطه بهتری برقرار کرد.

 

 

به صورت عملیاتی ایران باید چه کار می​کرد تا فشارها کم شود و بتواند در جهت اعتمادسازی حرکت کند؟

کشورهایی که با انقلاب اسلامی منافعشان آسیب دیده بود، تلاش زیادی کردند تا بار دیگر زمینه​ای برای احیای گذشته فراهم شود. حتی بقایای رژیم گذشته هم تلاش می​کند. در حالیکه این افراد همان زمانی هم که ایران بودند چیزی جز خیانت و وابستگی کشور به بیگانگان و حیف و میل اموال کشورهنری نداشتند.

فرح پهلوی{دیبا} در کتاب دختر یتیم جلد دوم نوشته است: «شاه می گفت در جریان جنگ ویتنام نفت و بنزین برای سوخت هواپیمای آمریکایی ارسال می کرده است ...هرسال میلیارد دلار از بودجه کشور را صرف خرید اسلحه از کمپانی های آمریکا می کرد و مانند یک غلام حلقه به گوش مجری دستورات منطقه ای و فرامنطقه ای آمریکا بود ....هرسال میلیون ها دلار به موسسات آموزشی آمریکا کمک بلاعوض کرده است». باید به این آقا گفت بیجا کردید کمک بلاعوض کردید! به چه حقی این کار را کردید در حالیکه همان زمان مردم مملکت ما گرسنه بودند. در این کشور هیچ امکاناتی برای مردم وجود نداشت. مثلا در جنوب شهرتهران نزدیک میدان شوش گودال هایی وجود داشت که سه هزار نفر در خانه هایی زندگی می کردند که با پیت حلبی ساخته شده بود. این خانه ها مایه شرمندگی بود. راستی در پایتخت چنین مناظری موجب ننگ ابدی برای رژیم پهلوی و حامیان داخلی و خارجی آنها بود. تازه این وضع تهران بود؛ همه شهرها و روستای ایران در زمان شاه در فقر و محرومیت بودند. غرب و برخی از کشورهای منطقه افرادی مانند شاه را می خواهند که تمام امکانات کشور را در اختیار آنها قرار بدهد. این افراد با به کار گیری امکانات خود درصدد احیای گذشته هستند، اما با به کار گیری تدابیری می توان دشمنی آنها را کم کرد.
 

 

در مستندی که اخیرا یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش کرد فرح مدعی شد که هیچ چیزی از ایران با خود نبرده است!
من لازم است برای پاسخ به این سوال به استناداتی اشاره کنم که از سوی خود این افراد مطرح شده است. شاه زمانی که از ایران خارج شد 37 میلیارد دلاراز ایران خارج کرد. حال به گونه‌ای سخن می‌گویند که هرکسی نداند فکر می‌کند پس از خروج از ایران به گدایی افتاده‌اند! ارتشبد فردوست در کتاب خاطرات خود در مورد محمدرضا پهلوی نوشته است که چگونه با دست و دل بازی به زنانی که ارتباط داشته هدیه داده است؛ به گونه‌ای که در ارتباط با یک هنرپیشه آمریکایی به وی یک سرویس طلا به ارزش یک میلیون دلار هدیه داد که در نهایت این زن همسر پرنس موناکو شد!!
 

در کتاب فریده دیبا به نام «دخترم فرح» آمده است که در یک مجلس شام خصوصی در آمریکا محمدرضا یک دست جواهر فوق العاده گرانقیمت به ژاکلین کندی هدیه کردۀ این جواهرات متعلق به همسرریچارد شیر دل بود. ژاکلین بعد از دریافت این جواهرات از شدت خوشحالی در برابرتمام حاضران محمد رضا را بوسید. در برابر این سخاوتمندی، ژاکلین یک نقاشی را به فرح و یک کراوات رنگ و رو رفته را به محمدرضا داد و ادعا کرد که متعلق به جورج واشنگتن بوده است. این کراوات حتی یک دلار هم نمی ارزید در حالیکه من می دانستم که محمد رضا برای خرید آن سرویس جواهر نشان از پول مردم صدها هزار دلار هزینه کرده است. بعد از پایان مراسم فرح گفت: این فلان فلان شده به همه یک کراوات می دهد و ادعا می کند که متعلق به جورج واشنکتن یا آبراهام لینکن است.

