arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۶۸۶۳۹
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۲۱ - ۱۵ اسفند ۱۴۰۲

تلاش برای اطلاع از سرنوشت مادر پس از ۳۰ سال بی خبری

زن میانسالی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران و طرح شکایتی درخواست کرد، پس از ۳۰ سال بی‌خبری از مادرش، بازپرس جنایی به او کمک کند تا اطلاعی از سرنوشت مادرش بدست آورد. این زن با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران گفت: ۳۰ سال است از مادرم بی‌خبرم. کمک کنید تا بدانم چه سرنوشتی داشته است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سایت جنایی: زن میانسالی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران و طرح شکایتی درخواست کرد، پس از 30 سال بی‌خبری از مادرش، بازپرس جنایی به او کمک کند تا اطلاعی از سرنوشت مادرش بدست آورد.
 
این زن با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران گفت: 30 سال است از مادرم بی‌خبرم. کمک کنید تا بدانم چه سرنوشتی داشته است.
 
زن ۴۰ ساله به بازپرس حسین گودرزی گفت: 10 سالم بود که پدر و مادرم از هم جدا شدند. چند ماه بعد از آن اتفاق چند بار مادرم با پدرم در جاهای مختلف شهر تهران قرار گذاشت تا همدیگر را ببینیم، اما بعد از مدتی پدرم دیگر اجازه نداد مادرم را ببینم. مادرم هم سراغ من نیامد تا اینکه بزرگتر شدم و همچنان اصرار به دیدن مادرم داشتم. پدرم گفت مادر به شهر دیگری رفته که نزدیک ما نیست.
 
این زن ادامه داد:‌ چند سالی گذشت و باز هم به پدرم گفتم می‌خواهم مادرم را ببینم، اما باز هم اجازه نداد و بعد از مدتی گفت نمی ‌داند مادرم کجا رفته، البته تحقیق  کردم و به من گفتند برای زندگی به خارج از کشور رفته و مهاجرت کرده است به همین دلیل کلا امکان دیدن او وجود ندارد. من هم با این تصور که دیگر نمی‌توانم مادرم را ببینم به زندگی ادامه دادم اما همیشه آرزوی دیدن مادرم را داشتم و حالا هم به همین امید به دادسرای جنایی آمده ام.
 
این زن در پاسخ به اینکه بازپرس جنایی چطور می‌تواند به او کمک کند، گفت: چند وقت پیش به پدرم گفتم حالا که 40 ساله شده‌ام می‌خواهم بدانم مادر کجاست و سرنوشت او  چه شده است، از پدرم خواستم واقعیت را به من بگوید. آن موقع بود که پدرم گفت مادرت بعد از جدایی برای زندگی به یکی از شهرهای اطراف تهران رفت تا با خاله و دوتا دایی ات زندگی کند، مدتی هم از او خبر داشتم و  چند باری به دیدنش رفتم. حتی تصمیم داشتم تو را به دیدنش ببرم، ولی یکی از آخرین دفعاتی که به دیدن مادرت رفتم متوجه شدم مادرت با برادران و خواهرش اختلاف دارد به نحوی که او را کتک می‌زنند. آخرین باری که دیدمش آنقدر کتک خورده بود که حالش بد شد. بعد از آن یکدفعه مادرت ناپدید و بعد مدتی خانواده‌اش که دایی‌ها و خاله‌ات بودند ناپدید شدند. دنبالشان هم گشتم اما ردی پیدا نکردم. شاید آنها مادرت را کشته و فرار کرده باشند.
 
این زن در پایان گفت: با توجه به چیزهایی که پدرم تعریف کرد من هم فکر می‌کنم مادرم را  کشته باشند، الان به دادسرای جنایی آمده‌ام تا در مورد سرنوشت مادر تحقیق کنید و مشخص شود چه اتفاقی برای او افتاده است.
 
بازپرس جنایی با توجه به صحبت این زن دستوراتی برای اطلاع از سرنوشت زن ناپدید شده صادر کرد و قرار است از ثبت احوال استعلام و همچنین دو دایی و خاله‌اش شناسایی شوند و در مورد سرنوشت خواهرشان از آنها تحقیقاتی انجام شود.
نظرات بینندگان