پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 
وزیر امور خارجه روسیه، سرگئی لاوروف، در گفتوگویی با خبرگزاری تاس، طیف گستردهای از مسائل را مورد بررسی قرار داد.
به گزارش «انتخاب»؛ مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
– ایالات متحده در سال ۲۰۲۵ و در دوران دولت ترامپ، با برگزاری رایزنیهای متعدد و ارائه طرحهای صلح، نقش فعالی در روند حلوفصل بحران اوکراین ایفا کرده است. آیا این تلاشها به نزدیکتر شدن صلح در اوکراین منجر شده است؟ در حال حاضر مانع اصلی دستیابی به توافق چیست یا چه کسی است؟ و آیا غرب سرانجام در پی افشای چندین رسوایی فساد، متوجه نحوه استفاده کییف از کمکهای مالی خواهد شد؟
– روسیه از تلاشهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، و تیم او برای دستیابی به حلوفصل صلحآمیز قدردانی میکند. ما متعهد به ادامه همکاری با مذاکرهکنندگان آمریکایی برای تدوین توافقهای پایدار با هدف رسیدگی به ریشههای این درگیری هستیم.
ما مشاهده میکنیم که رژیم ولادیمیر زلنسکی و حامیان اروپایی آن آمادگی ورود به گفتوگوهای سازنده را ندارند. کییف همچنان میکوشد وضعیت را در خط مقدم تغییر دهد، در حالی که ارتش روسیه ابتکار عمل را بهطور کامل در دست دارد. این رژیم با انجام عملیات خرابکارانه و هدف قرار دادن زیرساختهای غیرنظامی در کشور ما، غیرنظامیان را مرعوب میکند.
در همین حال، تقریباً تمامی کشورهای اروپایی ـ با چند استثنا ـ همچنان رژیم کییف را با پول و سلاح تغذیه میکنند. آنها رؤیای فروپاشی اقتصاد روسیه تحت فشار تحریمها را در سر میپرورانند. پس از روی کار آمدن دولت جدید در ایالات متحده، اروپا و اتحادیه اروپا به مانع اصلی صلح تبدیل شدند. آنها پنهان نمیکنند که در حال آماده شدن برای جنگ با روسیه در میدان نبرد هستند.
چندی پیش تلاشهایی برای وادار کردن اتحادیه اروپا به تصویب تصمیمی جهت واگذاری ذخایر ارزی خارجی روسیه به رژیم ولادیمیر زلنسکی صورت گرفت که این تلاشها ناکام ماند. البته بروکسل و دیگر پایتختهای اروپایی نمیتوانستند رسواییهای فساد در اوکراین را نادیده بگیرند، هرچند این رسواییها مانع استفاده آنها از رژیم کییف بهعنوان ابزاری علیه روسیه نشده است. در این مورد خاص، همانطور که گفته میشود، چشمان غرب کاملاً بسته است.
– نسخه بهروزشده راهبرد امنیت ملی ایالات متحده دیگر روسیه را تهدیدی فوری و مستقیم معرفی نمیکند و در عوض، از روسیه بهعنوان شریکی در حوزه امنیت راهبردی یاد میکند. با توجه به ماهیت راهبردی چنین اسنادی، آیا میتوان انتظار داشت عادیسازی نوپای روابط روسیه و آمریکا در دولت ترامپ در افق بلندمدت نیز ادامه یابد؟
– بررسی عمیقی از نسخه بهروزشده راهبرد امنیت ملی آمریکا انجام شده است که امری قابل درک است. اصول محوری این سند باید با اقدامات عملی ایالات متحده پشتیبانی شود، اما حتی در وضعیت کنونی نیز دیدگاهی تازه ارائه میدهد. کارشناسان معتقدند که این امر میتواند نشاندهنده تلاش واشنگتن برای بازنگری در جایگاه خود در نظام بینالملل باشد. کافی است به نحوه بازنگری آمریکا در سیاست اتکای خود به مفهوم جهانیگرایانه «نظم مبتنی بر قواعد» نگاه کنیم.
در مورد روسیه، نکته قابل توجه این است که این راهبرد هیچ فراخوانی برای اعمال سیاست مهار و بازدارندگی همهجانبه علیه کشور ما در بر ندارد. شاید این نخستین بار باشد که ایالات متحده بهطور علنی تعهد دیرینه ناتو به گسترشطلبی را زیر سؤال برده است، هرچند از تعهد رسمی به توقف گسترش ناتو فراتر نرفته است.
از منظر نظری، برخی از ایدههای مطرحشده در این راهبرد با تلاشها برای ترویج گفتوگو میان روسیه و ایالات متحده در تضاد نیست. با این حال، ما تصمیمات نهایی خود را صرفاً بر اساس عملکرد عملی دولت آمریکا در عرصه بینالمللی اتخاذ خواهیم کرد.