 

فرح دیبا در کتاب خود نوشته است که موقع خروج از ایران چمدان‌ها را شمردم 368 چمدان بزرگ و 74 چمدان کوچک بود. اگر آنها چیزی از ایران نبردند، حتما در آن چمدان ها یونجه بوده است !! آنها علاوه بر تاراج اموال مردم در سه سال آخر سلطنت محمدرضا اموال گران قیمت را به آمریکا منتقل کردند. فرح در کتاب خود تصریح دارد که هر چه توانستند بردند و در عین حال غصه می‌خورد که چرا نتوانسته است یک دست مبلمانی که در نوشهر بوده با خود ببرد. در همین کتاب نوشته است که چه کسانی مسئول رسیدگی به حساب‌های شاه بودند. از سوی دیگر این انسان‌های فقیر، کاخی در انگلستان خریدند که فرودگاه دارد. به دنبال خروج 37 میلیارد دلار از کشور توسط شاه، فرح 11 میلیارد و اشرف 18 میلیار دلار را خارج کردند البته در شرایطی که ژنرال‌ها سرمایه‌ها را خارج کردند دور از انتظار نبود که شاه این مبلغ را از ایران خارج کند. فرح نوشته است که در همان فرودگاه قاهره، محمدرضا گردنبند برلیانی را به ارزش 500 هزار دلار قیمت داشت را خریداری کرد و بر گردن جهان سادات آویخت. فرح همواره از این رفتار محمد رضا گلایه داشت که چرا هر کس به دیدن وی می‌آید به وی جواهر و طلا از بودجه می دهد.
 

 

فکر می کنید که چه فضایی ایجاد شده که عناصر باقیمانده از سلطنت پهلوی، اخیرا مانورهای تبلیغاتی‌ای را آغاز کرده‌اند؟
در حال حاضر با گذشت چند سال از برگزاری انتخابات هنوز انشقاق ها در دورن جامعه قابل رویت است و همین موجب شده که اینها بخواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند. اما عقربه زمان به عقب برنمی‌گردد. فرح و حامیان بی‌آبرو و فاسد آنها باید رویای بازگشت به ایران را با خود به گور ببرند. به قول معروف داشتند اسب خان را نعل می زدند یک سوسک هم آمد و خوابید و پاهایش را به هوا برد که مثلا مرا هم نعل کنید! موضوع فرح حکایت همان سوسک را دارد. فرح حتما ده‌ها کتاب که هواداران شاه علیه دربار نوشتند را خوانده است. حتما کتاب ارتشبد حسین فردوست را خوانده و کیفیت سراسر آلودگی خود را در فرانسه و کیفیت ازدواج خود با شاه را می داند‌. فرح در دست نوشته‌های خود به نفرت از ایران و ایرانی و کاتولیک شدن خود و دخترش اقرار دارد .
 

 

زمانی که شما وزیر کشور بودید حدود سال 1374، تعدادی از خانواده‌های فراری قبل از انقلاب با سفر به ایران خواستار بازپس گیری اموال خود شدند در آن زمان با چه برخوردی با آنها کردید؟
بسیاری از ایرانی‌هایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بدون دلیل موجه از کشور فرار کردند؛ در بعضی از موارد اموال غیرمنقول آنها مصادره شد. پس از آنکه متوجه اقدام ناصحیح خود شدند به کشور برگشتند و توانستند اموال خود را پس بگیرند . نهادهای کشورهم هماهنگ با قوه قضاییه مشکلات آنها را برطرف ساختند.
 

