پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محمد رويانيان و حسين هدايتي، از دو
سيستم متفاوت تيمداري در فوتبال ايران، حرفهاي مشابه ميزنند، گلههايشان
شبيه هم است و ظاهرا مثل هم رنجيده خاطر ميشوند! يكي مديرعامل يك باشگاه
دولتي و ديگري مالك و مستاجر چند باشگاه خصوصي در ساليان اخير.
رويانيان از اينكه
رسانهها بپرسند اين همه پول براي ولخرجيهاي باشگاه پرسپوليس از كجا
ميآيد، دلخور ميشود و حتي از استعفا حرف ميزند. هدايتي نيز انگيزهاش را
از كف ميدهد وقتي از او سوال شود كه چرا طلبكارانش صف كشيدهاند اما او
كمكهاي ميلياردي به تيم ديگري ميكند.
هيچ كدام نميخواهند به رسانهها و به
سوالات رايج پاسخ بدهند. پول آوردهام، خرج ميكنم، پس ديگر نبايد مورد
سوال قرار بگيرم، ديگر نبايد پاسخگو باشم... اين تصوري است كه همه مديران
در فوتبال ايران دچارش هستند. رويانيان و هدايتي اما هر دو به فوتبال آسيب
ميرسانند، در حالي كه خيال ميكنند با پولهايي كه در فوتبال هزينه
كردهاند، بزرگترين خادمين در فوتبال ايران هستند!
نه رويانيان و نه هدايتي، هرگز راه و
روش كسب و كار در فوتبال را نياموختند و فوتبال را به درآمدزايي و سوددهي
نرساندند.چرخ فوتبال ظاهرا با پولهايي كه مديراني مثل رويانيان و هدايتي
آوردند، چرخيده اما اين فوتبال نبود كه چرخ خود را چرخانده است.
از مديريت چنين مديراني، درآمدهاي
پايداري براي باشگاهها ساخته نميشود. فرداي روزي كه رويانيان از پرسپوليس
برود، اين باشگاه هرگز صاحب ريالي از اين پولها كه با مديريت رويانيان
وارد حساب پرسپوليس ميشد، نخواهد بود.
هدايتي نيز هرگز درآمدهاي پايداري براي تيمهاي خصوصياش پديد نياورد.
نه استيل آذين ساز و كار اقتصادي ورزشي
داشت و نه حالا ملوان بندرانزلي با هدايتي صاحب درآمدهاي پايدار شده است.
حضور هدايتي در گهر دورود نيز با فكر كردن به همين نكات سوالبرانگيز است.
او كمك ميلياردي به گهر دورود كرده، بدون آنكه درآمدي پايدار براي تيم گهر
ساخته شود، بدون آنكه به زيرساختهاي باشگاهداري در دورود توجه شود.
هدايتي در گهر يك يا چند ميليارد هزينه
ميكند اما از فرداي روزي كه هدايتي در گهر نباشد، معلوم نيست گهر چگونه
بايد چرخ تيمداري خود را بچرخاند. ملوان نيز كه مالكش هدايتي است، بيشتر از
همه دچار سردرگمي است. معلوم نيست هدايتي فصل آينده نيز به كارش در ملوان
ادامه ميدهد يا نه. هيچ چيز معلوم نيست. هيچ آيندهاي را نميتوانيد ترسيم
كنيد. هيچ دورنمايي نداريد.
با مديريت رويانيان و هدايتي، از دو
سيستم متفاوت، محصول مشتركي ميبينيم: تيمهايي كه از فرداي خود خبر
ندارند، درآمد پايداري ندارند و از خود بايد بپرسند كه اگر فردا رويانيان
يا هدايتي نبودند، چرخ تيمداري چگونه ميچرخد؟
رويانيان و هدايتي، مثل هم خرج
ميكنند، مثل هم متر ميكنند، مثل هم فردايي براي باشگاههاي خود
نميسازند. درآمد پايداري پديد نميآورند. فوتبال ايران با افكار مديراني
از اين دست و با اين افكار، به اينجا رسيده است: به اينجا كه نميدانيم
كجاست. حرفهاي يا آماتور؟ فوتبال يا ضدفوتبال؟