پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه گاردين هفته گذشته با انتشار مطلبي به نقل از ديپلماتهاي اروپايي نوشت که بعد از انتخابات رياست جمهوري آمريکا، شاهد تعديلهايي در موضع مقامات غربي در مذاکرات هستهاي خواهيم بود.
اين در حالي است که کاترين اشتون، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا در حاشيه تصويب تحريمهاي جديد اتحاديه اروپا درباره ايران، ابراز اميدواري کرد که مذاکرات به طور جدي ادامه يابد؛ اما به نظر ميرسد که به طور جدي تاثير مستقيميبر روي روند موجود نخواهد داشت، درست است که آقاي رامني مساله روابط اسرائيل و ايران را مورد تاکيد قرار داده و گفته که آمريکا بايد به طور موثر تري از اسرائيل حمايت کند، اما مردم آمريکا بيشتر به مسائل داخلي خود توجه ميکنند.
يعني مسائل خارجي از اهميت کمتري برخوردار است. به خصوص اين که آقاي اوباما در مناظره اخير با آقاي رامني وضعيت بهتري نسبت به مناظره قبلي داشت با اين حال به نظر ميرسد ايران بايد در مورد وضعيت خود در رابطه با غرب تصميم گيري کند ظاهرا ايران تصميم خود را گرفته و جايي براي مذاکره جدي باقي نمانده است.
ايران مذاکره ميکند اما آنها معتقدند اين مذاکرات براي وقت کشي است و ايران در حال پيگيري اهداف خود است. از طرف ديگر ديده ميشود که تفکر حاکم بر موضع ايران نيز تفکري نيست که علاقمند به هيچ گونه سازشي باشد.
مثلا در مصر، مرسي به عنوان نماينده اخوانالمسلمين خود را ناچار ميبيند که انعطاف نشان دهد و ملاحظه فقر خود را بکند که نيازمند کمک آمريکا و عربستان است. ناچار است که وقتي نميتواند وارد جنگ شود و توانايي مالي اين کار را ندارد، شرايط موجود را تحمل کند اما ايران حاضر به هيچ گونه سازش نيست مذاکره براي اين است که در يک معامله چانهزني رخ دهد و دو طرف به حد ميانه اي رضايت دهند.
شرايط به نحوي شده که انرژي هستهاي تنها بهانهاي براي فشار به ايران شده اگر اين مساله نيز توسط ايران پذيرفته شود، آنها ديگر قبول نميکنند. مقامات ايراني مرتبا اين مسئله را تکرار کردهاند که هدف ايران از بين بردن اسرائيل است اما اين چيزي نيست که مورد قبول آنها باشد آنها از اين منظراست که ميخواهند به ايران فشار بياورند براي مردم آمريکا البته اين مسائل مهم نيست بلکه اين دولت آمريکا است که به اين مسئله توجه ميکند فشار لابي اسرائيلي در آمريکا بيشتر بر سطوح بالاي پول و ثروت و بانکداري آمريکاي دست راستي است. رامني شانسي داشته باشد ثروتمندان و يهوديان آمريکايي تمايل ندارند جنگ واقع شود آنها به فکر کسب و کار هستند و ميخواهند در آرامش به سود اقتصادي خود برسند علاوه بر اين توده مردم در شرايط بحراني به دولتي راي ميدهند که بيشتر به فکر مردم باشد در حالي که رامني ستون حمايت خود را بر ثروتمندان استوار کرده است در حالي که اين افراد درصد کمياز جامعه آمريکا را تشکيل ميدهند. براي مردم آمريکا ظرفيت ايران مطرح نيست آنها از اين خوشحال هستند که يک ترس و وحشت از ايران ترويج کرده اند. آنها با تحريمها ميخواهند آنقدر فشار بياورند تا ايران به زانو در بيايد اما به نظر نميرسد ايران در اين رابطه کوتاه بيايد من معتقدم جنگ مدتهاست که شروع شده و ما در حالت جنگ هستيم اما در اين شرايط جنگ بدون گلوله دچار مشکل شده ايم انرژي هستهاي و اين گونه مسائل همگي بهانه است.مساله اصلي دشمني و تضاد ايران با رژيم صهيونيستي است و تا اين مسئله باقي است، فشارهاي غرب هم ادامه پيدا خواهد کرد بنابراين در اين حالت مذاکرات به هيچ وجه نميتواند سازنده بوده و پيش رود.
منبع: ديپلماسي ايراني