خبرآنلاین: صد و دومین دربی پایتخت یکی از پرحاشیهترین و جنجالیترین بازیهای تاریخ این دو تیم لقب گرفت. دیداری که با فراز و نشیبهای فراوان در نهایت با نتیجه مساوی ۱-۱ به پایان رسید، اما داستانهای مربوط به دربی بعد از سوت پایان هم همچنان ادامه دارد و دو تیم و اعضای آنها به هیچ عنوان قصد عقب نشینی ندارند.
برای بررسی شرایط دربی و جدلهای پیرامون آن، به سراغ بهروز رهبری فرد رفتیم. کسی که خود در دوران بازی اش، از دربی بازها بود و همواره پای ثابت تمام جنگهای درون زمین. گفتگو با مدافع سابق پرسپولیس را در ادامه میخوانید.
اگر موافق باشید، صحبت را از دربی عصر پنجشنبه آغاز کنیم. دیداری که طبق معمول پر حاشیه و جنجالی دنبال شد و درنهایت دو تیمی که دو سبک متفاوت از فوتبال را به نمایش میگذاشتند، با نتیجه تساوی به کار خود پایان دادند.
به نظر من یکی از بی ریختترین دربیهای تاریخ را دیدیم. اگر در نیمه اول آقای بیرانوند درون دروازه پرسپولیس نمیایستاد و به قول فوتسالیها «پاور پلی» انجام میشد هم هیچ اتفاقی نمیافتاد، چون استقلال از نیمه زمین خود به این سمت نمیآمد. این واقعا چه فوتبالی است که مردم باید ۴۵ دقیقه آن را تحمل کنند؟ در نیمه دوم استقلال یک مقدار جلو آمد، اما دو تیم فقط صاحب یکی، دو فرصت شدند که این تک موقعیتها در فوتبال محلی هم اتفاق میافتد. روی صحبت من با بازیکنان و اعضای کادرفنی دو تیم است. مردم به این دو تیم علاقه دارند و سالی دو بار، فرصت تماشای بازی این دو تیم را دارند. در سطح جهان وقتی دربیهای حساس و مهم برگزار میشود، همه لذت بخش است. از گل و اخراج گرفته تا موقعیتهای پرشمار روی دروازههای طرفین. دربی روز پنجشنبه ما، اما هیچ چیزی درونش نداشت جز این که درباره VAR مدام صحبت میشود. الان اگر از دو تیم سوال شود که عملکرد فنی شما در دربی چطور بود، نمیدانم که چه جوابی دارند. پرسپولیس چه اقدامی برای گلزنی در طول جریان بازی انجام داد؟ اگر مدافع و دروازه بان استقلال مرتکب اشتباه نمیشدند، پرسپولیس به گل میرسید؟ استقلال هم اگر VAR نبود میتوانست به پنالتی برسد و گل بزند؟
این در حالی است که دو سرمربی شناخته شده و با دانش و جوان روی نیمکت هر دو تیم حضور دارند.
اتفاقا تعجب من هم از همین است که مگر میشود دو تیم بزرگی که کادرهای فنیای دارند که خیلی خوب صحبت میکنند و کری میخوانند، در زمین هیچ چیزی برای ارائه نداشته باشند. اگر اهل کری خواندن هستید، باید حرف هایتان را درون زمین بزنید. وگرنه من هم میتوانم در خانه و از زیر لحاف بشینم و کری بخوانم. درستش این است که درون زمین نشان دهیم که «چند مرده حلاج» هستیم. من به عنوان یک بیننده تلویزیونی معتقدم که دو تیم هیچ حرفی نداشتند. قطعا اگر من هم در آن سرما پول بلیت میدادم و به استادیوم میرفتم، از عصبانیت فحش میدادم و بطری پرت میکردم! چون از خودم میپرسیدم که من برای چه به استادیوم آمدم؟ آمدم چه چیزی را ببینم؟ آیا فقط آمده بودم که تنش و درگیری دو نیمکت را ببینم؟ البته که آقا یحیی وارد حاشیه نشد و کارش را در سکوت دنبال کرد، اما از نیمکت استقلال واقعا یک سری رفتارها بعید بود. جواد نکونام، مهدی هاشمی نسب و علی سامره از بزرگان فوتبال ما هستند و نباید یک سری رفتارها را انجام دهند چرا که در این صورت، دیگر توقعی از آن بازیکن جوان درون زمین نمیرود. زمان ما، میخواستیم در زمین دعوا کنیم، اما ۱۰ نفر از بیرون جلوی ما را میگرفتند. امروز، اما ظاهرا این قصه برعکس شده است.
