پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : "محمد شریعتمداری" را همه به عنوان یک چهره اقتصادی می شناسد؛ چهرهای که در
انتخابات ریاست جمهوری سال 76 در جمعیت دفاع از ارزش ها به
دنبال ریاست جمهوری ری شهری بود اما ثمره دوم خرداد به
همان میزان که برای ری شهری تلخ بود برای او شیرین آمد. خاتمی که
پا به ساختمان ریاست جمهوری گذاشت او را به عنوان وزیر بازرگانی خود انتخاب
کرد.
او در دفتر کار سادهاش پذیرای خبرنگار مشرق شد. گفتگو با شریعتمداری زودتر از آنچه تصوّرش را میکردیم تمام شد.
صمیمیت
او و چالشهایی که گاهی در میانه این گفتوگوی طولانی مدت پیش آمد؛ آن
قدرها گپ و گفت با این چهره سیاسی که به شرط نیامدن هاشمی قصد جدی برای
کاندیداتوری دارد را برایمان جذاب کرد که تقریباً متوجه نشدیم زمان گفت
وگویمان با چه سرعتی تمام شد.
آنچه در ادامه میخوانید متن کامل گفتوگوی مشرق با محمد شریعتمداری است.
***
مشرق: آقای شریعتمداری شما رسماً اعلام کردید که کاندیدا میشوید درست است؟ــ
در فرآیند انتخابات در کشور ما یکسری ظواهر قانونی برای کاندیداتوری اشخاص
معین شده است و طبیعی است که قاعده رسمی برای کسانی که اعلام کاندیداتوری
میکنند همان زمانی آغاز میشود که قانون اجازه میدهد.
مشرق: آمادگیاش را دارید؟ــ
با توجه به اینکه این کار یک کار بلندمدت است پس هر کس روی آن فکر میکند
باید برنامه داشته باشد. البته طبیعی است که انتخابات ریاست جمهوری خیلی
مهم است. کاندیداها نیز بایستی از قبل برنامه خودشان را آماده کنند. یک
شبکه فعال خبرگزاری و رسانهای هم کشور ما دارد که از جهاتی حسن ما محسوب
میشود. آنها دائماً مشغول هستند برای اینکه ببینند اوضاع سیاسی کشور
چگونه است. خب در این سؤال و جوابهای مکرری که در این ایام شده است من هم
چند بار عرض کردهام و همانطور که شما هم شنیدهاید بنده یک مقداری برای
این موضوع برنامهریزی کردهام. طبیعتاً کاندیداتوری اشخاص وقتی اعلام
میشود که شرایط قانونی برای کاندیدا شدن فراهم شود.
مشرق: پس شما تصمیم خودتان را برای آمدن گرفتهاید؟ــ بله. من تصمیم گرفتهام اما در موعد قانونی مقرر.
مشرق: آقای شریعتمداری یک بار گفته بودید که اگر یک سری از شرایط پیش بیاید ممکن است کاندیدا نشوید. این شرایط را بیشتر توضیح بدهید.ــ
تصور میکنم که دو رویکرد نسبت به انتخاب فردی که میخواهد قوه مجریه کشور
را اداره کند، میتواند به وسیله کسانی که در انتخابات مشارکت میکنند در
پیش گرفته شود. گاهی شرایط کشور ما این بوده است که اشخاصی که عمدتاً از
قشر محترم روحانیون بنام و صاحب سیاق معین در دوران انقلاب اسلامی بودهاند
دارای یک کاریزما در بین مردم هستند. من اسم انتخاب شدن این قبیل افراد
را (در صورت کاندیداتوری) میگذارم انتخاب اشخاصی که دارای یک کاریزمای خاص
در جامعه هستند. در چنین شرایطی به نظرم میآید که انتخابات شرایط خاص
خودش را پیدا میکند و مردم انتخاباتشان به سمت و سوی دیگری میرود.
مشرق: منظورتان امثال آقای ریشهری و هاشمی هستند؟ــ
من قبلاً هم اسم بردهام. همان موقع گفته بودم اشخاصی که قبلا در عرصه
انتخابات فعال بودند و الآن زمینههایی برای ورودشان هست ولی ممکن است که
به دلیل شرایط خاص نتوانند یا نخواهند که شرکت کنند مثل آقای هاشمی یا آقای
خاتمی.
مشرق: در حال بیان این مطلب هستید که اگر آقای هاشمی بیاید شما شرکت نمیکنید؟ــ
طبیعتاً اگر آقای هاشمی باشند من شرکت نمیکنم. آقای خاتمی، آقای ناطق و
آقای حسن خمینی هم همینطور. من اسم بردم از این اشخاص. یک نفر در یکی از
این مصاحبهها از من پرسید که شما این چیزی را که میگویید خب خودش شرایط
حضور شما را محدود میکند یا اینکه عدهای را با تردید مواجه میکند
اما من با بررسی دقیق نسبت به موضوع تقریبا مطمئن هستم که شرایطی الآن هست که ممکن است امکان حضور این اشخاص نباشد.مشرق: "مطمئن هستم" و "ممکن است" دو گزاره متناقض نیست به نظر شما؟ــ
نه. اصلاً. شما بگذارید به حساب همان حرفی که زدید. یعنی اگر آقایان در
عرصه انتخابات تشریف بیاورند من اصلا انتخاب میکنم از بین آنها اما اگر
تشریف نیاورند بنده حتما مشارکت میکنم در انتخابات.
مشرق: مشارکت به معنای کاندیداتوری؟ــ بله.
مشرق:
اسم گفتمان شما دقیقاً چیست؟ مثلاً آقای پورمحمدی گفتهاند گفتمان من
"توسعه مدنی" است یا یکی دیگر از آقایان از پیشرفت اسلامی صحبت کردهاند.ــ
تصور میکنم که در کشور ما شرایط فراهم است برای اینکه یک حرکت مردمی و
یک حرکت نخبگانی در جامعه علمی در کشور به سود اعتدالگرایی شکل بگیرد.
یعنی جنبش اعتدالخواه ایران. به نظرم میآید اعضای فوقالعاده زیادی پیدا
کرده است.
مشرق: پس اسم گفتمانتان معلوم شد. "جنبش اعتدالخواهان ایران".ــ من تقریبا یک چنین اعتقادی دارم. البته ما یک اصول و پایههایی را در این عرصه اعتدالخواهی تعریف میکنیم و تصورمان این است که
تفاوت خیلی جدیای وجود دارد بین اعتدال و انفعال.
بعضیها این دو را کنار هم قرار میدهند و میگویند اعتدال یعنی ضعف،
سستی و انفعال در حالی که ما در مورد "اعتدال" صحبت میکنیم. همان اعتدالی
که پیامبر گرامی اسلام به آن اعتقاد داشتند. تصور ما این است که بالاخره
این سیره نبوی و یک حرکت صحیح دینی و ارزشی است.
مشرق: بگویید که شباهتها و تفاوتهای این گفتمان اعتدالگرایان شما با دولت وحدت ملی چیست؟ــ به نظرم میآید
دولت
وحدت ملی در شرایطی ابراز میشود که احساس وجود یک بنبست سیاسی در نحوه
توازن قوای سیاسی در کشور مشاهده میشود. من تصور میکنم که ما یک چنین
شرایطی نداریم و من چنین بنبستی را الآن مشاهده نمیکنم.مشرق:
خب شما در عین حال از کسی اسم میبرید که پرچم این گفتمان وحدت ملی را
بلند کرده است و میگویید که اگر ایشان بیاید من کاندیدا نمیشوم!ــ
بله. فرمایش شما درست است. اما من با تک تک شعارها و گفتههای هرکدام از
این اشخاصی که از آنها اسم بردم نسبت خودم را تعریف نکردم. شخصیت
کاریزماتیک یک کسی مثل آقای هاشمی و خاتمی و آقای خمینی یا کسی مثل آقای
ناطق نوری ظرفیت بکارگیری یک جامعه وسیعتری از نخبگان ملت و مجریان را در
اختیار ملت ایران میگذارد که من حاضر نیستم در محدود کردن آن سهیم باشم.
