
مرتضی شربیانی: امضای پیمان صلح بین آذربایجان و ارمنستان در مراسمی که در روز جمعه ۱۷ مرداد با میزبانی دونالد ترامپ در کاح سفید برگزار شد، موجب واکنشهای گوناگونی در بین مقامهای رسمی کشور شده و به نظر میرسد این موضع گیریهای متفاوت از طرف مقامهای رسمی کشور، میتواند موجب بروز نوعی سردرگمی در برخوردافکار عمومی با این واقعه و نتایج محتمل آن له یا علیه ایران پدید آمده.
در این چارچوب هرچند مواضع معتدل رئیس جمهور و وزارت خارجه میتواند راه گشا باشد، اما با توجه به حجم اخبار منفی منتشر شده بر علیه کشور و اظهار نظرهای عجولانه برخی مقامهای رسمی، لازم است روند وقایع و تاثیرات آنها بر کشورمان مورد بررسی دقیق قرار گیرد تا چشم انداز روشنی در برابر افکار عمومی قرار گیرد.
براساس متن منتشر شدۀ این پیمان، ارمنستان پذیرفته که درازای انعقاد تفاهم صلح باآذربایجان گذرگاهی تحت عنوان"گذرگاه ترامپ برای صلح ودوستی"درجنوبیترین بخش این کشور و در امتداد مرز با ایران جهت برقراری ارتباط زمینی بین آذربایجان وجمهوری نخجوان ایجاد گردد.
این گذرگاه در واقع همان گذرگاه زنگزور است از دو سال پیش و پس از شکست نهایی ارمنستان در جنگ سوم قره باغ، ترکیه و آذربایجان خواهان ایجاد آن بودند، اما در شکل فعلی و بر خلاف گذرگاه پیشنهادی این دو کشور، ارمنستان بر گذرگاه ترامپ حاکمیت کامل خواهد داشت وقوانین حاکم برآن، قوانین عادی کشور ارمنستان خواهد بود. اما جهت اطمینان طرف آذری از تداوم تردد و باز بودن دائمی این مسیر مقرر شده که ادارۀ این مسیر به یک شرکت آمریکایی واگذار گردد. نیازی به گفتن نیست که حضورآمریکا به هر عنوانی در این گذرگاه استراتژیک میتواند یک تهدیدی مستقیم امنیتی برای روسیه و ایران تلقی گردد چرا که استقرار و سرمایه گذاری آمریکا و عبور خطوط ارتباطی و مسیرهای انتقال انرژی، موجب خواهد شد که به راحتی بهانههای لازم برای دخالتهای نظامی و امنیتی آمریکا ایجاد شده و با توجه به ظرفیتها و علایق هر دو کشورآذربایحان و ارمنستان حتی الحاق یا حد اقل همکاری نزدیک آنها با ناتو دور از ذهن نخواهد بود.
ایران در سالهای اخیربه شدت با ایجاد گذرگاه از خاک ارمنستان که موجب تغییر در جغرافیای سیاسی منطقه میگردد مخالفت نموده و تمام تلاش خود را نموده بود که از ایحاد این مسیر جلوگیری کند. زمزمۀ ایجاد این گذرگاه پس از شکست ارمنستان در جنگ دوم قره باغ آغاز شد، اما این زمزمهها پس از از سپتامبر ۲۰۲۳ شدت یافت، زمانی که نیروهای آذری موفق گردیدند که نیروهای ارمنستان و متحدان آنها در قره باغ را به طور کامل شکست داده و تمام خاک آذربایجان را تسخیر نمایند.
از همین زمان در زمزمههای ایجاد گذرگاهی تحت عنوان گذرگاه زنگزور شکل علنی به خود گرفت و رسانهها و سیاستمداران ترکیه و آذربایجان به طور علنی صحبت از ایجاد راه دسترسی به نخجوان از داخل خاک ارمنستان نمودند. ارمنستان علی رغم ضعف شدید ناشی از شکست در جنگ به شدت مقاومت نمود و نپذیرفت که متعاقب از دست دادن قره باغ، دوباره بخشی از خاکش به کنترل آذربایجان درآید.
در این زمان ایران به طور کامل از موضع ارمنستان حمایت نمود و علی رغم تلاش آذربایجان جهت وارد آوردن فشار سیاسی و حتی نظامی به ایران (که در قالب میانجیگری جانبدارانۀ روسیه و مانورهای نظامی متعدد آذربایجان ظهور و بروز پیدا کرد) ایران در موضع خود ثابت قدم ماند تا جایی که حتی رهبران آذربایجان و ترکیه نیز ایران را بزرگترین مانع در مسیر ایجاد گذرگاه زنگزور دانستند. در این راستا هر چند قطع مسیر زمینی دسترسی ایران به روسیه به عنوان دلیل مخالفت کشورمان با گذرگاه زنگزور اعلام شده بود، اما به دلیل فقدان مرز مشترک زمینی بین ارمنستان و روسیه به نظر نمیرسد که قطع مسیر دسترسی (و یا اصطلاحی که اخیرا عنوان میشود خفگی ژئوپولتیک) دلیل اصلی مخالفت ایران با احداث کریدور مزبور باشد و میتوان تصور نمود که امکان نفوذ بیش از پیش ترکیه و بر هم خوردن توازن قوا در قفقاز به نفع جمهوری آدربایحان، دلایلی باشد که ایران را در موضع تقابل با ایجاد مسیر جدید ارتباطی بین آذربایحان و نخجوان قرار داده است.
حال و با توجه به موارد پیش گفته شاید بتوان گفت گه هر چند ایجاد گذرگاه ترامپ میتواند با تقویت موضع ارمنستان بخشی از نگرانیهای ایران را پوشش دهد، اما روشن است که حضور آمریکا و تثبیت شرایط تجارت بین آذربایجان) و شاید آسیای میانه و اروپا بدون حضور ایران اصلا نمیتواند به نفع کشورمان باشد.
اما بر طبق آنچه در بالا گفته شد ایران در طی ۲ سال گذشته از تمام توان خود برای جلوگیری از تحقق این فرایند استفاده نموده و در شرایط جاری ایستادن در برابر این پروژه میتواند تقابل با واقعیت جاری تلقی گردد، به ویژه که خود کشور ارمنستان نیز با احداث این مسیر موافقت نموده و اصولا وجهی حقوقی برای مخالفت ایران باقی نمانده.
مهمتر از آن باید دقت نمود که حضور آمریکا و احتمال حضور ناتو در این منطقه اقدامی مستقیما بر علیه منافع و امنیت ملی روسیه تلقی میشود و ایران در این چارچوب نقشی ثانوی دارد چرا که به دلیل هماهنگیهای انجام شده با روسیه و جهت توسعۀ همکاری با این کشور، ایران هیچگاه حضور امنیتی پر رنگی در منطقۀ قفقاز نداشت و در شرایط جاری و با توجه به احتمال حضور امنیتی آمریکا، این روسیه است که باید نگران بوده و اقدام نماید و پیشی گرفتن ایران از روسیه و گفتن جملاتی مثل اینکه «ما با یا بدون روسیه بر علیه این پیمان عمل خواهیم کرد» اصلا عقلانی و به مصلحت کشور به نظر نمیرسد.