 

زمانی که قام مقام وزارت امور خارجه بودید فکر می کردید که امارات به موقعیت کنونی خود دست یابد؟ از منظر اقتصادی و نقش آفرینی در منطقه؟

آن زمان تصور نمی‌کردم امارات با این سرعت به این موقعیت دست پیدا کند. هر کشوری برای دست‌یابی به جایگاه شایسته خود باید به سه عنصر مهم توجه کند؛ اول برخورداری از ظرفیت است. کشوری که می‌خواهد ادعای قدرتمندی کند باید این ظرفیت را داشته باشد. به طور مثال از کره ماه می‌توان دیوار چین را دید . به راستی که چین ظرفیت قدرت شدن را دارد‌. دوم به کار گیری نیروهای زبده و توانمند است. دیگر اینکه حرف آدم شنونده داشته باشد. یک ضرب المثلی وجود دارد که «یک روز خانی به کارگر خود گفت فلان فلان شده این بار را ببر فلان جا. کارگر گفت به زبان خوشت، به بار سبکت یا به راه نزدیکت این بار را ببرم؟» شما توجه کنید که این کشورها قابلیت چنین جایگاهی را ندارند. کشوری مانند آمریکا سعی می‌کند تا از این روش جای این کشورهای از دست رفته را پر کند ودر برابر کشوری مانند چین ابراز قدرت کند . وگرنه امارات هرگز از این قابلیت برخوردار نیست.
به یاد دارم که روزی به امیر سابق بحرین گفتم که من 45 دقیقه دور کشورت را گشتم. این سخن من به ایشان برخورد اما در نهایت گفت ما کشور کوچکی هستیم و شما به آیت‌الله خامنه‌ای بگویید که ما کشور ضعیفی بوده و می‌ترسیم. الان هم کشورهایی مانند قطر عددی محسوب نمی‌شوند البته آمریکا می‌خواهد این کشور را باد کند. غافل از اینکه اگر زیاد باد کند، ناگهان می ترکند. البته سیاست آمریکا و متحدانش در پیشرفت دبی که نزدیک‌تر از امارات به ایران است، نقش اساسی داشت. چرا قطر، کویت و مسقط اینقدر پیشرفت نکردند.
 

 

الان مهمترین مساله امنیتی کشور را چه می‌دانید؟
هر کشوری در هر مقطع زمانی اولویت‌هایی را برای خود تعیین می کند. امنیت همیشه در راس همه مطالبات باید قرار می‌گیرد. در کشور ما ظرف امنیت، «وحدت ملی« است. متاسفانه مدتی است که انشقاق در بین فعالان سیاسی رخ داده، همچنان‌که هر کسی علیه فرد دیگر سخن می‌گوید در حالی‌که بستر لازم برای بهره‌گیری ازهمه پیشرفت‌های جهانی، امنیتی است که با وحدت ملی تامین می‌شود . در هر انتخاباتی اختلاف نظرها بعد از اعلام نتایج پایان می‌یافت اما در این انتخابات اینگونه نشد و همین وحدت ملی را نشانه گرفت. در فضای اختلافی است که ضد انقلاب فعال می‌شوند باید از خودمان بپرسیم که چه اتفاقاتی افتاده که امثال فرح پهلوی در این شرایط اینگونه سخن می‌گویند و قصد دارند خود را تطهیر کنند. به طور تحقیق وحدت نیروهای انقلابی و اصولگرا شرط لازم یاس و ناامیدی ضد انقلاب می شود.
 

 

دستگاه‌های متولی در ایجاد وحدت ملی چقدر موفق بودند؟
متولی و ایجاد کننده وحدت ملی رئیس جمهور است. دولت نقش بسیار مهمی در وحدت یا انشقاق ملی دارد. فارغ از این رسانه‌ها نیز نقش مهمی در تقویت یا تضعیف وحدت ملی ایفا می‌کنند. تمام صاحب‌نظران تصریح دارند که وحدت ملی در صورتی تحقق پیدا می کند که جایگاه رهبری تقویت شود.