البته آن هم به معنای تأیید تمام آنچه که هرکدام از این سروران و
بزرگواران در عرصه تعاریف سیاسی گفتهاند، نیست.
مشرق:
شما با قاطعیت گفته بودید که من "جریان سوم" را راه میاندازم. مختصات این
جریان سوم چیست و از طرفی ما این راهاندازی جریان سوم را از گروههای
دیگری مثل گروههای نزدیک به دولت هم شنیدهایم.ــ در برخی
کشورها یک جریان دو قطبی حاکم است. مثل کشور ما که اول اسمش چپ و راست بود و
بعد اسامی مختلفی به خودش گرفت و آخرین اسمی هم که گذاشتند رویش
اصلاحطلبی و اصولگرایی است. البته من واقعا معانی آنها را نمیفهمم چون
در مقابل اصولگرایی میتواند یک جبههای باشد مثلاً به معنای مثلا
لااُبالیگری؟! و یا در مقابل اصلاحطلبی هم میتواند مثلا افسادطلبی قرار
بگیرد؟! اینها دو معنا که مقابل هم نیستند.
مشرق: مقام معظم رهبری هم فرمودند اصولگرایی اصلاحطلبانه.ــ
بله. یعنی این دو اسم را در مقابل هم قرار ندادند. گفتند اصلاًاین دو قابل
جمع هستند. من فکر میکنم معنای دقیق فرمایش ایشان این است که اصولگرایی
یعنی پافشاری بر اصول و تلاش همهجانبه برای اسلام. ولی در همین دو اسم
معروف اگر یک جریانی بیاید که جدید باشد، خب طبیعتاً خود شما هم جریان سوم و
موج سوم معرفی میکنید. در این تعریف آقای احمدینژاد از بدنه اصولگراها
برخاستند مثلاً در یک تعریفی اگر این گفته شود که...
مشرق: البته خود آقای احمدی نژاد این را قبول ندارد؟ــ
خب بالاخره اصولگرایان یک چنین انتسابی را از گذشته دور مطرح کردند و
گفتمان اصولگرایی حاصل شده است و بارها و بارها در ادبیات سیاسی کشور
ملاحظه فرمودید که شایع بوده است. حالا اگر این را ما فرض کنیم که این دو
جریان یعنی آقای احمدینژاد و جریان اصولگرا از هم جداییپذیر نیستند...
مشرق: شما این فرض را قبول دارید؟ــ حالا بگذارید من عرضم را تمام کنم بعد به آن سؤال هم میپردازم.
اگر
فرض کنید یک چنین چیزی هست. آنوقت تازه دو جریان داریم. هر جریان نو و
جدیدی بخواهد ابراز وجود کند خودش را جریان جدید و موج سوم مینامد. حالا
این هیچ ممنوعیتی هم ندارد که یک موج چهارمی راه بیفتد که مثلا یک جریان
دیگری را رهبری و همراهی کند. موقعی که ما مطرح کردیم با این فکر مطرح
کردیم که فکر میکنیم جریان اصولگرایی با همین ترکیبی که هست در جریان
مقابلش ما یک موج اعتدالخواهانهای را میخواهیم رهبری کنیم. تصور میکنیم
که میشود یک چنین اتفاقی بیفتد در کشور ما. دلیل عمدهاش هم این است که
طی دوران تاریخ انقلاب، بعضا حالا ما همیشه از این دو تفسیر لطمه
خوردهایم. یعنی هر وقت در دو سوی این اختلافات تندرویهایی کردیم، دیدیم
که کشور با مشکلات و گرفتاریهای فراوانی مواجه شد.
حالا ممکن از این
حرکت معتدل سوء برداشت شود که این حرکت معتدل حرکتی منفعل است. یعنی اعتدال
به معنی انفعال، یا به معنی سستی، یا به معنی عدم پافشاری در اصول. خیر.
ما معتقدیم به اینکه اگر یک دشمن خارجی وارد مرزهای کشور شد ما یک دفاع
جانانهای در مقابل او داشته باشیم حتی در قواره یک جنگ تمامعیار و این
عین اعتدال است. اگر یک جرمی واقع شد بر اساس موازین قانونی آن جرم مجازات
شود. چه به اشد مجازات چه به اخف مجازات. این عین اعتدال است.
اما مجرم تا هدایت به سمت اعمال مجازات اگر سر راهش یک تلنگر هم بخورد این خروج از اعتدال است. یا
به عکس برای اعمال مجازاتش هرگونه تخفیف غیرقانونی اتفاق بیفتد این هم یک
نوع عدم اعتدال است. "اعتدال" به این معناست. اعتدال یعنی هر چیزی را در
جای خودش گذاشتن. یعنی ما به طور جدی فرق قائلیم بین انفعال و اعتدال.
البته در بعضی از معانی دیگر هم ما همین گرفتاری را داریم. مثلاً رهبری در
یک دوره طولانی از انفعال در سیاست خارجی گله میکردند. بنده هم هشت سال
وزیر دولت بودم و با ابعاد گوناگون این موضوع در عرصه روابط خارجی مرتبط
بودم. با همه وجود این را درک میکنم که منظور از این حرف چیست.
مثلاً
در جای کاملاً کاربردیاش این است که سفیری که ما به یک کشوری اعزام
میکنیم باید به دنبال استیفای حقوق ملت ایران در آن کشور و تأمین منافع
ملی ایران در آن کشور باشد. خب احیاناً اگر این سفیر تلاشش این باشد که
منفعت ملی ایران را نبیند آن میشود یک نوع حرکت انفعالی در سیاست خارجی.
مقابلش
حرکت تهاجمی سیاست خارجی است؛ به معنی اینکه ما برویم منفعت ملی ایران را
هرچه که هست. تمام و کمال به نفع مردم ایران وصول کنیم. یک حرکت
تندروانهای هم ممکن است در این زمینه اتفاق بیفتد که این تهاجم را با
تخاصم عوضی بگیرد. یعنی روابط بین ما و آنها را با یک حرکت تخاصمی به جای
یک حرکت تهاجمی به هم بزند. خب من میگویم موج اعتدالخواهانه میگوید در
سیاست خارجی حرکت تهاجمی عین اعتدال است. ما در سیاست خارجی باید این حرکت
را در پیش بگیریم. این با انفعال و هم تخاصم در سیاست خارجی مخالف است.
مشرق: با این نظراتی که در مورد اعتدال میفرمایید نظرتان در مورد رابطه ایران و آمریکا چیست؟ــ من البته با مجله ذکر که حزب مؤتلفه اسلامی منتشر میکند گفتوگوی خیلی مفصلی در این زمینه داشتهام.
مشرق: اگر رأی نیاورید چه واکنشی نسبت به رقیبتان نشان میدهید؟ــ
من فکر میکنم که هرکسی که انتخاب شود من به عنوان یک کاندیدا در عرصه
انتخابات در صورتی که در آن زمان جزء کاندیداها باشم و به شرط حیات، طبیعی
است که تبریک میگویم.
مشرق: شاخصههای رجل سیاسی و مذهبی را در خودتان میبینید؟ــ به نظرم میآید این تشخیص با شورای نگهبان است.
مشرق: خب به هر حال شما باید این زمینه را احساس کرده باشید که خودتان را به عنوان کاندیدا عرضه کنید؟ــ پس جوابتان را خودتان دادید.