به نظر میآید که همه در آن جو پر تنش و پر هیاهوی دربی حل میشوند حتی اگر شخصیتهای بزرگی باشند و شاید یکی از دلایل کیفیت پایین فنی دربی هم همین حساسیتهای بالا باشد.
من قبول دارم که استرس و فشار زیادی روی همه در بازی دربی وجود دارد، ولی الان تمامی چیزهایی که یک فوتبالیست برای کیفیت خوب نیاز دارد، برایش فراهم است. تغذیه، تمرین، بدنسازی، اردو، هتل و پول هایشان کاملا سر جایش است. زمان ما که این خبرها نبود! یک سال قرارداد میبستیم و دو سال بعد پول مان را میگرفتیم. فوتبالیستهای الان برای چی نباید خوب باشند؟ ماشین خوب ندارند؟ خانه خوب ندارند؟ درآمدشان پایین است؟ من میگویم اگر شما نتوانید جلوی استرس خود را بگیرید، پس برای چه آن جا هستید؟ زمان ما ۱۲۰ هزار تماشاگر به استادیوم میآمد، الان، اما نصف استادیوم پر میشود. اگر قرار است فوتبال شما در این حد باشد که اگر تماشاگران از ۱۰ هزار نفر بشوند ۲۰ هزار نفر پای شما درون زمین بلرزد، نمیشود روی شما اسم فوتبالیست گذاشت.
آن چه که از دربیهای دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ به یاد داریم، این است که همیشه استادیوم به شکل کامل پر بوده و در هر دو تیم، ستارههای بزرگی حضور داشتند که اسم و رسم شان تکرار نشدنی است. با این حال، بازیهای آن زمان استقلال-پرسپولیس به مراتب با کیفیتتر و دیدنیتر بوده.
در آن زمان چهرههایی نظیر علی پروین و ناصر حجازی یا منصور پورحیدری روی نیمکت دو تیم مینشستند و بازیکنانی در زمین بودند که اسم شان را تریلی نمیتوانست بکشد. من میپذیرم که دربی حساس است. ولی مگر در کشورهای دیگر دربی نداریم؟ الکلاسیکو بین بارسلونا و رئال مادرید دربی نیست، اما مگر از آن بازی حساستر در جهان داریم؟ ببینید چه نتایجی در آن رقم میخورد. اما اینجا دو تیم به محوطه جریمه یکدیگر نمیرسند و این دیگر ربطی به حساسیت و استرس ندارد.
شاید کیفیت پایین دربی به این دلیل است که دو طرف نمیخواهند به هیچ قیمتی بازی را ببازند.
دقیقا! نمیخواهند ببازند و آماده هستند تا بعد از سوت پایان، همه چیز را توجیه کنند. من خدا را شکر میکنم که VAR در دربی بود و همه کاسه کوزهها را سر آن شکستند. یعنی الان هم استقلال و هم پرسپولیس به این مسئله معترض است و این برای من خیلی جالب است.
این همه گفتند که سیستم کمک داور ویدیویی بیاید تا مشکلات داوری و حواشی فوتبال ما از بین برود. اما گویا در اولین تجربه VAR شرایط آنجور که انتظار میرفت پیش نرفت و باز همه شاکی بودند.
به نظر من که شرایط بدتر شد. اگر این سیستم نبود، کسی چیزی نداشت که درباره این بازی بگوید. من فکر میکنم خود مربیان دو تیم هم خجالت بکشند که راجع به سطح فنی تیم هایشان چیزی بگویند. الان مردم مدام دارند درباره پنالتی و اخراج و... صحبت میکنند و این به لطف VAR است که کسی درباره مسائل فنی صحبت نمیکند. اگر VAR نبود احتمالا من و شما هم موضوعی برای صحبت کردن نداشتیم.
پس از پایان بازی، موج عجیبی از مصاحبههای طرفین علیه هم و در ادامه، شکایتهای دو تیم بر ضد یکدیگر در کمیته انضباطی آغاز شد و در حالی که دو روز از پایان دربی میگذرد، همچنان هم ادامه دارد. ریشه چنین اتفاقاتی را در چه چیزی میدانید؟
این رفتارها کاملا برای درپوش گذاشتن روی ضعفهای فنی است. وقتی شما در دعوا نمیتوانید مشت بزنید، از دور فحش میدهید! اینها در زمین زورشان به هم نرسید پس اول به سراغ VAR رفتند. بعد علیه هم مصاحبه کردند و بعد هم از هم شکایت کردند. این یکی گفت زمین کج است و آن دیگری گفت فلانی، فلان کار را کرد. شما بار فنی فوتبال تان را بالا ببرید، همه این مسائل درونش حل میشود. مردم هم میپذیرند که یکی، دو اشتباه داوری در طول جریان بازی امری طبیعی است. ما همه چیز را ول کرده ایم و چسبیده ایم به داور.