– نخستوزیر مجارستان، ویکتور اوربان، اعلام کرده است که رهبران اتحادیه اروپا تصمیم گرفتهاند تا سال ۲۰۳۰ برای جنگ با روسیه آماده شوند. در عین حال، اروپا عملاً در حال پیشبرد یک جنگ اقتصادی علیه روسیه است که میتواند به مصادره داراییهای مسدودشده روسیه منجر شود. به نظر شما، آیا نسل کنونی سیاستمداران اتحادیه اروپا به نقطه بازگشتناپذیر در روابط خود با روسیه رسیدهاند؟ و آیا سیاستهای آنها میتواند قاره اروپا را در آستانه جنگی بزرگ و جدید قرار دهد؟
– اتحادیه اروپا بهدنبال برچیدن سازوکارهای همکاری با روسیه بوده است. این روند از حدود سال ۲۰۱۴ آغاز شد، زمانی که نخبگان حاکم در اکثر کشورهای اروپایی شروع به تبلیغ بهاصطلاح «تهدید روسیه» و تحریک احساسات روسهراسانه و نظامیگرایانه در میان مردم خود کردند. مایلم تأکید کنم که این اقدامات کاملاً نامشروع بودهاند، زیرا روسیه هرگز ابتکار عمل خصمانهای علیه همسایگان اروپایی خود نداشته است.
اینکه آیا رهبرانی چون اورزولا فوندرلاین، فریدریش مرتس، کییر استارمر و امانوئل مکرون و امثال آنها به نقطه بیبازگشت رسیدهاند یا نه، دشوار است بگوییم. آنچه میبینیم این است که تاکنون «حزب جنگ» در اروپا سرمایه سیاسی خود را صرف وارد کردن شکست راهبردی به روسیه کرده و آماده است تا نهایت راه را برود. این جاهطلبیها آنها را کاملاً کور کرده است آنها نه تنها به اوکراینیها اهمیتی نمیدهند، بلکه به مردم خود نیز توجهی ندارند. تنها به این شکل میتوان توضیح داد که چرا هنوز در اروپا از اعزام نیروهای نظامی به اوکراین در قالب بهاصطلاح «ائتلاف مایلان» صحبت میشود. ما بارها گفتهایم که در چنین حالتی، نیروهای مسلح ما آنها را بهعنوان اهداف مشروع تلقی خواهند کرد.
پیام من به سیاستمداران اروپایی که ظاهراً در درک این واقعیت دچار مشکل هستند ـ و امیدوارم این مصاحبه را بخوانند ـ این است که بار دیگر تکرار کنم: هیچ دلیلی برای ترس از حمله روسیه به کسی وجود ندارد. اما اگر کسی قصد حمله به روسیه را داشته باشد، با ضربهای ویرانگر روبهرو خواهد شد؛ همانگونه که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، همواره تأکید کرده است.
– در سال گذشته، درگیریهای زیادی در خاورمیانه رخ داده است، از جمله حملات اسرائیل به ایران و پاسخ متقابل ایران. به نظر شما، وضعیت منطقه تا چه اندازه در سال آینده همچنان انفجاری باقی خواهد ماند؟ و آیا توافقی که با مشارکت دولت ترامپ منعقد شده، میتواند به برقراری آرامش کمک کند؟
– در سال ۲۰۲۵، شاهد رویدادهایی بیسابقه بودیم؛ از جمله اقدام تجاوزکارانه مستقیم اسرائیل علیه ایران با مشارکت ایالات متحده که طی آن تأسیسات مرتبط با برنامه هستهای ایران ـ با وجود برخورداری از تضمینهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی ـ هدف حملات موشکی و بمباران قرار گرفت. روسیه این اقدامات را قاطعانه محکوم کرده است. این اقدامات کاملاً در تضاد با معیارهای بینالمللی و اصول اخلاقی پذیرفتهشده جهانی هستند. اینکه مقامات اسرائیلی اعلام کردهاند در آینده نیز آماده استفاده از زور علیه تهران هستند، موجب نگرانی عمیق است.
متأسفانه، اما نه غیرمنتظره، برخی اعضای جامعه بینالمللی، بهویژه کشورهای اروپایی، همچنان بر آتش این بحران میدمند. آنها با ایجاد خطوط جدید تقسیم در خاورمیانه، بر این فرض حرکت میکنند که از شکلگیری روابط همسایگی مستحکم میان کشورهای منطقه سودی نمیبرند. مایلیم یادآور شویم که ایران با حداکثر خویشتنداری و متانت عمل کرده و در برابر همه تحریکها و باجخواهیهای غرب، بر تعهد خود به گفتوگو و حل اختلافات از راههای سیاسی تأکید کرده است.