مشرق: خودتان را جزو مسئولان سادهزیست نظام میدانید؟ــ
ببینید، ساهزیستی به نظرم باید تعریف شود. یک مثالی برای شما بزنم. من در
وزارت بازرگانی خدمت میکردم. یک اتومبیل تویوتایی بود که 14 یا 15 سال از
عمرش گذشته بود و قبلاً هم در اختیار آن کسی بود که در همان شغل قبل از من
خدمت میکرد. خب مقام معظم رهبری در آن مقطع درباره سادهزیستی مسئولان
صحبت کردند. بعد از آن من دیدم که بعضی از دوستان با ماشینهای هم مدل همین
تویوتا؛ اینها را گذاشتند در پارکینگ وزارتخانههایشان و رفتند یکی یک
پیکان نو خریدند. بعد با آن پیکان نو میآمدند و میرفتند (که البته این در
دولتهای قبلی هم خیلی رواج پیدا کرد) خب. محاسبه حداقلی نشان میداد که
میزان مصرف بنزین آن پیکان در طی یک سال منفعت ملیای را که برای ایران به
باد میدهد ده برابر آن تویوتای چهارده ساله است. این اسمش این است که مثلا
من سادهزیست نیستم؟! نه من معتقدم به اینکه اتفاقاً من بیتالمال را خوب
حفاظت کردم با همان چیزی که بود.
مشرق: آخرین باری که سوار وسایل نقلیه عمومی شدید چه موقعی بود؟ــ
با مترو از شاه عبدالعظیم آمدم تهران. سه هفته پیش بود فکر کنم. البته
بالاخره وسایل عمومی خوبی وجود دارد که امروز کار ما در تهران را حل
میکند. آدم را راغب هم میکند به استفاده از وسیله عمومی. بعضی مواقع هم
البته ترافیک سنگین آدم را مجبور میکند به استفاده از این وسایل.
مشرق: واکنش اصلاحطلبان به اعلام آمادگی شما برای کاندیداتوری چه بود؟ــ
من واکنش خیلی جدیای ندیدم. البته آن اوائل خبری منتشر شد که شنیدم یکی
از اصلاحطلبان در یکی از بخشهای مربوط به جامعه اصطلاحطلبی گفته بود که
مثلا فلانی دارد اجماع اصلاحطلبان را به دست میآورد. اینطوری شنیدم یک
کسی گفت.
مشرق: شما اصلاً به این گزینه اجماع اصلاحطلبان فکر کرده بودید؟ــ
طبیعی است که بالاخره هرکسی بخواهد انتخاب شود باید به گزینههای گوناگون
یا شرایط گوناگونی که ممکن است در عرصه انتخابات پیش بیاید فکر میکند. من
هم به همه این اشکال گوناگون فکر کردهام.
مشرق: درباره فتنه 88 موضعتان چه بود؟ اولین باری که یک موضع رسمی در این زمینه نشان دادید یادتان هست که چه موقعی بود و چه گفتید؟ــ فکر میکنم بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری در نماز جمعه بود.
مشرق: چه گفتید؟ــ در روزنامه رسالت در صفحه اول منتشر شد.
مشرق: به طور کلی چه گفتید؟ــ
به طور کلی عرض کردم که شرکت در انتخابات همانطوری که رهبری فرمودند یک
عبادت است و همه آنهایی که در ستادهای انتخاباتی خدمت کردند اعم از ستاد
انتخاباتی آقای احمدینژاد بود یا همه رقبایش به نظرم همانطوری که مقام
معظم رهبری گفتند در یک عبادت مشارکت کردند.
رأیی هم که دادند تکمیل آن عبادتشان بود. حتی
اگر مثلا در تصورات و ذهنیاتشان نسبت به آنچه که در نتایج انتخابات
اعلام شد اختلافنظر و سلیقهای بود اعتراضشان به این معنا که از طرق
قانونی وارد شوند حق طبیعیشان بود. یک قدم جلوتر اگر این حق طبیعی را در
عرصه برگزاری یک تظاهرات آرام از طریق قانونی با گرفتن مجوز از وزارت کشور
انجام بدهند باز به نظر من خیلی چیز عجیب و غریبی نیست و شرایط آزادی مشروع
وجود دارد، این به طور طبیعی اتفاق میافتد.
و البته من اگر مثلا
مسئولیت دستگاه اجرایی به عهدهام باشد تلاش میکنم که اصولی را که قانون
اساسی جزو حقوق مصرحه معین کرده و به دولت مربوط است، مثلاً بحث همین
برگزاری تظاهرات آرام و راهپیمایی و یا گردهماییها و چیزهایی که گفته شده
است را محقق کنم. در واقع دولت اسلامی ما آنقدر مقتدر است که به هیچوجه
از این نوع از حرکتهای سیاسی حتی اگر مثلا مخالف برخی از دیدگاهها و
نظریات حاکم بر فعالیتهای سیاسی کشور باشد زیانی نمیبیند.
مشرق: این صحبتها را هم در آن مصاحبه گفتید؟ــ
بله. البته شما خبرنگاران معمولاً هرچه دلتان بخواهد مینویسید و منتشر
میکنید. ولی بالاخره خب من تطابق ندادم آن چیزهایی را که گفتم و منتشر
شده است. همین حرفها هم آنوقت گفته شد. حتی در همین مصاحبهای که اخیرا
تلویزیون هم کرد. که من صحبت کردم باز هم چند دقیقه حرف زدم اما چند
ثانیهاش پخش شد. در آن هم همینها را عرض کردم. پس نهایتا من آنچه که عرض
کردم این بود. البته اشاره کردم از آن زمانی که این تظاهرات به صورت
غیرقانونی برگزار شد دیگر قابل پذیرش نبود.
مشرق: به واژه فتنه و فتنهگری اعتقاد دارید؟ــ ببینید من اعتقاد دارم به این معنی که فتنه وجود دارد یا ندارد که حتما هم همینگونه است.
مشرق: به معنی اینکه بعضیها در سال 88 فتنهگری کردند.ــ منظورتان مناقشه بین آقای عسگراولادی و دیگران است؟!
مشرق: نه. اسم نمیبرم. فقط دوست دارم بدانم شما به اینکه یک عدهای در سال 88 فتنهگری کردند...ــ نه. اشکالی ندارد.
من مدافع فرمایشات آقای عسگراولادی هستم و معتقدم که فرمایشاتشان صحیح بود. یعنی من عین فرمایشات ایشان فکر میکنم.
مشرق: پس دوست دارید راجع به آقای عسگراولادی صحبت کنید؟ــ نه. دوست دارم راجع به همین سؤال شما جواب بدهم. فکر میکنم که فرمایشات مقام معظم رهبری هم درباره همین مبانی بود.
مشرق: البته ایشان هم هیچوقت نفرمودند سران فتنه.ــ بله. ایشان فرمودند آنهایی که شما میگویید سران فتنه همانهایی بودند که اینها را هُل دادند در جریان انتخابات.
مشرق: ولی در عین حال فرمودند اینها در زمین و در ملأ اعلی هم سرشکسته شدند.ــ حالا آن یک حرف دیگری است و این حرف دیگری. بنده روی بحث فتنه که شما فرمودید، معتقد به فتنه هستم. اصلا
مطمئن باشید ما هرجا زمینه رشد فعالیتهای ضد انقلابی را در کشور به وجود
بیاوریم، قطعا دست دشمن در آن آشکار است. اگر شما خلاف این بگویید خلاف عقل
گفتهاید.
یعنی شما فکر میکنید دستگاه اطلاعاتی آمریکا و دستگاه
موساد (اسرائیل) آنجا نشستهاند میلیاردها دلار در سال هزینه بکنند برای
اینکه از این چیزی که تحت عنوان شیعههراسی و ایرانهراسی دارند در دنیا
تبلیغ میکنند، استفاده نکنند؟!
