نکته جالب توجه همین است! این دو گروه به سرعت برای خود شبکههایی درست کردند اما هرگز یکدیگر را قبول نداشتند. یک دسته به دنبال سود مالی خود بود و دسته دیگر اهداف سیاسیاش را پیگیری میکرد. این دو گروه برای آن که به هدف خود برسند، با وجود آن که همدیگر را قبول نداشتند، با هم گره خوردند. حاصل پیوند این دو گروه گوشهنشینی افراد صالحی بود که از گذشتههای دور در خانواده فوتبال بودند.
* افراد صالح کنار رفتند یا کنار گذاشته شدند؟
این افراد متخصص بودند و دوست نداشتند که آدم کسی باشند. آنها چون مستقل بودند کنار گذاشته شدند و افراد فرصتطلب جای آنها را گرفتند. کسانی که جایشان در فوتبال نیست ولی در آن هستند و متاسفانه ابراز تبلیغاتی هم در دست آنها است. این افراد فوتبال را بد به فوتبال معرفی کردند و الگویی شدند برای برخی مربیان و بازیکنان که فضا به این شکل از بین رفت. الان هم مشکلات زیادی وجود دارد و برطرف شدنش مشکل است.
* در گذشتههای دور فوتبالیستها از سطح سواد بیشتری هم برخودار بودند.
در آن زمان فوتبال وقت زیادی از بازیکنان نمیگرفت ولی اکنون فوتبالیست باید در روز دو نوبت تمرین کند و وقتی برای درس خواندن پیدا نمیکند. اغلب آنهایی هم که مدرکی گرفتهاند فقط مدرک را گرفتهاند و کلاس نرفتهاند!
* آیا این مثال فقط در فوتبال وجود دارد یا ریشههای اجتماعی هم دارد؟
خیر! این مسئله حاصل یک فرهنگ عمومی است و نباید آن را به فوتبال محدود کنیم. در سالنهای والیبال، بسکتبال، کشتی و فوتسال هم جنجال را شاهدیم. پس این رفتارها حاصل یک رفتار اجتماعی است که متاسفانه این روزها در بالاترین سطوح کشور هم وجود دارد. این رفتار اجتماعی است که به لحاظ تربیت اجتماعی در برههای از زمان بروز پیدا میکند. حتی در جشنواره فیلم فجر هم اگر رقابتی وجود داشت و قرار بود سازندگان فیلمها به هم گل بزنند این جنجالها رخ میداد! همین حالا هم با این که طرفین گفتوگوهای سینمایی دو طرف میز مینشینند با هم اختلافهای عمده دارند. پس این ناهنجاری یک بحث اجتماعی کلان است.
* رسانهها هم در ایجاد این وضعیت نقش دارند؟
خیلی از اهالی رسانه را میشناسم که از وضعیت موجود فوتبال ناراحت هستند. این افراد ناراحتی طیف وسیعی از اهالی رسانه را شامل میشود اما آنها هم مثل من زورشان نمیرسد! من کاری از دستم برنمیآید و آنها هم. ارادهای قویتر و سطح تربیتی بالاتری نیاز است تا این معضل برطرف شود.
* لطفا کمی بیشتر درباره بحث تربیتی صحبت کنید.
شما ببینید! نوع نگاه تربیتی ما غلط است. در طول سالیان گذشته بارها دیدیم که تماشاگران به دلیل رفتارشان تنبیه شدند؛ از محرومیت از حضور در ورزشگاه تا جریمه نقدی باشگاه. اما آیا این تنبیهات باعث بهتر شدن وضع شده است؟ در همین اوضاع، تماشاگران گهر رفتار بسیار خوبی از خود نشان دادند. چه تشویقی دیدید؟ در برابر سیل جریمههای چند سال اخیر، آیا یک رفتار خوب نباید تشویق شود؟ برای تنبیه تماشاگران از محرومیت و جریمه نقدی استفاده میکنند ولی برای تشویق به یک بیانیه بسنده میکنند. پس نگاه تربیتی ما غلط است.
* پس معتقدید تشویق هم در کنار تنبیه لازم است؟
این تفکر که برای تربیت باید کتک زد و تنبیه کرد متعلق به قرن 15 است! امروز شیوه تربیت متفاوت شده است. با تنبیه و زدن نمیشود تربیت کرد. در روشهای تربیتی جدید، تشویق در اولویت است. ما باید نگاه خود را تغییر دهیم.