ما بارها ارزیابی خود از وضعیت نوار غزه را بیان کردهایم و از تلاشهای میانجیگرانه بینالمللی استقبال کردهایم. به لطف این تلاشها، مرحله داغ خونریزی که از اکتبر ۲۰۲۳ ادامه داشت متوقف شد و از قحطی گسترده فلسطینیان جلوگیری به عمل آمد.
با این حال، وضعیت در غزه همچنان شکننده است و برای سخن گفتن از صلح پایدار زود است. ما بهطور منظم گزارشهایی درباره نقض آتشبس دریافت میکنیم. محدودیتهای قابل توجهی همچنان بر ارسال و توزیع کمکهای بشردوستانه اعمال میشود.
بیثباتی اوضاع میدانی با ابهام در مورد مراحل بعدی اجرای توافقهای صلح تشدید میشود. حماس چگونه خلع سلاح خواهد شد؟ چه کسانی و چه زمانی به نیروهای بینالمللی تثبیتکننده خواهند پیوست؟ آیا نیروهای اسرائیلی عقبنشینی خواهند کرد و اگر بله، چه زمانی؟ اینها تنها بخشی از پرسشهایی هستند که هنوز پاسخی برای آنها وجود ندارد.
صرفنظر از تحولات آینده در غزه و پیرامون آن، ما بار دیگر بر تعهد خود به یک راهحل عادلانه برای مناقشه فلسطین و اسرائیل بر پایه چارچوب حقوقی شناختهشده بینالمللی تأکید میکنیم. نکته اصلی، رفع بیعدالتی تاریخی و فراهم کردن شرایط برای تشکیل یک دولت مستقل و پایدار فلسطینی است که در کنار اسرائیل همزیستی داشته باشد. بدون حل این مسئله، تصور تضمین صلح پایدار برای فلسطینیان، یهودیان و سایر ملتهای خاورمیانه دشوار است.
– تنشهای جدی میان ژاپن و چین در حال شکلگیری است و وضعیت پیرامون تایوان بهطور فزایندهای داغ میشود. کارشناسان روابط بینالملل هشدار میدهند که به محض پایان یافتن درگیری اوکراین، ممکن است رویارویی مسلحانهای در منطقه آسیا–اقیانوسیه آغاز شود. آیا شما با این پیشبینیها موافقید؟ و اگر درگیری در تنگه تایوان شعلهور شود، روسیه چگونه عمل خواهد کرد؟
– موضوع تایوان اخیراً بهطور گستردهای مطرح شده است، گاه بهدور از واقعیت و با تحریف حقایق. برخی کشورها، در حالی که بهطور رسمی به سیاست «چین واحد» پایبندی خود را اعلام میکنند، در عمل از حفظ وضعیت موجود حمایت میکنند؛ که در واقع به معنای مخالفت آنها با اصل وحدت ملی چین است.
در حقیقت، تایوان اکنون به ابزاری برای بازدارندگی نظامی–راهبردی علیه جمهوری خلق چین تبدیل شده است. این موضوع همچنین با منافع خاصی گره خورده است: برخی در غرب مشتاقاند از سرمایه و فناوریهای تایوان سود ببرند. تسلیحات گرانقیمت آمریکایی با قیمت بازار به تایپه فروخته میشود و درخواستها برای انتقال تولید نیمههادیها به ایالات متحده را میتوان نوعی اجبار برای بازتوزیع درآمد یا حتی نوعی سلب مالکیت تجاری دانست.
موضع اصولی روسیه در قبال مسئله تایوان کاملاً شناختهشده است، تغییری نکرده و بارها در عالیترین سطوح تأیید شده است. روسیه تایوان را بخش جداییناپذیر چین میداند و با هرگونه استقلال این جزیره مخالفت میکند. ما معتقدیم مسئله تایوان یک امر داخلی جمهوری خلق چین است و پکن حق کامل دارد از حاکمیت و تمامیت ارضی خود دفاع کند.
در خصوص تشدید احتمالی تنشها در تنگه تایوان، سازوکار اقدام در چنین شرایطی در «پیمان حسن همجواری و همکاری دوستانه میان روسیه و جمهوری خلق چین» مورخ ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۱ مشخص شده است. یکی از اصول اساسی این سند، حمایت متقابل در دفاع از وحدت ملی و تمامیت ارضی است.
همچنین میافزایم که رهبری ژاپن اخیراً در پی تسریع روند نظامیسازی این کشور بوده است. تأثیر منفی چنین رویکردی بر ثبات منطقهای آشکار است. همسایگان ژاپنی ما باید پیش از اتخاذ تصمیمهای شتابزده، همه جوانب را بهدقت بسنجند.