یعنی موقعیتی برایشان پیش بیاید و یک
بستر خیلی خوبی از رشد انواع و اقسام اتفاقات علیه جمهوری اسلامی به وجود
بیاید و آنها هیچ فکری نداشته باشند؟! یعنی واقعا عاقلانه است یک چنین
فکری داشته باشیم؟!
مثلاً در انتخابات 88 و در شهر تهران یک اکثریتی از
مردم به کاندیدای مقابل رئیسجمهور فعلی رأی دادند. اینکه واقعیت است. ما
که نمیخواهیم انکارش کنیم. خب حالا مثلا اینها فکر میکنند که تمام آن
چیزی که در ایران اتفاق افتاده است باید عین این باشد...؟! آنجا دیگر
میشود محل مناقشه. پس شرایط فراهم است برای اینکه یک بحرانی اتفاق بیفتد.
در این شرایط نگاه بر پایه منافع ملی کشور میگوید که مراقب باشید!
در
این شرایط ضرورتهای حفظ منافع ملی ایران به یک سیاستمدار میگوید که مراقب
باش. تو که طبق قانون اساسی جمهوری اساسی در انتخابات شرکت کردهای. تو که
معتقد به قانون اساسی هستی. تو که به قانون انتخابات آشنا هستی و وارد
صحنه انتخابات شدهای. با همه اینها آشنا هستی. خیلی خب. امروز با شناختی
که سالهای متمادی به عنوان یک رجل سیاسی از عملکرد جمهوری اسلامی و
عملکردش در دنیا داری، بدان و آگاه باش که اگر چنین شرایطی را فراهم کنی،
امکان استفاده سوء از آن را فراهم میکنی. همچنین تأکید میکنم که فتنه
همیشگی است و همیشه احتمال بروز فتنه در کشور هست.
مشرق:
من خیلی تمایل نداشتم که درباره وجهه امنیتی شما صحبت کنم ولی خودتان شروع
کردید و حرفهای امنیتی زدید. شما گفتید که اگر من مسئول اجرای قانون
باشم. مثلا اجازه تجمعات و راهپیمایی سکوت و اینها را میدهم. ــ من میگویم شرایط انجام همه حقوق مصرّحه قانونی مردم را فراهم کنیم. معتقدم این نظام محکمتر از این حرفهاست.
مشرق:
خب ببینید آقای عباس عبدی و آقای زیباکلام هم به عنوان دو اصلاحطلب، چند
وقت پیش در صحبتهایشان گفتهاند که یکی از شروطی که اصلاحطلبان برای
حضور در انتخابات دارند این است که نظام اجازه بروز تجمعات را به آنها
بدهد. حتی آقای عبدی گفته است که در دانشگاه یا خیابانها هم باشد فرقی
نمیکند.ــ حالا اصلا شرط و پیششرط تعیین کردن...
مشرق:
نیاییم به سمت شرط و پیششرط. میخواهم، بگویم که این در صحبتهای آنها
هم هست. و شما هم ناظر به سوابق امنیتی که دارید اینطور میگویید که زمینه
اینچیزها را فراهم کنیم؟!ــ ببینید من اصلا این چیزی که
شما میفرمایید را ناظر به اتفاقات سال 88 عرض نکردهام و نمیگویم. اتفاقا
سال 88 یک موضوعی بود که به نظرم میآید هم ملت ایران و هم سیاسیون و
نخبگان از آن عبور کردند. حرفهای جدیدتر بزنیم.
من میگویم حکومت
اسلامی و جمهوری اسلامی ایران متکی به آرای مردم شکل گرفته است. جمهوریت و
اسلامیت در کنار هم قرار دارند. رهبری ولی فقیه، حضور شورای نگهبان در عرصه
قانونگذاری برای جلوگیری از خروج قانون از شرع و قانون اساسی به عنوان یک
موضوع مقدس که میثاقی ملی است و ... اینها ارکان جمهوریت و اسلامیت نظام
جمهوری اسلامی ایران است.
شما مسلمانید. یک شخص دیگری هم به قانون معتقد است و در همین مملکت هم دارد زندگی میکند ولی مسیحی یا ارمنی است. اما
همهمان که در جمهوری اسلامی ایران داریم کار میکنیم ملزم هستیم به این قوانینی که اینجا هست احترام بگذاریم. من
از دیدگاه عقیدتی به عنوان یک مسلمان اصلا صحبت نمیکنم، از جانب یک
ایرانی حرف میزنم و میگویم که باید اینطوری باشد. در این چارچوب اگر
صحبت میکنیم حفظ و قوام نظام به این است که ما این هر دو رکن را همیشه از
آن حمایت و صیانت کنیم. خب جمهوریت نظام و حمایت و صیانت از آن الزاماً یک
ارتباط کاملا وسیعی دارد با اجازه دادن برای استفاده از حقوق اساسی مردم که
در قانون اساسی مصرح است.
میگویند این وظیفه حکومت اسلامی است که
وظیفه من به عنوان مجری هم هست. نباید ضعف و فتور در خودم نشان بدهم. در
مقام اجرا هم باید خیلی محکم باشم. از چارچوب اگر خواست خارج شود باید من
بتوانم مستقیما بایستم. این مسیر را اگر طی کنیم مملکت ضرر نمیکند.
مشرق: بگذریم. شما در سه دوره گذشته انتخابات ریاست جمهوری به چه کسانی رأی دادهاید؟ــ خیلی سؤال قشنگی است.
مشرق: ممنون.ــ در انتخابات دوره اول به آقای حسن حبیبی رأی دادم. البته رأی مخفی است و سؤال شما هم تفتیش عقاید است ولی میگویم.
(خنده...) در
انتخابات دوره بعد شرایط حضور آقای رجایی فراهم شد. به آقای رجایی رأی
دادم. بعد از شهادت آقای رجایی تصور میکنم جناب آقای مهدویکنی بعنوان
کاندیدای مقام ریاست جمهوری مطرح شدند که آقای عسگراولادی هم رقیبشان
بودند اما آقای مهدوی هم به نفع آقا رفتند کنار.
مشرق: سال 68 هم که قاعدتاً به آقای هاشمی را رأی دادید.ــ
سال 68 به آقای هاشمی را رأی دادم. در دوره انتخابات دوره دوم خرداد 76 هم
من که مؤسس جمعیت دفاع از ارزشها بودم به آقای ریشهری رأی دادم. دوره
بعد از آن هم که وزیر دولت آقای خاتمی بودم به آقای خاتمی رأی دادم. از لج
آقای شمخانی.
(خنده...) مشرق: در سال 84 چطور؟ــ در دور اول اگر اشتباه نکنم. به آقای قالیباف رأی دادم و در دور دوم هم به آقای هاشمی..
مشرق: برای همین هم هست که از اقدامات شهرداری و وسائط نقلیه عمومی راضی هستید؟ــ من همه فرماندهان جنگ را دوست دارم. آقای رضایی. آقای قالیباف. در واقع اینها فرماندهانم بودهاند.
مشرق: و در سال 88 ؟ــ آقای موسوی.
مشرق: آقای شریعتمداری راستی توی این قفسه چهقدر کتاب هست. همه اینها را خواندهاید؟ــ
این کتابها کتابهای من نیستند. این اتاق را دفتر مقام معظم رهبری برای
یک موضوعی تجهیز کرده است. لذا این کتابها مال من نیستند. البته این
کتابها و جزوههایی که در این ردیف قرار گرفتهاند تا به پایین متعلق به
من هستند که یا به قلم من هستند یا برای من.