خدا وکیلی مسئولان دولتی، نمایندگان مجلس و قوه قضاییه ما چقدر در راستای تقویت جایگاه رهبری تلاش کرده و سعی می‌کنند که دستورات ایشان را اجرا کنند. من به جرات می‌گویم این تلاش وجود دارد اما کافی نیست. مردم از افزایش قیمت کالاهای اساسی نگران هستند؛ چرا باید درماه رمضان مرغ کیلویی هفت، هشت هزارتومان خریداری کنند. اختلاف مسئولان در اوج گرانی، کام مردم را تلخ ترمی‌کند. این گرانی به قدری به مردم فشار آورده که مقام رهبری غصه خورده و درد دل می‌کند. الحمدلله مدتی است که از تضعیف مقامات کشور چیزی نمی شنویم. امیدواریم که این فضا با مساعی مقام معظم رهبری ایجاد شده تا انتخابات ریاست جمهوری ادامه یابد.
 

 

شما به نقش رسانه‌ها در ایجاد وحدت ملی اشاره کردید اما واقعیت این است که رسانه‌ها هم با خطوط قرمز زیادی روبرو هستند که اغلب دست آنها را برای بیان مشکلات مردم بسته است؟
روزنامه‌ها را نباید محدود کرد و باید اجازه داد تا در چارچوب ضوابط انتقاد کنند. من به یاد دارم که در زمان وزارت کشور، مرحوم کیومرث صابری "گل آقا" در مجله خود در آستانه انتخابات نوشت: «بنویسید خاتمی بخوانید ناطق» من به عنوان مجری انتخابات چه برخوردی می‌بایست انجام می‌دادم؟ آیا لازم بود برخورد تندی می‌کردم؟ اما واقعیت این است که من هیچ واکنشی نشان ندادم . همه مسئولان کشور باید این سخن حضرت امام (ره) را همواره به یاد داشته باشند که فرمودند این عیب است که ما فکر کنیم عیب نداریم. اگر رسانه‌ها نتوانند در مورد خواست مردم سخن بگویند باید در مورد چه چیزی بنویسند؟
 

به نظر من مهمترین مشکلی که در حال حاضر وجود دارد این است که فاصله مردم با مسئولان زیاد شده است. در حال حاضر مردم به سختی می‌توانند معاون اداره را ببینند، اما همان زمان ارتباط ما با مردم به مراتب بهتر بود. البته اشکال برخی از مطبوعات هم این است که تا قلم به دستشان می‌رسد، اصول و ضوابط را زیر سوال می‌برند و زبان دشمنان را باز می‌کنند.

 

شما به خاطر داشته باشید که تمام نهادهای متولی امنیت کشور در شورای عالی امنیت ملی عضو هستند و ریاست جمهوری ریاست این شورا بر عهده دارد. من بر این باورم که این نهادها کار موازی انجام نمی‌دهند؛ بلکه کار آنها تقویت کننده یکدیگر می‌باشد. به طور مثال یک ترور انجام می‌شود و وزارت اطلاعات می‌خواهد به این موضوع رسیدگی کند اما فرد بازداشت شده در اختیار نیروی انتظامی است. این دو نهاد می توانند همکاری بسیار خوبی داشته باشند و کار آنها به هیچ وجه موازی نیست.
 

 

رئیس جمهور آینده باید چه ویژگی داشته باشد؟‌
بعد از سی و سه سال مردم می توانند تشخیص بدهند که باید به چه کسی رای بدهند. در قانون اساسی تصریح شده است که رئیس جمهور باید از میان رجال سیاسی انتخاب شده و مدیر و مدبر باشد. به عبارت بهتر کاندیداهای ریاست جمهوری باید مدیر باشند و از تدبیر کافی برای اداره کشور برخوردار باشند . به طور مثال من می توانم به فردی ناسزا بگویمۀ اما اگر تدبیر داشته باشم این کار را انجام نمی دهم . یک انسان مدبر فردی است که قبل از انجام هر کاری آثار و نتایج کار خود را پیش بینی کند . به همین دلیل ریاست جمهور اگر می خواهد حرف یا سخنی را بزند باید مواظب باشد .
 

