کد خبر: ۹۰۲۲۲۲
تاریخ انتشار: ۰۱ : ۱۸ - ۰۶ دی ۱۴۰۴

سندرم نادری که باعث می‌شود آدم‌ها چهره‌هایی را ببینند که اصلاً وجود ندارند

وقتی به ابرها، پوست درخت یا جلوی یک خودرو نگاه می‌کنید، آیا تا به حال برایتان پیش آمده که احساس کنید یک «چهره» به شما خیره شده است؟ این پدیده «چهره‌پنداری» (Face Pareidolia) نام دارد و یک خطای دید کاملاً طبیعی است؛ حالتی که در آن مغز ما در الگوهایی که واقعاً چهره نیستند، صورت انسان تشخیص می‌دهد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

 

وقتی به ابرها، پوست درخت یا جلوی یک خودرو نگاه می‌کنید، آیا تا به حال برایتان پیش آمده که احساس کنید یک «چهره» به شما خیره شده است؟ این پدیده «چهره‌پنداری» (Face Pareidolia) نام دارد و یک خطای دید کاملاً طبیعی است؛ حالتی که در آن مغز ما در الگوهایی که واقعاً چهره نیستند، صورت انسان تشخیص می‌دهد.

به گزارش انتخاب و به نقل از sciencealert ؛ برای بیشتر ما، این توهم‌ها بی‌ضررند. اما پژوهش تازه‌ای که در مجله Perception منتشر کرده‌ام نشان می‌دهد افرادی که به سندرم برف بصری (Visual Snow Syndrome) مبتلا هستند—یک اختلال عصبی نادر که باعث ایجاد «نویز» یا دانه‌های دائمی در میدان دید می‌شود—این پدیده را شدیدتر و بسیار بیشتر تجربه می‌کنند.

این یافته دریچه‌ای منحصربه‌فرد به این موضوع باز می‌کند که چگونه یک مغز بیش‌فعال می‌تواند الگوهای اشتباه و خیالی را بزرگ‌نمایی کند. همچنین نشان می‌دهد ادراک ما، آینه‌ی بی‌نقصی از واقعیت نیست.

سندرم برف بصری چیست؟

سندرم برف بصری با دیدن مداوم نقاط ریز و سوسوزن—شبیه نویز تلویزیون—در سراسر میدان دید شناخته می‌شود. افراد مبتلا اغلب می‌گویند این نقاط هرگز ناپدید نمی‌شوند، حتی در تاریکی مطلق.

علت دقیق این سندرم هنوز مشخص نیست، اما شواهد جدید به بیش‌برانگیختگی قشر بینایی مغز اشاره دارند؛ بخشی از مغز که مسئول تفسیر آن‌چیزی است که می‌بینیم. به بیان ساده، نورون‌هایی که اطلاعات بصری را پردازش می‌کنند بیش از حد فعال می‌شوند و ادراک را از «نویز» پر می‌کنند.

بسیاری از مبتلایان به سندرم برف بصری، هم‌زمان دچار میگرن، حساسیت به نور، تصاویر پس‌مانده یا ردهای بصریِ باقی‌مانده پس از حرکت نیز هستند. این علائم می‌توانند تجربه‌ی دیداری روزمره را گیج‌کننده و فرساینده کنند.

با وجود افزایش آگاهی، این اختلال همچنان کمتر تشخیص داده می‌شود و به‌خوبی درک نشده است.

بررسی تأثیر «برف بصری» بر ادراک

برای بررسی اینکه آیا این سیستم بینایی بیش‌فعال نحوه‌ی تفسیر تصاویر مبهم را تغییر می‌دهد یا نه، تیم پژوهشی ما بیش از ۲۵۰ داوطلب را به یک آزمایش آنلاین دعوت کرد.

شرکت‌کنندگان ابتدا پرسشنامه‌ای کوتاه را پر کردند تا مشخص شود آیا علائم برف بصری دارند یا نه. سپس ۳۲۰ تصویر از اشیای روزمره—از تنه‌ی درخت گرفته تا فنجان قهوه—به آن‌ها نشان داده شد و از آن‌ها خواسته شد میزان سهولت دیدن یک «چهره» در هر تصویر را از ۰ تا ۱۰۰ امتیازدهی کنند.

در مجموع، ۱۳۲ نفر معیارهای سندرم برف بصری را داشتند و ۱۰۴ نفر به‌عنوان گروه کنترل هم‌سن انتخاب شدند. همچنین بررسی شد که آیا شرکت‌کنندگان دچار میگرن هستند یا نه تا چهار زیرگروه مختلف قابل مقایسه باشد.