مشرق: کتاب هم نوشتهاید؟ــ نوشتهام ولی منتشر نکردهام.
مشرق: میتوانم بپرسم در چه رابطهای؟ــ بیشتر در حوزه اقتصادی.
مشرق: خاطراتتان را نمیخواهید، بنویسید؟ــ نوشتهام ولی منتشر نکردهام.
مشرق: شما جزو کسانی بودهاید که در دور اول هدفمندی یارانهها از این طرح دفاع خوبی کردید. خیلی هم غیرمنتظره بود؟ــ چرا غیر منتظره.
مشرق: خب غیرمنتظره بود چون شما وزیر دولت آقای خاتمی بودید. ــ من که به چیز سیاسی نگاه نمیکنم. خب چرا آقای خاتمی از اینها دفاع کرده است؟!
مشرق: نمیدانم. شما الان و در مقطع فعلی درباره اجرای مرحله دوم طرح هدفمندی نظرتان چیست؟!ــ
فکر میکنم طرح هدفمندی یارانهها که تبدیل شده است به قانون، انقلابی است
بزرگ در تاریخ اقتصادی ایران. این کار با شجاعت اجرا شد. اما اجرای آن با
موازین قانونی منطبق نبود. منطبق نبودنش با موازین قانونی در بعضی از موارد
ضایعاتی را به وجود آورد که ای کاش نمیآورد.
اگر در مورد هرکدام سؤال
داشتید توضیح دقیقتر میدهم. معتقدم که این یک حرکت ایستا نباید باشد.
بلکه باید این حرکت یک حرکتی باشد که مستمراً ادامه پیدا کند و با توجه به
تغییرات نرخ ارز که در کشور ما امروز یکی از گرفتاریهای اساسی است، طبیعی
است که در هر لحظه باید تطابق داده شود با زندگی عمومی مرد.
به این
صورت که اگر قیمتها تحت تأثیر ارزش واقعی قیمت ارز برای ارائه خدمات تغییر
میکند؛ مردم هزینههای مازاد و اضافه آن را به شکل یارانه در قیمت دریافت
نمیکنند بلکه به صورت نقدی یا غیرنقدی که بازهم این صور مختلفی دارد
دریافت کنند. پس این طرح یک طرح زنده باید باشد و نباید بگذاریم این طرح
بمیرد.
مشرق: یعنی اجرا نشدن فاز دوم به زعم شما به منزله مردن طرح است؟!ــ نه.
اجرا نشدن فاز دوم به منزله مردنش نیست.اجرا شدن فاز دوم در یک زمان غیرمتعارف هم به منزله مردنش است.
یعنی با این طرح باید مثل یک موجود زنده برخورد شود، با همه پیوستهای
سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که دارد و جزو اجزای لاینفک این طرح است. بالاخره
تصمیمی را که ما میگیریم در سطح عمده قیمتها و تمام مسائل کشور تأثیر
میگذارد. خب باید به این دقت کنیم. میخواهیم بگوییم قیمت بنزین 1500
تومان. باید مناقشه بگذاریم که این کشش تقاضا در مورد این کالا چه هست؟
برای شرایط مردم چه اتفاقی میافتد؟ پس زمان اجرا و همه اینها اهمیت
فوقالعاده دارد. اجرا در زمان غیر لازم و حساس به نظر من خطرناک است و
مشکل ایجاد میکند و موجب لطمه خوردن به اصل قانون میشود. عدم توجه به
پایین آمدن قدرت خرید مردم و اعمال قیمتهای بالاتر هم یک نکته خیلی مهم
است.
مشرق: اینهایی که میگویید واضح است. الآن اجرا بشود یا نشود؟ــ
الآن من معتقد هستم در حد تنظیم 45 هزار تومان پرداختی با ارزش واقعی 45
هزار تومان؛ هرچه که تفاوت تطبیق هست باید به مردم پرداخت شود. و از زمانی که این تفاوت تطبیق به وجود آمده است این جزو بستانکاری مردم است.
اما
الان اگر این عمل شود دو فکر ممکن است کنارش باشد. که اگر انجام شود این
یک اقدام سیاسی است یا انتخاباتی است یا اینطور حرفها. من معتقد هستم که
در اینطور زمینهها باید به دقت نگاه کنند به موضوع. که بالاخره خب مملکت
تصمیمگیریهایش معمولا در این زمینهها بین دولت و مجلس است.
طبیعی است اگر دولت و مجلس به این جمعبندی برسند که تبعات ناشی از اجرای طرح از فروعات آن است طرح اجرا میشود.
اصل اجرای طرح مهم است. بنده عرض کردم و گفتم اگر ما توانایی داشته باشیم
از همینجا باید طرح هدفمندی یارانهها و قانون اولیه یارانهها را در حوزه
پرداخت نقدی هم هدفمند کنیم.
هر روز یعنی اگر 45 میلیون نفر تحت تأثیر
افزایش قیمتها در گذشته با مجموعه درآمدی که داشتند تحت تأثیر قرار
میگرفتند امروز ما دهکهای مختلف درآمدی را بررسی میکنیم و میبینیم که
یک دهک ده میلیونی خارج از این است و درآمدشان بالاتر است. آن دهک را حذف
کنیم. آن دهک فرودست جامعه که تأثیر قابلملاحظهای از این هدفمندی میبیند
را به آن بپردازیم. زنده نگه داشتن طرح معنیاش اینهاست.
یعنی باید
هر لحظه به همه اجزای طرح به دقت نگاه کنیم. حالا اگر دقت نکنیم، بازپرداخت
غیرهدفمند نقدی یارانهها میشود اجرای قانون. نمیشود پرداخت هدفمند. این
پرداخت هدفمند به صورت نقدی تا ابد هم ادامه پیدا کند ملاک نیست. در همان
قانون قبلی پیشبینی شده بود که ده درصد این منابع باید در اختیار بخش
درمان قرار بگیرد و این موضوع برای کشور ما یک موضوع اساسی است. یعنی باز
میخواهم عرض کنم
یکی از نشانههای
توسعهیافتگی دولت و مجلس در اجرای این طرح در مرحله دوم این است که ببینند
تبعات تصمیمات درباره مرحله دوم هدفمندی؛ تأثیر نهاییاش روی مردم چقدر
است و چقدر از دودش به چشم مردم میرود؟ آنها باید کاری کنند که این تبعات
به حداقل ممکن کاهش پیدا کند و منفعت مردم ماکزیمم و حداکثری شود.مشرق: چند درصد از مشکلات اقتصاد فعلی کشور را ناشی از تحریمها میدانید؟ــ
درصد کمیتی است که هیچ قاعده و معیاری برایش نیست. اگر کس دیگری هم درصد
بدهد به نظرم یک حرف غیر منطقی زده است. اما من میتوانم اینطور بگویم که
سوء مدیریت در بروز و ظهور آثار ناشی از اجرای تحریمهای وحشیانه غرب علیه
ایران. تأثیر بسزا داشته است.
مشرق: به جملهای کلیدی اشاره کردید. مایل هستید توضیح بیشتری بدهید؟ــ
من فکر میکنم که ما در عمل میتوانیم اقداماتی انجام دهیم که آثار تحریم
که علتش مقاومت ملت ایران در مقابل زورگویی است؛ بر گرده ملت ایران آنگونه
نشود که مردم را از راهی که دارند، میروند مأیوس کند.
مشرق:
در مورد شورای راهبردی هم کمی برای ما توضیح دهید. اینکه چهکار میکنند؟
و سؤال اساسیتر من این است که چرا این شورا ظهور و بروز کمی دارد و چرا
از آن چیزی نمیشنویم؟ــ من فکر میکنم جزو کسانی هستم که
کمی زیادی پرحرفی کردم در مورد شورای راهبردی. به نظر میآید بعضی از
دوستان هم به من در این زمینه انتقاداتی دارند که بهجاست در عین حال اما
شورای راهبردی یک شورایی است که ابداع جمهوری اسلامی است.
