arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۹۴۰۶۱
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۱ - ۱۲ بهمن ۱۳۹۱
خاطرات خواندنی قدرت الله علیخانی از زندان

100 قطعه سندی که هاشمی به خانواده زندانیان داد/ هاشمی صدایی خوبی برای آواز خواندن نداشت

گاهي مواقع كه ايام جشن و سرور مي شد دور هم جمع مي شديم هر بار يك تصميم مي گرفتند مثلا روايتي بخوانند خاطرم هست يك شب قرار شد هركس يك بيت شعر را به آواز بخواند.يادم هست آقاي هاشمي صداي خوبي براي شعر خواندن نداشت اما نمي شد كسي اصلا نخواند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حجت الاسلام والمسلمین قدرت الله علیخانی در گفت و گوی اخیر خود با «انتخاب» ، به خاطرات جالبی از زندان اشاره رده که به دلیل بیان موضع گیری متعدد در مورد مسائل مختلف سیاسی، چندان دیده نشد.

به گزارش سرویس سیاسی انتخاب ؛ او گفته است:

در دوره قبل از انقلاب 7 نفر از آيات عظام و حجج اسلام طالقاني، مهدوي كني، منتظري، هاشمي،ل اهوتي، معاديخواه و گرامي بعد از طي مراحل شكنجه و دادگاه به آنجا منتقل شده بودند.(آيت الله  انواري و رباني شيرازي هم از زندان قصر به آنها اضافه شده بودند) ما هم در قصر بوديم. زماني بود كه كم كم تغيير ايدئولوژي و عملكرد منافقين عيان شده بوداما سمپات هاي آنها در زندان سعي مي كردند اين مورد درز پيدا نكند.

يك روز بلندگوي زندان قصر 7نفر را صدا زد. آقايان لاجوردي، محمد كچويي، محمد گرگاني، طالبي(ازگروه ابوذر)، اسدالله بادامچيان، آقاي كروبي و بنده.ما هفت نفر را گفتند بياييد زير هشت.به ما گفته شد وسايلمان را هم ببريم. ما نمي دانستيم چه اتفاقي افتاده! ما را به وسيله يك آمبولانس بردند و سر از كميته مشترك درآورديم.يك شب آنجا مانديم آن شب آقاي لاجوردي را هم صدا زدند و به بهانه اي او را كتك زدند،صبح روز بعد باز به وسيله آمبولانس با چشم بسته ما را به اوين منتقل كردند رفتيم داخل بندي كه هفت نفر از بزرگاني كه نام بردم در آنجا بودند. البته من با برخي از اين آقايان خارج از زندان هم قبلا ارتباط داشتم.

مثلا با آقاي مهدوي كني كه ايشان كمك هايشان را كه به قم مي فرستادنداز طريق آقاي «شيخ حسن عطايي» به دست من مي رساند و بنده توزيع مي كردم يا آقاي هاشمي رفسنجاني كه از همه بيشتر كمك مي كرد.

در يك فقره آقاي هاشمي  100 قطعه سند زمين  مربوط به منطقه سالاريه قم فرستادند كه توسط همين آقاي عطايي و با مشورت بنده  بين برخي خانواده هاي زندانيان سياسي توزيع شد.ضمنا مرحوم دكتر وحيد دستجردي (پدر وزير سابق بهداشت)،دكتر واعظي و آقاي كروبي هم كمك هايي ارسال مي كردند.

در اين فاصله بعد از مدتي يك گروه ديگر آوردند كه آقايان عسگر اولادي،شهيد عراقي،اماني،ابوالفضل حيدري و چند نفر ديگر از جنس گروه موتلفه بودند.ما آقاي عسگر اولادي را اولين باري كه شناختيم آنجا بود اما هرچه مي گذشت ارادت ما به ايشان بيشتر مي شد.آنجا درس و بحث هم برگزار مي شد و علما سلسله مباحثي را مطرح مي كردند.آقاي عسگر اولادي برخي مواقع تفسير مي گفت.

آقاي عسگر اولادي را از زندان مشهد آورند آنها زماني كه آمدند گفتند آقايان حضرات آيات خامنه اي و طبسي در زندان مشهد هستند بعد از مدتي چند نفر ديگر مانند دكتر شيباني را آوردند كه آقاي هاشمي پيش ايشان زبان انگليسي فرا مي گرفت.

در زندان خاطرات جالبی هم داشتیم ، بعنوان مثال گاهي مواقع كه ايام جشن و سرور مي شد دور هم جمع مي شديم هر بار يك تصميم مي گرفتند مثلا روايتي بخوانند خاطرم هست يك شب قرار شد هركس يك بيت شعر را به آواز بخواند.يادم هست آقاي هاشمي صداي خوبي براي شعر خواندن نداشت اما نمي شد كسي اصلا نخواند.

آغاز آشنايي ما با آقاي عسگر اولادي آنجا بود،منتهي آنها السابقون السابقون بودند.آن زمان كه ما در آنجا بوديم،اين عزيزان سال ها زندان كشيده بودند.زندان هاي مختلف مانند برازجان و مشهد و حالا اينجا.

بعد از پيروزي انقلاب هم روابط بيشتر شد من شخصا نزديك بودم به برخي از اين آقايان مانند همين آقاي عسگر اولادي وحاج حيدري و اماني ها و آقاي بادامچيان.مثلا در زماني كه كارتر روي كار آمد مسئله حقوق بشر از سوي دموكرات ها مطرح شده بود در آن دوران از خارج مي آمدند زندان ها را بررسي مي كردند.يك داستاني بين ما و آقاي بادامچيان بود كه ايشان مي گفت عليخاني گفته و من مي گفتم بادامچيان گفته! بحث(جيمي جون) بود.كارتر كه بحث حقوق بشر را مطرح مي كرد؛ مي گفتند جيمي جون آمده ما را آزاد كند! كه البته فشارهاي حقوق بشري آنها هم موثر شد.

برای مشدهده متن کامل این مصاحبه، اینحا کلیک کنید.
نظرات بینندگان