سرویس تاریخ «انتخاب»: برخیز و اول تو بکش: تاریخ مخفی ترورهای هدفمند اسرائیل؛ کتابی است که در سال ۲۰۱۸ میلادی به قلم رونن برگمن نوشته شدهاست. این کتاب تاریخچه ترورهای مخفی موساد است. نویسنده که خبرنگار روزنامه یدیعوت آحارانوت و از نویسندگان ارشد سابق بخش نظامی روزنامه «هاآرتص» است، از طریق مصاحبه با افراد مطلع و بررسی اسناد تلاش کردهاست که تاریخچهای از عملیات ترور مخفیانه اسرائیل را ارائه دهد. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را در ساعت 6 عصر منتشر خواهد کرد.
گینوسار همراه برخی از زیردستانش و افسران ارشد ارتش تحقیقات درباره عملیات احمد قصیر را به انحرافی فاجعه بار کشاندند و آن را از حقیقت دور کردند تا جایی که تحقیقات به این نتیجه رسید که انفجار به دلیل نقص فنی در مخازن گاز داخل آشپزخانه بوده و نه یک عملیات جسورانه از سوی یک سازمان شبه نظامی جدید شیعه.
در حالی که گینوسار درباره این موضوع جسورانه به نفع خودش عمل کرد؛ اما در مقیاس بزرگتر اطلاعات اسرائیل در واقع از نیروی شبه نظامی جدید که از دود و غبار مخروبههای لبنان برخاسته بود خبر نداشت آمان اولین حملههای مسلحانه حزب الله مانند تیراندازی و بمبگذاری کنار جادهای را برای انهدام خودروهای نظامی نادیده گرفت و شین بت آنها را چیزی کمتر از مزاحمت تاکتیکی برای سربازان ارتش نامید یکوتیل (کوتی) مور، یکی از افسران ارشد آمان و بعداً مشاور نظامی اسحاق رابین وزیر دفاع میگوید «ما همه چیز را پس از مدتی متوجه میشدیم. فرآیند را نادیده میگرفتیم به جای برقراری ارتباط با شیعیان ارتباط خود را با مسیحیان ادامه دادیم و بیشتر لبنانیها را با خودمان دشمن کردیم.»
بدتر اینکه هیچ کس در آن مقطع متوجه ارتباط ایرانیها و شیعیان لبنان، موازنه قدرتی که از سوی انقلابیون [آیت الله] خمینی با اتحاد با اسد در حال تغییر بود، نشد. دیوید بارکای از واحد ۵۰۴ میگوید «ما تا مدتها هرگز متوجه اهمیت اقداماتی که از دفتر محتشمیپور در دمشق بیرون میآمد؛ نمیشدیم. » علاوه بر این دستگاه اطلاعاتی قدرتمند اسرائیل از ارتش سایهای که پیرامون او در حال پیدایش بود هم بی اطلاع بود، ارتشی که هم متشکل از نیروهای جدید بود و هم چریکهای کارکشته مانند عماد مغنیه داشت. مغنیه سال ۱۹۶۲ در یک خانواده مذهبی شیعه به دنیا آمد و در حومه فقیر و پرجمعیت جنوب بیروت بزرگ شد.
امین الحاج رومنیگ جاسوس اسرائیل که شیعه بود نقل میکند:
کارگر کارخانه آبنباتسازی در بیروت بود ما وقتی بچه بودیم با هم ارتباط داشتیم. او خیلی بازیگوش بود بعدها شنیدم ترک تحصیل کرده و به کمپ آموزشی نیروی ۱۷۱ ملحق شده و ارتباط ما قطع شد.
مغنیه اواسط سال ۱۹۷۸ به نیروی ۱۷ محافظان یاسر عرفات و نیرویهای زبده، فتح ملحق شد علی سلامه او را زیر بال و پر خود گرفت تا اینکه موساد او را سال ۱۹۷۹ کشت. مغنیه میخواست متعلق به چیزی بزرگتر از یک گروه محلی در جنوب بیروت باشد؛ او دنبال اقدام و عمل بود سلامه و جانشینانش در او شخصیتی زیرک و توانمند دیدند که کاریزماتیک و نامحدود بود. گرچه آن فلسطینیها سنی و مغنیه یک لبنانی شیعه بود؛ اما منافع هر دو مشترک بود. آن زمان پیروان [آیت الله] خمینی و متحدان لبنانی آنها، از فتح بابت مهمان نوازی و حمایتش سپاسگزار بودند.
مغنیه در سایه حمایت نیروی ۱۷ فعالیت میکرد؛ اما خودش هم به واسطه سرکردگی گروهی که قوانین اسلامی را اجرا میکردند و در خیابانهای بیروت با فروتنی راه میرفتند که در آن دوره مانند دژی علیه عُرف اروپایی لیبرال در قلب خاورمیانه تلقی میشد معروفیت پیدا کرده بود.
سه سال بعد وقتی فتح بیروت را ترک کرد؛ مغنیه و برادرانش فؤاد و جهاد تصمیم گرفتند در لبنان بمانند و به گروه بعدی یعنی حزب الله که در حال ظهور بود ملحق شوند. مغنیه خیلی زود به مهمترین نیروی عملیاتی حزب الله تبدیل شد. او شش ماه رئیس محافظان شیخ محمد حسین فضل الله مرجع عالی شیعیان در لبنان و قطب معنوی حزب الله بود.
همچنین در جلسات شیخ فضل الله در دفتر محتشمی پور در دمشق حاضر میشد؛ جایی که مقامات ارشد ایرانی و پرسنل اطلاعات سوریه راهبردی برای لبنان طراحی کردندو جنوب لبنان در اشغال اسرائیل و بقیه آن تحت کنترل نیروهای چندملیتی یعنی سربازان آمریکایی فرانسوی و ایتالیایی که آنجا مستقر شده بودند تا به جنگ داخلی وحشتناک لبنان پایان دهند بود.
هم سوریها و هم ایرانیها میخواستند اشغالگران را بیرون کنند؛ اما هیچ کدام از آنها توانایی تقابل مستقیم نظامی و شکست آنها را نداشتند. در آن جلسات بر انجام یک سری عملیات خرابکاری و ترور به توافق رسیدند.
مغنیه مسئول ساماندهی این عملیاتها شد. او همراه محتشمی پور جهاد اسلامی را تشکیل داد که احمد قصیر را جذب کرده بود؛ پسری که مقر ارتش در صور را منفجر کرد. این یک حمله آغازین ویرانگر و تنها شروع ماجرا بود. شیخ فضل الله در یک، مقاله که در مجموعه مقالات مذهبی در فوریه ۱۹۸۳ منتشر شد به چیزی که در حال پیدایش بود اشاره کرد ما معتقدیم آینده شگفتیهایی با خود دارد؛ جهاد سخت و گزنده است و به مدد تلاش، صبر، فداکاری و اشتیاق به فدا کردن خویشتن از درون خواهد جوشید. منظور فضل الله از فدا کردن خویشتن اشاره به فرمان مذهبی (فتوا) [آیت الله ] خمینی به سربازان جوانش داشت، فضل الله یک گام فراتر رفت و اجازه خودکشی عمدی عملیات استشهادی در خدمت جهاد را صادر کرد. حزب الله عملیاتهای انتحاری در لبنان را آغاز نمود؛ روشی که مدتها پیش مغنیه و حزب الله آن را تکمیل و به یک هنر تبدیل کرده بودند.