مشرق: چهکسی ابداعش کرده است؟ــ مقام معظم رهبری. این شورا شورایی است که الآن وظیفه اصلیاش مشورت دادن به مقام معظم رهبری است.
مشرق: در چه زمینهای؟ــ در زمینه روابط خارجی.
مشرق: شما در شورا با مشاور بینالملل مقام معظم رهبری هم همکار هستید؟ــ مشاور بینالملل رهبری عضو شورا هستند.
مشرق: این شورا ریاست هم دارد؟ــ
بله. ریاستش با آقای خرازی است. بقیه هم اعضا هستند که هرکدام یکی از
کمیسیونهای شورا را اداره میکنند. مهمترین مسئولیتش مشورت دادن به رهبری
است، پس طبیعی است که خیلی کار تبلیغاتی و ژورنالیستیای ندارد. همچنین
ماهیت شورا با آن مفهومی که شورای روابط خارجی آمریکا هم دارد متفاوت است.
یکی
دیگر از ویژگیهایش این است که بیشتر به کارهای بلندمدت بپردازد تا کارهای
روی میز. دستگاههای دیگر مثل دولت به کارهای روی میز در حد کفایت رسیدگی
میکنند. البته ممکن است یک بحران در حوزه روابط خارجی و حوزه دیگری باشد
که شورا را مرجع بگذارند تا یک مشورتی ارائه کند.
مشرق: شما برای کاندیداتوری اعلام آمادگی کردید. برنامه اقتصادیتان برای کشور چه رئوسی دارد؟ــ اجازه بدهید که برنامههای اقتصادی را هر وقت که موقع برنامه کاریمان شد به عرضتان برسانم.
مشرق: یعنی هنوز تنظیمش نکردهاید یا وقت ارائهاش را ندارید؟ــ ممکن است هنوز تنظیم نکرده باشم؟
مشرق: نمیدانم. چون من تا حالا نمیخواستهام کاندیدا شوم.ــ
(خنده...) نه. منطقاً بگویید.
مشرق: منطقاً بله. تنظیم کردهاید.ــ بله. تنظیم کردهام.
مشرق:
شما قاعدتا با یک نگاه میخواهید اَرنج کابینه دولت آیندهتان را بچینید.
آیا کابینهتان را قبل از انتخابات به مردم معرفی میکنید؟ــ
سلیقه من این است که حداقل کُمَلّین قوم و آنهایی که تأثیر بهسزا دارند
را در اداره دولت مشارکت بدهم و معتقدم که هرکسی که کاندیدا میشود رسم
آزادگی این است که تیمش را اعلام کند.
مشرق: قبل از انتخابات؟ــ
قبل از انتخابات. ولی خب من میدانم یک عدهای تصور میکنند که در کشور ما
مسائل سیاسی گاهی اوقات خیلی حاد میشود. حالا اسمش را نمیگذارم
توسعهنیافتگی سیاسی. صحبت از جو گیری نیست ولی حق مردم است به نظر من که
تیم ما را بشناسند.
مشرق: با چه نگاهی این تیم را انتخاب میکنید؟ــ
من فکر میکنم که عنصر مهمی که از اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده
این است که ما شرط لازم برای حضور در عرصه فعالیتهای اجرایی کشور را
اعتقاد به اصول و مبانی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دهیم. ضمن اینکه مشی
ما مشی اسلامی است. اما این شرط لازم است. شرط کافی این است که حتما
مدیران، متخصص و متبحر باشند نسبت به حیطهای که در اختیارشان قرار دارد.
مشرق: پس اصولگرا و اصلاحطلب بودنشان زیاد برایتان مهم نیست؟ــ
شما آمریکا را ببینید. این آقای هگل، وزیر جنگ آمریکا یک کسی است از جناح
مقابل اوباما. و تازه در جناح مقابل هم از کسانی است که رفتار بسیار شاذی
دارد و خیلی مورد انتقاد آنهاست. ما از آنها که کمتر نیستیم.
مشرق:
شما با یک نگاهی وارد انتخابات شدهاید و قاعدتاً یک محاسباتی پیش خودتان
داشتهاید. میخواهم بپرسم شما فکر میکنید موتور رأی شما در جامعه امروز
ایران کجاست و چه قشرهایی به شما رأی میدهند؟ــ من معتقد هستم در انتخابات ریاست جمهوری یک تفاوت جدی وجود دارد با سایر انتخاباتها.
مشرق: یعنی سال 92؟ــ
نه. مثلا اگر انتخابات مجلس بود یا شورای اسلامی بود یا انتخابات
ریاستجمهوری جواب من تغییر میکرد. مثلا من تصور میکنم من اگر از تهران
بخواهم وارد مجلس شورای اسلامی شوم حتما باید نسبتم را با گروههای سیاسی
تعریف کنم که در این لیستها قرار بگیرم. و گرنه بدانید قطعا انتخاب شدن من
قطعا غیرممکن است با این همه سال سابقه.
اگر در این لیستها نباشم
انتخاب نمیشوم. یعنی باید در این لیستها باشم تا بتوانم انتخاب شوم. اما
در ریاست جمهوری موضوع یک مقدار فرق میکند. کاملا معلوم است که
صفبندیهای سیاسی موجود کشور خیلی فاصله دارد با تحزّب.
مشرق: به تحزّب معتقد هستید؟ــ من معتقد هستم بالاخره
یکی
از ابزارها برای بالا بردن سطح آگاهیهای مردم نسبت به دیدگاهها،
اندیشهها و افکار و عقاید کسانیکه به طور ناگهانی وارد عرصه اجرایی
میشوند و میخواهند مصالح ملی ایران را به دست بگیرند این است که در
گروهها و احزاب سیاسی حرفهایشان را زده باشند. گروهها باید
واسطه شوند. این کمک میکند به بالا رفتن سطح استفاده از حق طبیعی مردم. نه
بهعنوان یک کاری که تفنن و بازی است یا احیاناً حزببازیهایی که بعضا در
دنیا هست. یک سازماندهی برای خرید آرا یا سازماندهی برای جلب آرا از
راههای غیرطبیعی. خب این ابزارهای اینطوری که معلوم است باطل است. ولی
اگر به معنی فکری و اندیشهای کلمه بیاندیشیم این است که برای ما حزب یعنی
یک گروه و دستهای که با همدیگر جمع میشوند حول یک محور و اندیشه که با آن
گروه بغلدستی تفاوتهایشان معلوم شود. این کمک میکند به اینکه مردم
سریعتر انتخاب کنند.
مشرق: خب. برمیگردیم به آن سؤال درباره اینکه موتور رأیتان کجاست و چه کسانی به شما رأی میدهند؟ــ
اصلا انتخابات ریاستجمهوری تفاوت کیفی دارد با انتخابات مجلس شورای
اسلامی. تفاوتش این است که صفبندیهای سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری با
حضور مستقیم کاندیداها در بین مردم خصوصا از طریق شبکههای رسانهای بزرگ
مثل صدا و سیما به هم میریزد. در انتخابات گذشته کاملا این پیدا بود. آقای
احمدینژاد برخاسته از یک حزب قدیمی کهنهکار نبودند. حزب آبادگران اصلا
هویت خیلی قدیمیای نداشت.
