سرویس تاریخ «انتخاب»: محمد بلوری (زاده ۱۳۱۵)، روزنامه نگار و مطبوعات ایران است. وی سابقه فعالیت در روزنامههای مختلف کشور را دارد و از پیشکسوتان مطبوعات محسوب میشود. وی برای مدتی در اوایل انقلاب سردبیر روزنامه کیهان و رئیس سندیکای مطبوعات در آخرین دوره آن بود. دبیر سرویس حوادث روزنامۀ ایران (۷۳ تا ۸۱)، دبیری روزنامۀ اعتماد و سردبیری ویژه نامههای حوادث روزنامه جام جم از جمله فعالیتهای او بوده است. وی نقش مطبوعاتی پررنگی در افشا قتلهای زنجیره ای داشت.
در آذر سال ۱۳۹۸ از کتاب «خاطرات شش دهه روزنامه نگاری» وی به همت مجله بخارا و نشر نی (ناشر این کتاب) که توسط سعید اردکان زاده یزدی تهیه شده بود، رونمایی شد.
«انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر کند.
قسمت هفتم از جنگ ظفار
اوایل دی ۵۷ بود که گروه خبرنگاران پس از چند روز اقامت در ظفار و تهیه گزارشهایی از جزئیات جنگ با هواپیمای نظامی به تهران بازگشتند. من صبح روز بعد به تحریریه کیهان رفتم تا به عنوان خبرنگار اعزامی به ظفار سلسله گزارشهایی درباره واقعه بنویسم. آن روز سرگرم نوشتن اولین قسمت از گزارشهایم که امیر طاهری سردبیر روزنامه عکسی جلویم گذاشت و گفت: این عکس باید مربوط به جنگ ظفار بودم باشد. بد نیست به این صحنه هم در گزارشی که مینویسی اشارهای بکنی در حقیقت با این عکس جواز انتقالم را به سلول انفرادی زندان اوین امضا کردم. این عکس در یکی از پایگاههای جنگ ظفار متعلق به انگلیسیها گرفته شده بود و گوگوش، خواننده ایرانی را در جمع عدهای از افسران و مقامات نظامی انگلیسی نشان میداد.
مهمتر از همه این عکس سندی غیرقابل انکار بود و حضور انگلیس را در جنگ ظفار ثابت میکرد. در حالی که رژیم ایران حضور آنها را در این جنگ پنهان داشته بود و در حقیقت این مسأله جزء اسرار نظامی به حساب میآمد. حقیقت این بود که در ظفار مشاوران نظامی انگلیسی در شورای جنگی فرماندهان نظامی ایران شرکت میکردند و در تعیین استراتژی جنگ نظر میدادند بی آن که حضور آنان در جنگ افشا شود. وقتی سردبیر این عکس را که سرسری نگاهی به آن انداخته بود در اختیارم گذاشت با دیدن چهرۀ انگلیسیها و گوگوش و اعضای ارکسترش در یکی از پایگاههای ظفار یادم آمد در هنگامه جنگ گروههایی از هنرمندان رادیو و تلویزیون هر ماه به ظفار اعزام میشدند و طی یکی دو شب برای افسران درجهداران و سربازان برنامههایی اجرا میکردند. در جریان یکی از این برنامهها گوگوش همراه با اعضای ارکستر با هواپیمای نظامی سی ۱۳۰ به پایگاه مانستون آمده بود. شبی که گوگوش برای نظامیان ایرانی برنامه اجرا میکرد انگلیسیهای مستقر در ظفار نیز برای تماشا آمده بودند و روز بعد از او دعوت کرده بودند برای صرف ناهار و اجرای برنامه به پایگاهشان در منطقه تصرف شده به دست نظامیان ایرانی. برود یکی از اسرار نظامی این بود که ایرانیان شرکتکننده در جنگ ظفار با شورشیان میجنگیدند و کشته میدادند اما هر قسمتی از خاک ظفار را که تصرف میکردند در اختیار انگلیسیها میگذاشتند.
من برای عکسی که سردبیر در اختیارم گذاشته بود شرح کوتاهی نوشتم و یادآور شدم: «گوگوش، خواننده ایرانی در جریان سفر به ظفار برای اجرای برنامه به دعوت انگلیسیها به پایگاه آنها رفته و فرمانده انگلیسی به این مناسبت اسم محل استقرارشان را پایگاه گوگوش گذاشته است. »
سردبیر هم نوشتهام را بی آن که نگاهش کند به بخش حروف چینی فرستاد تا به عنوان شرح عکس در صفحۀ آخر کیهان چاپ شود. انتشار این عکس با نوشتهٔ من واکنشهای تعجبآوری در جامعه برانگیخت و برای اولین بار مردم را با این حقیقت روبه رو کرد که خون جوانانشان در خاک بیگانه با برنامهریزی انگلیسیها زمین ریخته شده و این مقامات انگلیسیاند که برای سرکوب شورشیان ظفار از شاه خواستهاند جوانان ایرانی را به این سرزمین بفرستد. شاه از خواندن خبر حضور انگلیسیها در ظفار به خشم آمد و دستور داد در این باره تحقیق شود ساواک طبق معمول وارد عمل شد و دستور دستگیری من را داد.
ادامه دارد...
ملک حسین حدود بیست فروند هواپیمای جنگنده اردن را به صحنه جنگ فرستاد و چند فروند از جنگندههای تاندر برد انگلیسی هم به یاری جنگجویان ارتش ایران آمدند تا هواپیماها و هلیکوپترهای نظامی رژیم شاه را در بمباران مواضع و پایگاههای شورشیان یاری کنند. ولی از نظر نیروی انسانی در این جنگ شرکت نکردند، این جنگ با تلفات سنگین - البته تعداد دقیق تلفات سربازان ایرانی و شورشیان ظفار هرگز اعلام نشد