حساسیت کارهای ریاست جمهوری به قدری زیاد است که باید مراقبت کافی در عزل و نصب‌های خود انجام دهد تا مبادا منجر به واکنش شود . رئیس جمهور ضمن مدیر و مدبر بودن باید از تحرک کافی، احترام به قانون، محبوبیت، تعامل با مجلس و تفاهم با قوه قضاییه برخوردار باشد. اگر شورای نگهبان قانونی را تایید کرد، نگوید من این قانون را قبول ندارم. در این کشور هیچ کس حق ندارد به جز داور مسابقه فوتبال سوت بزند. قانون این سوت را به دست شورای نگهبان داده، بنابراین هیچ فرد یا گروهی حق ندارد که انتخابات را زیر سوال برده و بگوید در انتخابات تقلب شده است. این اقدام مانند این است که شما سوارهواپیما شده اید و بخواهید مرتب از کار خلبان ایراد بگیرید که چرا ارتفاع گرفتی؟ یا چرا سرعت تو کم شده است؟ از همه مهمتر اینکه رئیس جمهور و روسای سایر قوا باید تابع مقام معظم رهبری باشند و خودرا با ایشان هماهنگ کنند .
 

 

شما در سخنان خود اشاره کردید که ریس جمهور باید از رجال سیاسی باشد. پیش بینی می‌کنید در حال حاضر این ویژگی‌ها در چه افرادی وجود دارد؟
خیلی زود است باید دید چه کسانی داوطلب می‌شوند .

 

خود شما کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌شوید؟
خیر.
 

 

رئیس جمهور آینده باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که در آقایان هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد وجود نداشته است؟ یا اینکه چه ویژگی‌های مثبتی از آنها را خود داشته باشد؟
به مرور و با گذشت زمان باید رئیس جمهور ما کامل‌تر شود. البته این نکته را باید مورد توجه قرار داد که به همان میزان که فردی دانش و فضیلتش افزایش می‌یابد باید متواضع‌تر شود. افراد متواضع زود جوش نیاورده و عصبانی نمی‌شوند و این ویژگی برای ریاست جمهوری لازم و ضروری است. رئیس جمهور باید رو به کمال بودن را به تصویر کشیده و مدیران قابل و توانمندی را انتخاب کند که مورد تایید باشند . نباید همه چیز را به نام خود تمام کرده و تلاش های مدیران سابق را زیر سوال ببرد .

آقای هاشمی در دورانی کار خود را شروع کرد که جنگ تازه پایان یافته بود. به قدری وضعیت بحرانی بود که من خجالت می‌کشیدم حقوق بگیرم. آقای هاشمی با وجود خسارت گسترده به زیر بناهای کشور، بدون یک ریال کمک خارجی این کشور را ساخت. آقای محمد خاتمی هم زحمت بسیاری برای کشور کشید. روسای جمهور قبلی نیز در ساخت کشور نقش ایفا کردند و اگر زحمات آنان نبود این کشور ساخته نمی‌شد. بعد از پایان کار باید از آقایان هاشمی و خاتمی تشکر کرد و به آنها خسته نباشید گفت.
 

 

خاطره‌ای از برگزاری کنفرانس سران اسلامی که مقدمات آنها در دولت سازندگی فراهم شد و دولت آقای خاتمی آن را اجرا کرد؛ دارید ؟
برگزاری این اجلاس بسیار مهم بود. آقای هاشمی تدارک دیدند و برنامه ریختند و آقای خاتمی آن را اجرا کردند. آقای هاشمی مکان اجلاس سران را ساختند و در نهایت تحویل آقای خاتمی دادند. در این برنامه نه آقای خاتمی موضوع را به نام خود تمام نکرد و نه آقای هاشمی قهر کرد. مدیران کشور همه مثل برف سر کوه هستند که با یک آفتاب از بین می‌روند اما کوه همچنان باقی می‌ماند.
 