مشرق: یعنی شما فکر میکنید میتوانید آقای احمدی نژاد سال 84 باشید؟ متوجه منظور سؤال من شدید؟ــ
تا حدودی. ببینید، آقای احمدینژاد دو سال مسئولیت شهرداری را بر عهده
داشتند و در یک دورهای و در یک شرایط سیاسیای طرف مستقیم دولت قرار
گرفتند و یک تبلیغات سیاسیای به خاطر همان مخالفتهایشان که با دولت
اتفاق میافتاد وجود داشت.
مشرق: به هر حال ایشان در سال 84 یکدفعه بروز کرد.ــ
عرض میکنم. این بود به اضافه مثلا سابقه اجراییشان از استان اردبیل،
اما جریانهای تهران خصوصا بعد از آن دعواهای اساسی که در شورای شهر تهران
قبل از دوره ایشان پیش آمد و مدت طولانیای که شهرداری تهران بدون شهردار
بود و یک شهر چند میلیونی و ابرشهری مثل تهران متأسفانه از نداشتن یک
انسجام رنج میبرد هم کمک کرد. خب یک کار منسجمی انجام شد به گونهای که
رهبری هم آنجا فرمودند که رایحه خوش خدمت به مشام میرسد. این عبارات
ایشان بود. خب طبیعی است که اینها کمک میکند به اینکه یک چهره سیاسی
بیشتر مورد توجه مردم قرار بگیرد. و اینها به نظرم آن امکاناتی بود که
آقای احمدینژاد داشتند. البته خب دورهاش کوتاه بود.
مشرق: این شرایط روی شما هم میتواند کپی شود؟ــ
من معمولا یک مدل جنجالی نبودم. آن حوزه جنجالی همکاریام با دولت هم
برمیگردد درست به آن نقطهای که طرف حسابش شهرداری تهران بود در دوره
احمدینژاد. من تلاش کردم که بیشتر کار کنم اما طولانی بودن حضور من در
دولت که در کسوت وزیر بازرگانی امکان گفتوگوی با مردم را داشتم شاید تا
حدودی بنده را بهعنوان یک خدمتگذار به مردم شناسانده باشد. وقتی میروند و
مثلا میبینند که با اینکه هشت سال بنده در دولت نبودهام، میبینم این
ارتباطاتی که برقرار میشود کاملا پیداست که خودش نشانه شناخت در برخی از
نقاط کشور هست.
مشرق: شما با ادغام وزارت بازرگانی و وزارت صنعت موافق بودید؟ــ
من معتقد بودم که ادغام وزارت بازرگانی و صنعت و پنج تا وزارتخانه دیگر هم
هیچ اشکالی ندارد ولی به شرطها و شروطها. این یکی از شروط اساسی برای
کاستن از بار تکفّل دولت بود. به این معنا که وزیر صنایع باید پاسخگوی همه
مسائل شرکت ایرانخودرو باشد و همچنان 170 یا 180 تا شرکت باید مجامع
عمومیاش بالاخره به یک شکل مستقیم غیرمستقیم طرف پاسخگوییاش وزیر صنایع
باشد. وزیر صنایع بیشتر یک بنگاهدار است تا سیاستگذار.
به نظرم
میآید، نمیشود در این شرایط تصمیمات صحیحی بگیریم. ولی خب تصمیم گرفته
شد. بسیار کار خوبی است. اما اگر شرایط به گونهای شود که بعضی از شرکتها
از شروع انتصاب آقای وزیر تا پایان انتصابش، آرزوی دیدن یکبار وزیر را در
جلسه هیأتمدیره همراه خودشان به دیار نیستی ببرند خب طبیعی است که اصلا
کار خوبی نیست.
مشرق:
ما در دهه چهارم انقلاب هستیم. به صورت اجمالی فکر میکنید رئیسجمهوری که
در این دهه قرار است بیاید چه ویژگیهایی باید داشته باشد به نظر شما؟ــ
من یکی از دلایلی که امروز در خدمت شما قرار گرفتم این است که به نظر من
این انتخابات باید به گونهای باشد که اشخاصی در آن وارد صحنه اجرایی کشور
شوند که معتقد به کار تیمی و خرد جمعی باشند.
مشرق: یعنی بقیه معتقد به کارهای تیمی نبودهاند؟ــ
بالاخره معمولاً اینطور بوده است که یک نفر که دارای تفکر خیلی
قابلملاحظهای نسبت به دولت بوده؛ دولت را اداره میکرده است. دو شکل هم
بیشتر نداشته است. یا آن رؤسای جمهور از ستونهای انقلاب اسلامی بودهاند و
بعد در رأس قوه مجریه نشستهاند. فرض کنید که طبیعتا یک تفوق روحی هم با
اعضای کابینه داشتهاند. یا اینکه فرض کنید من مسئول قوه مجریه شوم. بعد
باید مثل باغبانی میشدیم که همه باغ را زیر دید خودش بگیرد و همه گلهای
باغ را تا زیر گردن خودش هرس کند. خب این هم باز همان اتفاق است و تفاوت
زیادی نمیکند. من میگویم
باید در این دهه یک شرایطی فراهم کنیم که عملا از خرد جمعی در قوه مجریه استفاده معقول و کاملی به عمل بیاید.مشرق: استفاده معقول و کامل از قوه مجریه یعنی چه؟ــ
یعنی این که کارشناسان و صاحبنظران امکان ظهور و بروز پیدا کنند و رئیس
دولت خودش را هماهنگ کننده این افکار بداند. این به نظرم میآید یکی از
کمکهای بزرگ است. من با این هدف پا به عرصه میگذارم.
مشرق: شما موضعتان درباره انتقاد چیست؟ شفاف بگویید.ــ انتقاد سازنده خیلی خوب و انتقاد مخرب خیلی بد است.
مشرق: احتمال دارد که شما خودتان را بعنوان کاندیدای یک حزب خاص معرفی کنید؟ــ من که نمیتوانم خودم را کاندیدای حزبی معرفی کنم.
مشرق: علاقهاش را دارید؟ اگر حزبی از شما حمایت کند؟ــ من هر حزبی از من حمایت کند از آن تشکر میکنم. البته حزبهایی که در جمهوری اسلامی قانونی هستند.
مشرق: مرجع تقلیدتان را میتوانم سؤال کنم که چهکسی است؟ــ خیلی دیگر وارد جزئیات میشوید. این از مسائل عبادی است.
مشرق: عرض کردم که میتوانم یا نه؟ــ ممکن است که یک وقت ریا شود. آخر شما سؤال میکنید اما این یکی سیاسی نیست عبادی است.
مشرق: مدتی قبل شایعاتی درباره آمریکا رفتن شما مطرح شد. شما قوم و خویشی در آمریکا دارید؟ــ شما ندارید؟
مشرق: نه. ندارم.ــ مهم نیست. آمریکا هم کشور پهناوری است.
مشرق: پس شما آنجا قوم و خویش دارید؟ــ بله. ولی مگر هرکسی که قوم و خویش داشته باشد پناهنده میشود به آمریکا؟
مشرق: نه. ولی قبول کنید که شما خودتان امنیتی بودهاید و متوجه معنای این صحبتها هم هستید.ــ نه. آخر این معنا را نمیدهد. این کاملا نظر غیر امنیتی است. اصلا نظر امنیتی این نیست.
مشرق: من بِیسَش را عرض کردم؟ــ
نه. اصلا پایهاش هم اینطور نیست. یعنی موضوع این نیست. اینکه اگر کسی
سفر خارجه رفت و یا اگر کسی یکی از اقوامش خارج از کشور زندگی میکند این
به این معناست که این آدم پناهنده بشود به آن کشور؟!
مشرق: ولی وزارت اطلاعات دیگر استخدامش نمیکند.ــ ببینید این وجه مظنونیت است و بحث درستی هم هست. اما یک
کسی مثل من اگر کنترل امنیتی نشود که خیلی بیعقلی است. یعنی
حتما اینطوری است. یعنی من خودم به این قائل هستم و معتقد هستم که اگر
مسئول شوم باید این کار را بکنم. حالا ممکن است شکلش فرق کند و سطحش متفاوت
باشد.
