
سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب ماموریت آمریکاییها در ایران اثر آرتور میلسپو ترجمۀ حسین ابوترابیان در سال ۱۳۵۶ است.
آرتور میلسپو متولد مارس ۱۸۸۳ در روستایی در میشیگان، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی که در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او دانش آموخته (دکترای) دانشگاه جانز هاپکینز و (کارشناسی ارشد) دانشگاه ایلینوی بود.
پایان کار هیئت
هدف اصلی این فصل تشریح اوضاع و احوال و تجزیه و تحلیل پدیدهای است که موجب پایان کار هیئت مالی گردید در این مرحله جا دارد که تا حدودی دقیق باشیم نه تنها به دلیل منافع انسانی که این وضع بوجود آورد، بلکه بیشتر به این علت که نور اضافی و روشنی بخشی بر مسئله ایران و امکانات یافتن راه حلی برای آن میافکند ما هنوز با ایرانیان و رفتار داخلی آنان سروکار داریم ولی باید در نظر داشته باشیم که نفوذهای بیگانه، خواه مثبت و خواه منفی دائماً در کار بود و به شدت بر جریان و پی آمد رویدادها تأثیر میگذاشت. بخش عمده بررسی عوامل بیگانه را به فصلهای بعدی موکول میکنیم.
کارهای انجام شده و انجام نشده
کار هیئت بواسطه شرایط اضطراری پیچیده و کند شده بود. تورم دست و پای ما را با مسئولیتهای سنگینی بسته و به تضعیف روحیه، بی علاقگی و نادرستی کارمندان افزوده بود. اغلب اتفاق میافتاد که ما دستیاران ایرانی خود را از طریق آزمایش و سهواً انتخاب میکردیم. این کار وقت میگرفت و وقتی مرتکب اشتباه میشدیم انتقاد بر میانگیخت. هیئت از کاستیها و موانعی که خاص خودش بود رنج میبرد و میبایست با دشواریهای فنی که بخشی از آن ناشی از جنگ بود، مبارزه کند: کندی خدمات پستی و تلگرافی، فقدان اتومبیل برای استفاده مأموران، به تأخیر افتادن هفتهها و ماهها در اعزام بازرسان و انتقال مأموران. شهرستانی، فقدان مسکن مناسب برای ادارات مالی چه در پایتخت و چه در شهرستانها.
در پائیز ١٩٤٤ هیئت به رغم موانعی که در برابرش وجود داشت، برنامه کلی خود را پیش برده و در پارهای زمینهها به پیشرفتهای مهمی نایل شده بود. این پیشرفت در زمستان نیز ادامه داشت. مطمئن شده بودیم که ذخیره غذائی مردم اولویت نخست را حائز شده است و از این لحاظ این وضع در تاریخ نوین ایران بی سابقه بود. بر روی هم در ژانویه ۱۹۴۵ بیش از ۵۰۰۰۰ تن گندم در تهران و مجموعاً ۲۷۳۰۰۰ تن در سراسر کشور داشتیم با ذخیرهای که برای تغذیه شهرها به مدت ده ماه کافی بود. در عین حال پیشرفت بیشتری در بهبود کیفیت آرد و نان صورت گرفته بود.
همچنین ایران اطمینان یافته بود که ذخیره مناسبی از کالاهای اساسی دارد: قند و شکر، چای، منسوجات نخی. به استثنای چند قلم به خصوص کالاهائی که تجار ایرانی تقاضا نکرده بودند، کلیه سهمیهها و تخصیصهایی که مرکز تدارکات خاورمیانه تعیین کرده بود، در پایان ١٩٤٤ به مصرف رسیده بود. اداره کل گمرک افزایش قابل ملاحظهای در واردات و صادرات را گزارش داده و مرکز تدارکات خاورمیانه کنترل خود را در اول ژانویه تا حدودی کاهش داده بود. پخش کالاهای انحصاری که اکنون در همه جا جز در استانهای شمالی تحت اشغال شوروی به خوبی سازمان یافته بود، از مرحله یک مسئله به ظاهر لاینحل به یک کار عادی و روزمره تبدیل شده بود، هر چند هنوز پیچیدگیها و کاستیهایی همراه با فرصتهای بیشمار برای سوء استفاده و اشکال تراشی داشت. انحصار دخانیات ترتیب منصفانهتری برای پخش تولیدات خود داده بود.
ضرورت کامل داشت که وزارت دارائی و بانک ملی به شیوه ای دوستانه و با همکاری متقابل با یکدیگر کار کنند. مؤسسهٔ مزبور با سهمی که در مالیه عمومی داشت می بایست همان چیزی باشد که بانک انگلستان نامیده می شد: "شریک کوچک خزانه داری". نظر به اینکه ابتهاج و من روابط همکاری نزدیک را حفظ کرده بودیم وزارت دارائی و بانک در طول سال اول و بخشی از سال دوم مأموریت من به عنوان شریک عمل میکردند. در فاصله ماه مه تا اوت طرز رفتار ابتهاج با اعضای هیئت مالی و خودِ من ثابت کرد که او تبدیل به یکی از مخالفان سرسخت و پرخاشگر ما شده و همکاری بین خزانه داری و بانک پایان یافته است. من با این فکر که روابط کاری خودمان را بصورت اول درآورم پیغامی برای آقای ابتهاج فرستادم که مایل به دیدن او هستم. او از ملاقات با من خودداری کرد.