 

اکنون که در آستانه برگزاری شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران به سر می‌بریم، شرایط لازم برای برگزاری این اجلاس فراهم است؟
به نظرمن این آمادگی وجود دارد. کما اینکه کنفرانس بیداری اسلامی که با حضور گسترده کشورهای اسلامی برگزار شد، بسیار آبرومندانه بود. به نظر من این اجلاس نیز بسیار خوب برگزار می‌شود. البته به این نکته توجه کنید که هیچ وقت اتفاق نیفتاده است که در اجلاسی همه سران حضور داشته باشند. کما اینکه پیش از این نیز اجماع کامل رخ نداده بود که تمام سران حضور پیدا کنند. بنابراین اگر چندین نفر به اجلاس نیامدند، نباید افرای از این موضوع سو استفاده کنند. به طور مثال پادشاه عمان هیچ وقت در این اجلاس حضور پیدا نمی کند .
 

 

اگر به دوران قائم مقامی وزارت امور خارجه و یا وزارت کشور برگردید چه کارهای را انجام می دهید که انجام ندادید یا چه کارهایی را نمی‌کردید که انجام دادید؟
من و همکاران با سفرهای زیادی که داشتم توانستم موضع این کشورها را عوض کنیم. من اگر بخواهم کاری را که انجام ندادمۀ انجام بدهم افزایش سفرهای خارجی است. در وزارت کشور ایجاد وحدت ملی برای ما مایه افتخار بود ما در این دوران بهترین رابطه را با رهبری و شورای نگهبان و مجلس داشتیم. البته وزارت کشور در عین رفاقت با نمایندگان مجلس و ائمه جمعه کارهای خود را انجام می داد و از آن غفلت نمی‌کرد.

 

وزیر کشور باید پرچم‌دار وحدت‌گرایی در کشور باشد زیرا استانداران زیر نظر وزیر کشور هستند و اگر تشنجی ایجا شود وحدت ملی آسیب می‌بیند.

در زمان وزارت کشور شما هم اینقدر استاندار عوض می‌شد؟
من بارها تصریح کرده‌ام که مهمترین مشکل ریاست جمهوری آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد تغییرات گسترده مدیران است. مردم اصلا دوست ندارند که اینقدر مدیر عوض شود. مدیر باید ثبات داشته باشد الان سعود الفیصل سی و سه سال است وزیر امور خارجه عربستان است . شیخ صباح سی و نه سال وزیر امور خارجه کویت بود و بعد امیر شد. رئیس جمهور باید در انتخاب مدیران با کفایت دقت کند تا آنها از بیشترین ثبات در مدیریت خود برخوردار شوند. بسیاری از استانداران قبل از ما در مسئولیت خود ابقا شدند از جمله آقای طاهایی که در حال حاضر استاندار مازندران هستند. در دوره ما در وزارت کشور فقط یک بار استاندار خراسان را تعویض کردیم آقای مهندس سفیدی رفت و آقای مهندس کوهپایی آمد .
 

 

با تجربه‌ای که در وزارت کشور داشتید، موافقید که انتخابات را یک نهاد فراقوه‌ای برگزار کند؟
ابدا . در کشور ما مردم برای انجام کارهای خطیر به نهادهای مستقل اعتماد ندارند. هرچند چنین نهادی وجود ندارد که بخواهد انجام این کار خطیر را برعهده بگیرد. در سایر کشورها چون بخش خصوصی در تمام مسائل فعالیت گسترده‌ای دارد شاید بتواند انتخابات را برگزار کند، اما این مساله در ایران صدق نمی‌کند. از سویی قانون اساسی چنین چیزی را نمی‌پذیرد و وزیر کشور را مسئول برگزاری انتخابات می‌داند. اگر قرار باشد وزارت کشور مجری انتخابات نباشد باید قانون اساسی تغییر کند. ضمن اینکه برای ایجاد یک نهاد مستقل که مسئولیت خطیر انتخابات را برعهده بگیرد، هزینه‌های فراوانی تحمیل می‌شود و باید قانون اساسی و قوانین جاری کشور را تغییرداد .

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
حسین
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۹:۵۰ - ۱۳۹۱/۰۶/۰۱
1
4
لطفا کمی در مورد وضعیت زندگی و معیشتی آقای بشارتی نیز اطلاع رسانی کنید!
نظرات بینندگان