مشرق: فکر میکنید مهمترین رقیب انتخاباتی شما چهکسی است؟ رقیبتان، نه کسانی که گفتید اگر بیایند من نمیآیم. ــ به دلایلی فکر میکنم دولت.
مشرق: میشود این دلایل را برای ما بگویید؟ــ
اولا یک بخش قابلملاحظهای از آرای ما برمیگردد به آرای وسط که معمولا
حالا اسم خاکستری را برای آن بهکار میبرند. اینها از حیث مسائل معیشتی
نگاه خاصی به دولت دارند. همچنین صرفنظر از درستی یا نادرستی اقدامات انجام
شده، در این دوره به هر حال منابعی در اختیار دولت بوده که قابلملاحظه
هم بوده است و البته به یمن وجود درآمد نفتی این امکان فراهم شده است.
دولت
کنونی از زمانی که روی کار آمده عملاً اقداماتی را انجام داده و در این
زمینه این ذهنیت در جامعه ما به وجود آمده است که حق طبیعی سالهای متمادی
که تاکنون پرداخت نمیشده به وسیله این دولت پرداخت شده است. این رخداد،
خمیرمایه یک رضایتمندی است نسبت به عملکرد این دولت حتی اگر مردم در همین
دولت تورم 30 درصدی را هم تجربه کرده باشند. ضمن اینکه ادراک
تکانهها و شوک ناشی از افزایش سطح عمومی قیمتها برای قشرهایی که در
شهرهای کوچک و روستاها زندگی میکنند زمان میبرد. الآن شاید این تأثیر فقط
در شهرهای بزرگ قابل لمس باشد. لذا همچنان بخش قابل ملاحظهای از مردم
ضمن دریافت یارانهها از آثار تبعی ناشی از رشد نقدینگی خبر چندانی ندارند.
پس به این دلیل من فکر میکنم یک اقبالی نسبت به عملکرد دولت حاضر و
کاندیدایی که دولت قصد دارد از حضورش حمایت کند وجود خواهد داشت.
مشرق: شما رئیس ستاد انتخاباتیتان را قاعدتاً انتخاب کردهاید. درست است؟ــ ستاد انتخاباتی که هنوز خیلی زود است.
مشرق: زود است؟ــ انتخابش نه. حرف زدن در موردش.
مشرق: بله. چون بر اساس مطالبی که گفتید قاعدتاً انتخابش کردهاید. هزینههای انتخاباتیتان را قرار است از کجا بیاورید؟ــ
این کار خیلی مشکل است. من امیدوارم خدا کمکم کند و به این کمک هم بسیار
امیدوارم. بعضی از حرفها را ما همه میشنویم اما راستی راستی باور
نمیکنیم.
مشرق: شما در این زمینه چه چیزی شنیدید که راستی راستی باور کردید؟ــ
من به لطف خدا خیلی معتقد هستم و باورش دارم. مشروط به اینکه در عملم
اخلاص باشد خدا خودش کمک میکند و بدون اینکه آبرویم برود از کمکهای مردم
برای تأمین هزینه برخوردار میشوم.
مشرق: یعنی شماره حساب اعلام میکنید؟ــ بله. یک کار دیگر هم میکنم. میگویم خب اگر شما ستاد میزنید خودتان هم هزینههایش را تأمین کنید.
مشرق: پس پولی که در ستاد شما خواهد آمد خیلی پول متبرکی است.ــ
انشاءالله دلم میخواهد که اینطور باشد. میدانید که من هشت سال مسئول
قسمتی از کشور بودهام که یکی از کارهایش ریاست در شورای عالی نظارت بر
اتاقهای بازرگانی صنایع معادن ایران است. یعنی هرکس که کوچکترین دستی در
فعالیتهای اقتصادی و بینالمللی دارد در آن شورا هست. من هرچقدر هم آدم
کندذهنی بوده باشم طی هشت سال با همه اینها آشنا هستم و اینها همه به من
لطف دارند.
مشرق: اینها از جمله راههایی است که رحمت خدا به شما میرسد؟ــ نه. این راه رحمت نیست. چون اگرچه شایعه به وجود آمد بعد شما نمیتوانید جواب بدهید و خودتان را نمیتوانید قانع کنید.
مشرق: پس سراغ آنها نمیروید؟ــ
نه اینکه من سراغ آنها نمیروم. متأسف هستم از اینکه گاهی اوقات مجبورم
الطاف بیپایانشان را رد کنم. من سراغ آنها نمیروم و هیچوقت هم نخواهم
رفت. اما شرمنده میشوم وقتی میآید کسی میگوید که اگر شما در این زمینه
بیایید، من دلم میخواهد همکاری کنم. من به او میگویم قدمت را روی چشمم
میگذارم ولی من نمیخواهم هزینه کنید و از این کمک شما بهرهمند شوم. من
اگر بدانم شما کمکی به من کردهاید به شما برمیگردانم.
مشرق: پس با این حساب ستاد انتخاباتی شما چطور قرار است بچرخد؟ــ
عرض کردم. با دو راه. یکی مردم، یکی هم اینکه چه اشکالی دارد اگر شما با
دل دوستانتان در یک شهر صحبت کردید و خود آنها تصمیم بگیرند که تأمین
منابع کنند. هیچ اشکالی ندارد. آنها خودشان بالاخره کسبهای دارند و هر
کاری میکنند خودشان میکنند. ولی میدانم که میگویید کار مشکلی است.
ای
کاش میشد که همه با هم همراه میشدند و راههای تأمین منابع مالی را در
این دوره برای مردم با شفافیت به نمایش میگذاشتند. مثلاً کسانی که ادعا
دارند در حکومت اسلامی میخواهند خدمت کنند و رئیسجمهور و وزیر اسلامی
باشند شایستهشان است که خیلی شفاف عمل کنند. بگویند آقا من این حساب را
اعلام کردم که این وجوه به آن واریز شد. این مجموع وجوه است و این تکتک
ارقام و اعداد. شما حق دارید که بیایید رهگیری کنید و بگویید که این که یک
میلیون تومان است و اینکه یک میلیارد تومان است را چه کسانی دادهاند. حق
دارید بروید رهگیری کنید.مشرق:
به هر حال این فرمولی را که برای هزینههای ستادتان اعلام میکنید و چندتا
از کاندیداهای دیگر هم همین را اعلام کردند یک فرمول سختی است. انشاءالله
که این دوره اجرا شود و ببینیم که چه میشود. من میخواهم سؤالی از شما
بپرسم که تکمله حرفم باشد. اگر طی چند جمله حرف نگفتهای مانده، بفرمایید.ــ حرف نگفته که فراوان است مخصوصا برای آدم پرحرفی مثل من.
مشرق: نمیدانم. یک چیز جدید که احساس میکنید نگفتهاید راجع به برنامههایتان؟ــ اجازه بدهید من فقط به سؤالات جواب بدهم.
مشرق: موافقید نظرتان را راجع به چند چهره سیاسی بپرسم؟ــ
ببینید در این زمینه ممکن است که آدم وقتی روی شخصیت افراد متمرکز میشود
چیزی در بین صحبتهایش بگوید که آن آدم این حرفها را دوست ندارد.
مشرق: ولی رجل سیاسی عادتاً غیبت ندارد.ــ میدانم.
مشرق: این را به عهده خود شما میگذارم. نظرتان راجع به محمد شریعتمداری چیست؟ــ محتاج کمک خدا و دعای مردم است.
مشرق: از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، ممنون.ــ من هم تشکر میکنم.