یکی از مسائلی که بعد از دربی مورد بحث قرار گرفت، نحوه خوشحالی جواد نکونام بعد از گل لحظات پایانی استقلال بود. عدهای معتقدند او بیش از اندازه خوشحال بود و عدهای دیگر هم بر این باور هستند که با توجه به شرایط بازی و این که حق استقلال حداقل مساوی در دربی بود، این خوشحالی طبیعی بود. نظر شما در این خصوص چیست؟
به نظر من آن حرکات چندان جالب نبود و خیلی جایگاهی نداشت. مگر در بازیهای حساس هر گلی که زده میشود، مربیها چنین کاری میکنند؟
دو مثال برایتان میزنم. در همان دربی معروف سال ۱۳۷۹ که ۲-۲ مساوی شد و خود شما هم در آن بازی برای پرسپولیس گلزنی کردید، وقتی در آخرین لحظات بازی علی کریمی گل مساوی را برای پرسپولیس به ثمر رساند، ناصر ابراهیمی که دستیار علی پروین بود، با یک وضع عجیبی به خوشحالی پرداخت و به سمت بازیکنان پرسپولیس دوید. یا در آن دربی که جری بنگستون در دقیقه ۹۵ دروازه مهدی رحمتی را باز کرد و بازی ۱-۱ شد، شاهد چنین خوشحالیهایی بودیم و به نظر طبیعی میآید.
نوع خوشحالی پس از گل خودش میتواند معانی زیادی داشته باشد. خوشحالی آقای نکونام مقداری تحریک آمیز بود، چون به سمت نیمکت پرسپولیس بود. اگر همان حرکت را به سمت هواداران استقلال میکرد، کسی هیچ حرفی نمیزد. ولی باز هم میگویم که این حاشیهها نباید باعث شود که فراموش کنیم دربی هیچ بار فنیای نداشت!
یک سوالی که ذهن همه علاقهمندان به فوتبال را به خود مشغول کرده این است که در دل این همه حاشیه و جنجال و درگیری، دیگر چه چیزی برای لذت بردن از اصل فوتبال باقی مانده است؟
گفتم که اگر من هم در استادیوم بودم، قطعا رو به بطری پرت کردن میآوردم. چون چیزی برای لذت بردن نبود. آن هم در شرایطی که آدم فوتبال عربستان را میبیند و رو به مقایسه میآورد. عربستانی که روزی هیچ جایگاهی در فوتبال نداشت. قطر هم دقیقا چنین وضعیتی دارد. ما یک زمان با تیم دوم پرسپولیس، تیم ملی قطر را ۲-۰ شکست میدادیم. امروز، اما قطر بهترین شرایط فوتبالی را دارد و جام جهانی را برگزار میکند. آنها دارند پیشرفت میکنند و ما واقعا دنبال چه چیزی هستیم؟ ما فقط زبان داریم و میتوانیم علیه هم حرف بزنیم. وقتی قرار است در مورد مسائل فنی صحبتی شود، فقط آقا یحیی و آقا جواد باید صحبت کنند. من نمیدانم چرا آقای بادامکی یا آقای سامره وارد این بحثها میشوند؟ این عزیزان دقیقا چه کاره هستند که درباره مسائل فنی صحبت میکنند؟ شما به جای این که در مقام معاون یا سرپرست به دنبال آرام کردن جو باشید، بدتر آتش بر پا میکنید؟
شاید خود این افراد هم میدانند که نباید وارد چنین بحثهایی شوند، اما به قدری فشار از سوی هواداران زیاد است و در فضای مجازی و حقیقی مدام میگویند که باید از حق تیم دفاع کنید و موضع بگیرید که دیگر راهی جز این مدل صحبتها نمیماند.
