پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشتهای روزنوشت علم را منتشر میکند.
سهشنبه ۲ دی ۱۳۴۸: صبح شرفیاب شدم. اوّل مطلبی که شاهنشاه فرمودند اظهار عدم رضایت از مذاکرات شیخ رأس الخیمه بود.... همچنین فرمودند: ما که پول نداریم [موشک] ریپیر بخریم. جای تعجب من شد. زیرا دیروز فرموده بودند تمام کنید و نماینده شرکت B.A.C. هم همه شرایط را دیروز و پریروز با پافشاری من قبول کرد. بعد فهمیدم شاهنشاه می خواهند این معامله بزرگ را گروکشی اضافه استخراج نفت نگاهدارند.... زیرا گویا نخست وزیر در لندن که بود با ویلسن مذاکره کرده که درآمد بیشتر می خواهیم. او گفته است ما روی شرکت های نفتی نفوذ چندانینداریم! شاهنشاه هم می فرمایند اگر روی شرکت های نفت نفوذی ندارید، چه طور از یک شرکت خصوصی دیگر، این همه جانبداری می کنید؟
امشب آن قدر خسته هستم که قادر به نوشتن چند سطر هم نخواهم بود، زیرا الان هفت ساعت است در منزل مشغول کار هستم. از چهار بعد از ظهر تا حالا ساعت ۱۱. تمام ملاقات هایی که صبح شاهنشاه امر فرموده بودند، انجام دادم و آخری آن باز شارژ دافر انگلیس بود که عدم رضایت شاهنشاه را از مذاکرات با شیخ رأس الخیمه به او ابلاغ کردم. صبح شاهنشاه فرمودند: به او بگو جناب شیخ که هیچ چیز به ما نداد. راجع به حاکمیت بر تنب که اصلاً زیر بار نرفت، در مورد قرار دادن یک پادگان در جزیره هم گفت باید تحت نظر افسران من باشند. خیلی خنده دار است! ولی شارژدا فر گفت همین قدر که حاضر به برقراری پادگان در آن جا شده است پیشرفت بزرگی است. به هر حال ما به او فشار آورده ایم و در آینده هم فشار خواهیم آورد. راجع به معامله ریپیر هم خیلی عزّ و تیز کرد او را سر جایش نشاندم. بالاخره گفتم: این معامله با یک شرکت است، به شما چه؟ (در صورتی که ما خودمان می خواهیم که این معامله خصوصی را گرو معامله نفت نگاهداریم)....