نام فیلم : پرواز بر فراز آشیانهی فاخته - One Flew Over the Cuckoo’s Nest
سال انتشار : 1975
کارگردان : میلوش فورمن
موسیقی: جک نیچه
امتیاز (imdb): 8.7
بازیگران : جک نیکلسون- ویلیام ردفیلد- لوئیز فلچر- ویل سمسون- براد دوریف و...
خلاصه داستان
داستان این فیلم حول محور شخصیت مک مورفی شکل می گیرد که بازی نقش آن بر عهده جک نیکلسون است. زمانی که پزشک بیمارستان در حال مطالعه پرونده این بیمار است مک مورفی به ما معرفی می شود. فردی که به دلیل تجاوز به یک دختر و ایجاد نزاع و درگیری زندانی شده است. در اردوگاه کار اجباری، تن به کار نمی داده و حالا به این مرکز نگهداری از بیماران روانی فرستاده شده است تا توسط پزشکان آنجا صحت عقل و یا بیماری روانی داشتن وی تایید شود. البته این سوالی است که نه تنها برای پزشکان این بیمارستان روانی مطرح می شود بلکه برای تمام مخاطبین این فیلم نیز مطرح است. در اولین سکانس که مورفی وارد این بیمارستان روانی می شود، سعی می کند با خنده های بلند و ایجاد سر و صدا تصویری دیوانه وار از خودش به نمایش بگذارد در صورتی که این شخصیت نه تنها در کنار بیماران بستری شده در این بیمارستان که به شدت آرام هستند تعریف نمی شود بلکه در مقابل آن ها قرار می گیرد. اما این سوال که آیا این فرد دیوانه است یا خیر؟
با پیش رفتن فیلم و آشنا شدن مخاطب با بیماران روانی در این بخش ، در مورد تک تک آن ها قابل طرح است. در ادامه فیلم به نمایش روال زندگی عادی و به شدت برنامه ریزی شده در این بیمارستان می پردازد. برنامه ای با زمان های مشخص برای ورزش، گشت در حیاط بیمارستان، استخر و برگزاری جلسات گفتگوی گروهی.این جلسات گفتگو به گونه ای طراحی شده است که هر روز در مورد مشکلات یکی از بیماران صحبت می شود و دیگران می توانند و باید نظر خود را در خصوص مشکل مطرح کنند. در خلال همین جلسات است که مخاطب فیلم با زندگی گذشته و نوع شخصیت هر کدام از بیماران آَشنا می شود.
درباره فیلم
ایده این فیلم را می توان با آنچه فوکو در کتاب تاریخ جنون بیان می کند یکی دانست. زمانی که فوکو می نویسد:« علاج جنون و دیوانگی در آسایشگاه به هیچ رو از رحم و شفقت علمی و پزشکی ناشی نمی شد. بلکه این امر تلاشی منظم، علمی و نظام مند است برای اعاده شخص به حالت طبیعی و به هنجار. یعنی بازگشت او به بستر جامعه به مثابه فردی مفید، مولد و به لحاظ اقتصادی کارآمد.» می توان تمام این نوشته را در نظم روزانه و دقیق و برنامه ریزی شده این بیمارستان روانی دید. تا جایی که در خواست دیدن مسابقات بیسبال هم به دلیل برهم زدن نظم روزانه، مورد قبول واقع نمی شود. این مورد در دیالوگی که پرستار راچر مطرح می کند وجود دارد که می گوید: « مدت ها طول می کشد شما به برنامه جدید عادت کنید.» همان طور که فوکو می گوید جنون تعریف مشخصی ندارد و با تغییر گفتمان مفهوم آن نیز تغییر می کند و انسان عصر جدید به این منظور از واژه جنون استفاده می کند تا بتواند از طریق آن بین امر عقلانی و امر غیرعقلانی تمایز قائل شوند.
برداشت نمادین از این اندیشه را می توان در سکانی آغازین و پایانی فیلم مشاهده کرد جایی که فیلم از طبیعت آغاز می شود به درون یک بیمارستان روانی منتقل می وشد و سپس با فرار یکی از بیمارن روانی دورباره به طبیعت باز می گردد. گویا که همه چی طبیعی است و این جامعه است که مفاهیمی چون جنون و دیوانگی را برساخت می کند. و از طریق آن انسان ها را به بند می کشد.
سخن آخر
تمام پنج اسکار اصلی در سال ۱۹۷۵ به این فیلم رسید. اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش مرد و زن. این فیلم در چهار بخش دیگر هم نامزد شد. در جشنواره گلدن گلوپ هم همین اتفاق برای فیلم افتاد. در جشنوارهی بفتا نیز این فیلم همین جایزهها را گرفت. کارگردان فیلم هم میلوش فورمن است. دیگر چه چیزی برای تضمین کیفیت یک فیلم میخواهید؟ دیوانه از قفس پرید هر آن چیزی که یک اثر ماندگار در تاریخ سینما بخواهد را دارد.