من الان خودم را جای حسین بادامکی میگذارم. از چه چیزی باید دفاع کنم؟ تیمم خوب بازی کرده که بخواهم دفاع کنم؟ پنالتی استقلال به اشتباه اعلام شده که بخواهم اعتراض کنم؟ مگر در بازی چند هفته پیش منچسترسیتی مقابل تاتنهام، داور در ثانیههای آخر بازی آن سوت اشتباه را نزد و موقعیت مسلم گلزنی را از منچسترسیتی نگرفت؟ بلافصله پس از پایان بازی همه چیز تمام شد و رفت! در مورد آقای سامره هم حرفم همین است. مثلا استقلال در زمین چه کار کرد که سامره بخواهد بگوید جلوی ما را گرفتند و نگذاشتند بازی را ببریم؟ مثلا استقلال موقعیت تک به تکی را از دست داد؟ توپ را وارد دروازه کردید و گل شما را قبول نکردند؟ طرفین فقط دارند به هم بی احترامی میکنند و این بی احترامی مدام در حال گسترش یافتن است. من مطئنم تا دربی برگشت این بحثها ادامه خواهد داشت و اسباب سرگرمی همه فراهم میشود.
مدیران دو باشگاه و اعضای هیئت مدیره هم مدام به دنبال دیده شدن از طریق صحبتهای مختلف در رسانهها هستند.
الان شما اسم اعضای هیئت مدیره رئال مادرید، بارسلونا و بایرن مونیخ را میدانید؟ پسر من الان تمام اعضای هیئت مدیره پرسپولیس و استقلال را میشناسد چرا که اینها از صبح تا شب در رسانهها در حال صحبت کردن هستند. فکر نمیکنم خود بازیکنان دو تیم تا این اندازه مشغول صحبت با رسانهها باشند.ای کاش به جای این همه جلب توجه، کمی به فکر حل شدن مشکلات باشگاه بودند. الان آقای درویش برای پرسپولیس چه کار کرده است؟ چه مشکلی را حل کرده؟ همه فقط میخواهند دیده شوند و از این باشگاه به جاهای بزرگتر و پستهای بهتر بروند. یک پیشکسوت پرسپولیس را دعوت نکردید که بازی دربی را از نزدیک ببیند و خودتان میروید کنار سخنگوی دولت مینشینید. مدیرعاملی در این باشگاهها پله خوبی برای پستهای بعدی است. آقای درویش را تا قبل از حضور در پرسپولیس هیچکس نمیشناخت، اما الان چطور؟ از برکت پرسپولیس، با رونالدو هم عکس دارد. من مطمئنم آقای درویش چیز زیادی از فوتبال نمیداند. در زمان ما، آقای اکبر غمخوار مدیرعامل بود و صحبت از سیستم «سه، پنج، سه» میکرد!
آقای رویانیان هم در زمان مدیرعاملی پرسپولیس یک بار گفته بود که به دنبال کسب ۱۲ امتیاز از سه بازی آینده هستیم!
آقای رویانیان یک بار برای پیشکسوتان جلسه گذاشته بود. من و افشین پیروانی خودمان را به او معرفی کردیم، چون ما را نمیشناخت. در ادامه، مجتبی محرمی وارد جلسه شد و ما فکر میکردیم که حداقل دیگر مجتبی محرمی را میشناسد. رویانیان از افشین پیروانی پرسید ایشان چه کسی است؟ افشین پیروانی هم گفت که ایشان مجتبی محرمی است. رویانیان پرسید عکاس است یا هوادار؟ من به رویانیان گفتم ایشان اسطوره پرسپولیس و تیم ملی است. شما اسم او را هم نشنیده اید؟ رویانیان هم گفت خیر، چون من زیاد در فوتبال نبوده ام! درویش هم بعید است فرق چندانی با او و دیگران داشته باشد. وقتی چنین مدیرانی بر سر کار باشند، همه به خودشان اجازه میدهند که راجع به هر چیزی صحبت کنند. زمان ما یک علی پروین بود و بس. مگر دیگر کسی جرعت داشت که حرف اضافه بزند؟ یک بار با پاس بازی داشتیم و ۸۰ هزار نفر در ورزشگاه بودند. در آخرین لحظات قبل از شروع مسابقه، ناصر خان ابراهیمی پای تخته مشغول بیان مسائل فنی بود و در این حین، احمدرضا عابدزاده و حمید استیلی مطابق معمول مشغول آدامس جویدن بودند. ناگهان در یک لحظه که در رختکن سکوت برقرار شد، آدامس این دو نفر یک صدایی داد و باعث عصبانیت علی پروین شد و گفت که این دو نفر امروز بازی نمیکنند و آنها را از ترکیب خارج کرد. هر چه ما گفتیم که این دو نفر ستارههای تیم هستند و نصف این جمعیت، به عشق عابدزاده به استادیوم آمده، علی پروین قبول نکرد و گفت اگر قرار باشد ببازیم هم اشکالی ندارد، اما بازیکن باید یاد بگیرد که جلوی بزرگترش آدامس نجود. وقتی چنین بزرگتری بالای سر تیم باشد، بقیه حساب کار دستشان میآید. وقتی آقای درویش و معاونش و اعضای هیئت مدیره باشگاه مدام مشغول مصاحبه کردن و محکوم کردن داور و زمین و زمان هستند، دیگر از بقیه چه انتظاری میتوان داشت؟
همین شرایط است که باعث شده تا یک دلسردی عمیقی نسبت به فوتبال در جامعه ایجاد شود و حتی برگزاری مسابقهای مثل دربی هم نتواند شور و شوق خاصی ایجاد کند.
