arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۷۸۵۷۷۴
تاریخ انتشار: ۴۹ : ۲۳ - ۰۳ خرداد ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، سه‌شنبه ۱۳ آبان ۱۳۴۸: نمی‌دانم عاقبت این عشق بازی شهناز برخلاف میل شاه چه خواهد شد

یادداشت‌های اسدالله علم: ساعت پنج مجددا به شمیران آمدم و در حضور شهبانو جلسه خیریه بود. ساعت ۷ با شاهدخت شهناز ملاقات کردم. ایشان عاشق هستند و هیچ منطقی سرشان نمی‌شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  

 

«انتخاب» هر شب یادداشت‌های روزنوشت علم را منتشر می‌کند.

 

۱۳ آبان ۱۳۴۸: صبح به کار‌های جاری رسیدم. ساعت ۸ در شهر در شورای جشن‌های ۲۵۰۰ ساله با حضور همه استانداران شرکت کردم...

بعد شرفیاب شدم. به اختصار کار‌های جاری را عرض کردم، من جمله در خصوص معامله لوله [فولادی]با پاکستان که در کارخانه ولوله سازی اهواز درست خواهد شد.

ساعت ۱۲ دوباره با استانداران در خصوص خانه‌های فرهنگی روستایی ملاقات کردم.

ساعت ۱ سر ناهار شاهنشاه بودم که یحیی خان و مولای عبدالله شرکت داشتند.

یحیی خان ساعت ۴ با تشریفات رسمی رفت، مولای عبدالله را هم با خود به پاکستان برد.

ساعت پنج مجددا به شمیران آمدم و در حضور شهبانو جلسه خیریه بود. ساعت ۷ با شاهدخت شهناز ملاقات کردم. ایشان عاشق هستند و هیچ منطقی سرشان نمی‌شود. به قول جلال الممالک: 

 

عقل و محبت به هم آویختند 

خون به سر و صورت هم ریختند. 

چون که کمی خون ز سر عقل ریخت 

جست و ز میدان محبت گریخت

 

باری نمیدانم عاقبت این عشقبازی برخلاف میل پدر چه خواهد شد.

نظرات بینندگان