افراد مبتلا به برف بصری اغلب گزارش می‌کنند که این نقاط هرگز از بین نمی‌روند، حتی در تاریکی.

مغزی که «بیش از حد» می‌بیند

نتایج چشمگیر بود. افراد مبتلا به سندرم برف بصری تقریباً برای تمام تصاویر، امتیاز «چهره‌بودن» بالاتری نسبت به افراد سالم دادند. این یعنی آن‌ها بیشتر احتمال داشت در بافت‌ها و اشیای تصادفی، چهره ببینند.

افرادی که هم‌زمان برف بصری و میگرن داشتند، بالاترین امتیازها را ثبت کردند.

این الگو به‌طرز شگفت‌آوری ثابت بود. به‌طور کلی، همه‌ی گروه‌ها درباره‌ی اینکه کدام تصاویر بیشتر شبیه چهره‌اند اتفاق‌نظر داشتند، اما گروه مبتلا به برف بصری، چهره‌های خیالی را واضح‌تر و قوی‌تر تجربه می‌کرد.

به بیان دیگر، همان اشیا در مغز آن‌ها توهمی شدیدتر ایجاد می‌کرد.

این نتایج با نظریه‌های پیشین هم‌خوانی دارد که می‌گویند مغز افراد مبتلا به برف بصری بیش‌واکنش‌گر است. در حالت عادی، سیستم بینایی ما ابتدا حدس‌های سریع و ابتدایی درباره‌ی آنچه می‌بینیم می‌زند و سپس با بررسی‌های کندتر آن‌ها را اصلاح می‌کند.

اما وقتی این چرخه‌ی بازخورد به‌دلیل فعالیت عصبی بیش از حد مختل شود، یک «هشدار اشتباه» اولیه—مثل اشتباه گرفتن یک شیء با چهره—به‌جای اصلاح شدن، تقویت می‌شود.

چرا میگرن این اثر را تشدید می‌کند؟

میگرن و برف بصری مدت‌هاست با هم مرتبط دانسته می‌شوند و هر دو با سطوح غیرعادی بالای فعالیت قشر مغز همراه‌اند. هنگام میگرن، نورون‌های بینایی می‌توانند به نور، سوسو زدن و کنتراست بیش‌ازحد حساس شوند.

داده‌های ما نشان می‌دهد وقتی میگرن و برف بصری هم‌زمان رخ می‌دهند، حساسیت مغز به چهره‌های خیالی حتی بیشتر هم می‌شود. این موضوع احتمالاً بازتاب یک مسیر عصبی مشترک در هر دو وضعیت است.

در آینده، می‌توان از این رابطه برای طراحی ابزارهای تشخیصی جدید استفاده کرد. آزمون‌های چهره‌پنداری سریع، در دسترس و قابل‌استفاده برای کودکان یا بیمارانی هستند که نمی‌توانند به‌راحتی تجربه‌ی دیداری خود را توصیف کنند.

نگاهی تازه به ادراک

چهره‌پنداری یک اختلال نیست؛ بلکه پیامد سیستمی ادراکی است که اطلاعات اجتماعی را در اولویت قرار می‌دهد. فرگشت، سیستم بینایی ما را طوری تنظیم کرده که ابتدا چهره‌ها را تشخیص دهد و بعد سؤال بپرسد.

در افراد مبتلا به برف بصری، به نظر می‌رسد این سیستم بیش از حد «تنظیم بالا» رفته است. مغز آن‌ها در میان نویزهای بصری، نقاط را به هم وصل می‌کند و ورودی‌های مبهم را به الگوهای معنادار تبدیل می‌کند.

این یافته از این ایده حمایت می‌کند که برف بصری فقط یک مشکل بینایی نیست، بلکه اختلالی گسترده‌تر در نحوه‌ی تفسیر اطلاعات بصری توسط مغز است.

با درک اینکه چرا بعضی افراد «بیش از حد» می‌بینند، می‌توانیم بهتر بفهمیم که همه‌ی ما چگونه می‌بینیم.

چرا این موضوع اهمیت دارد؟

سندرم برف بصری اغلب نادیده گرفته می‌شود یا اشتباه تشخیص داده می‌شود و همین باعث ناامیدی بیماران می‌شود. ارتباط دادن این سندرم با یک خطای دید قابل‌اندازه‌گیری مثل چهره‌پنداری، نشانه‌ای ملموس از فعالیت غیرعادی مغز در اختیار پزشکان می‌گذارد.

این موضوع همچنین تجربه‌ی بیماران را انسانی‌تر می‌کند: افراد مبتلا به برف بصری چیزی را «تصور» نمی‌کنند؛ مغز آن‌ها واقعاً جهان را به شکلی متفاوت پردازش می‌کند.

 

نظرات بینندگان