من زندگی ام را در فوتبال گذاشتم. آن زمان به ما میگفتند شما یا دیوانه هستید یا عاشق. آخرین قرارداد من با پرسپولیس ۱۳ میلیون بود که ۹ میلیونش را تا الان به من نداده اند. یعنی آخرین پولی که من از پرسپولیس گرفتم و یک فصل بازی کردم، ۴ میلیون تومان بود. کسی الان این حرفها و این رقمها را از ما باور نمیکند و فکر میکند که ما دروغ میگوییم. این فوتبال الان، اما اینقدر ضعیف شده که حتی منی که عاشق فوتبال هستم، سعی میکنم خیلی کمتر فوتبال داخلی را ببینم، چون حرص میخورم که چرا اینقدر همه چیز سیر نزولی پیدا کرده. شما دیگر مثل علی کریمی، ناصر محمدخانی و حمید درخشان را در این فوتبال نمیبینید. وقتی عابدزاده از پلههای استادیوم بالا میآمد، ورزشگاه منفجر میشد. بازیکنان فعلی، اما با همان موی مرتبی که وارد زمین میشوند، با همان موی مرتب و تافت زده هم از زمین خارج میشوند.
به نظر میآید که این افت همه جانبه که در تمام ارکان جامعه و ورزش وجود دارد، یقه فوتبال را هم گرفته چرا که نمیتوان فوتبال را تافتهای جدابافته از سایر مسائل دانست.
الان شما ببینید در والیبال، ما چند وقت است که بلاتکلیف هستیم و تیم ملی ما سرمربی ندارد؟ الان اگر بگویند تیم ملی فوتبال ایران نمیتواند از لژیونرهایش استفاده کند، چه اتفاقی برای ما میافتد؟ فکر نمیکنم بتوانیم ۱۸ بازیکن از داخل برای تیم ملی جور کنیم. خدا پدر و مادر این چند باشگاه اروپایی را بیامرزد که بازیکنانی نظیر طارمی و آزمون و جهانبخش را در خود جای داده اند تا سطح فوتبال اینها بالا برود و پرورش پیدا کنند. الان بر فرض اگر مهدی طارمی نباشد، شهاب زاهدی میخواهد جای او را پر کند؟ زاهدی تکنیک خاصی دارد؟ گلزن است؟ بدن میتواند بگذارد و بچرخد و شوت بزند؟ مهدی طارمی ۲۰ الی ۳۰ متر توپ را حمل میکند و موقعیت سازی میکند. سردار آزمون هم به همین ترتیب. شرایط آنها زمین تا آسمان با بازیکنان داخلی فرق میکند. متاسفانه فوتبالیست در کشور ما کم شده است. فوتبالیستی که شما را به استادیوم بکشاند و کاری کند که از فوتبال لذت ببرید.
در تمام این سالهای اخیر شاید فقط مهدی قایدی بود که توانست جلوههایی از یک پدیده و ستاره آینده دار را در خود پدیدار کند که او هم البته فعلا جایی در تیم ملی ندارد.
او هم فعلا در سطح فوتبال ایران و امارات توانسته بدرخشد و نتوانسته راه به فوتبال اروپا پیدا کند چرا که درخشش در فوتبال اروپا اصلا کار آسانی نیست. علیرضا بیرانوند الان بهترین گلر ایران است، اما همه به یاد دارند که وقتی به اروپا، چه اتفاقی برای او افتاد و مجبور شد که خیلی زود به ایران برگردد. فاصله ما نه با فوتبال اروپا بلکه با همین فوتبال آسیا هم دیگر زیاد شده است. اینگونه که امثال ژاپن و عربستان در حال پیشرفت هستند، امیدوارم که اصلا با آنها در جام ملتها رو به رو نشویم. در کل فکر میکنم که فوتبال ایران دیگر آن کیفیت و جذابیت دهه ۶۰ و دهه ۷۰ را ندارد.