سعید قاسمی در گفت وگو ا رجا نیوز گفت: تیمی
که الان دارد به احمدینژاد خط میدهد او را تحریك میکند که به این شکل
دوئل کند و کل جامعه را به هم بریزد، برای فهمیدن ماهیت و اهدافشان زمان
میخواهیم. این روش جزو کاراکتر شخصی احمدینژاد هست، ولی اینکه چه کس یا
کسانی او را تحریک میکنند که بیاید و به این شکل دوئلهای احمقانه کند،
وقت میخواهد.
مشخصاً اهدافشان ایجاد یأس و ناامیدی و مردم را به کف خیابان کشاندن. در فتنه 88 فقط توانستند مرفهینی را که طالب تفکرات خاصی بودند به خیابانها بکشند، اما این سری میخواهند با فشار اقتصادی و دلار سه چهار هزار تومانی و حرف و حدیثهای نامربوط و ایجاد جنگ روانی، مردم حامی انقلاب را به کف خیابانها بکشانند، تصور میکنند که این جوری بازی را بردهاند. تمام برنامهشان این است. فشار سنگین اقتصادی را روی گرده مردم گذاشتهاند تا آنها را به کف خیابان بکشانند و در مقابل نظام قرار بدهند و از آنجایی که آحاد نظام از همین قشر مستضعف و آسیبپذیرند، اصل طرح این است. اینکه این آقایان دارند به شکل احمقانهای در این پازل بازی میکنند به این دلیل است که نه درد رهبر را دارند و نه درد مردم را، چون اگر بهجای اینکه این خیمهشببازی را در مجلس راه انداخت، بحث استیضاح را یک جوری کنار میگذاشت طوری نمیشد، حالا این کی بود که استیضاح میشد یا نمیشد و اگر هم نمیشد اتفاقی هم نمیافتاد. شاید یکی از مشکلات معیشتی مردم را وسط میگذاشتند و حل میکردند اصلاً این اتفاق هم نمیافتاد. به ذهنم میرسد که قصه به این سادگیها نیست.
حضرت امام آن تندی و آن قصه را داشتند. حضرت آقا حجب و حیای خاص خودشان را دارند و اگر این پرهیزها را کردهاند، علنی نکردهاند و صلاح ندانستهاند بحث را به سطح جامعه بکشانند. آن قدری که ما اطلاع داریم چندین نوبت این آقایان را خواسته و تذکر داده و آقایان استنکاف کردهاند. رهبر در آخرین هشدارش فرمود: «از شما میخواهم دست وحدت به هم بدهید و آرامش و امنیت جامعه را حفظ کنید». در جمعهای خصوصیتر قطعاً حرفهای دیگری هم به آنها زدهاند.
رفتارهاي احمدينژاد را مقابله با رهبري ميدانيم
همین جا پیامی به آقای احمدینژاد بدهیم. خیلی شفاف و روشن میگویم. کارهای بزرگی با دست توانایی شما و خلوص نیتی که قطعاً در کار بوده، امداد همهجانبه الهي، حمايت رهبری و کمک مردم انجام شده است که در تاریخ ثبت شد و کسی نمیتواند انکار یا چشمپوشی کند. برکاتش همین الان پیداست و بعد از این هم خواهد بود. از کار خوب حمایت میکنیم و اگر کار بدی شد، آن را هم تذکر میدهیم. این را به ما یاد دادهاند. امام امر به معروف و نهی از منکر را یادمان داد: «خمینی کی هست؟ خمینی هم اگر خلاف اسلام عمل کرد، مردم نصایح او را به دیوار میزنند». امام یادمان داده است. دقیقه 90، چهار پنج ماه قبل از رحلت به منتظری گفت: «تو قرار است با این مدل، پرچم را بهجای من دست بگیری؟ میخواهی منافقین و لیبرالها را سر کار بیاوری؟» گفت: «با دلی پرخون و روحی آزرده به تو که حاصل عمر من بودی»، خوب دقت کنید، «حاصل عمر من» «پدر شهید بودی، کتاب ولایتفقیه داری و این همه خدمت کردهای میگویم خداحافظ! التماس دعا! شما صلاحیت پرچمداری این نظام و انقلاب را نداری. من کاری به تاریخ و هر آنچه پس از آن اتفاق میافتد ندارم. من موظفم با شما انقلابی برخورد کنم و آنچه را که صلاح اسلام و انقلاب و مردم است در نظر بگیرم. تاریخ پر است از خیانت بزرگان به اسلام!»
یا ابوالفضل! دقت کنید امام چه میگوید؟ تاریخ پر است از خیانت بزرگان به اسلام! داستان منتظری و اتفاقات بعدی که پیش آمدند مال این روزها هستند که ما نترسیم. متأسفانه به دلیل اینکه تاریخ انقلابی ما را در جغرافیای خاص خودش برای بچههای ما نمیگویند، باعث میشود بچههای ما دچار ترس و دلهره شوند که چه میشود؟ رئیسجمهور استیضاح شود، چه میشود؟ عدم کفایتش را بدهند، چه میشود؟ آقای احمدینژاد پوست ما کلفتتر از این حرفهاست. شما باید بدانید که در چنین پیچ تاریخی «حسنات الابرار سیئات المقربین» است. خطای کوچک شما، قطعاً سقوط خود شما را به دنبال خواهد داشت، مگر اینکه در این سه چهار ماه باقی را قدم به قدم و با دقت بردارید. آن جایی که لازم است سکوت کنید، آن جایی که لازم است جیغ بزنید. این کار را نکنید قطعاً سقوط جنابعالی و متأسفانه عدهای را که عادت کردهاند به چهرهها دل ببندند، به دنبال خواهد داشت. بالاخره هر پرچمداری زمین میخورد، عدهای که به علمدار نگاه میکنند، زمین ميخورند.
ما هم به عنوان کسی که به هر حال معروف است که در این قصه خرج شدیم. یک عده نصیحت میکنند که آقا شما در این قصه حیف شدید. چرا ما را نصیحت میکنید؟ همه برای احیای این جریان ارزشی خرج شدند، اما آقای احمدینژاد این را بدان که ما دوست نداریم این اتفاق برای شما بیفتد. نباید این ماجراها را باز کنیم، چون هر کدامش را باز کنیم، دشمن سوء استفاده ميكند و شب در تلویزیونها و رادیوهایشان تکرار میکنند. روزی که در بهشت زهرا صحبت کردیم، همان جا گفتن شب (VOA) پخش میکند. والله قسم! همان شب پخش شد و بعضی پيامك زدند که خوشت آمد؟ ما میدانستیم چه اتفاقی دارد میافتد،ولی به عنوان نماینده بچه حزباللهیهای موظف بودیم پیام خودمان را به رئیسجمهور برسانیم که این مدلی که تو داری برای امریکاییها کف و سوت میزنی و چراغ سبز روشن میکنی، مدلی است که قبلاً بازی شده است. چه کسی دارد تو را به این سمت هدایت میکند؟ این حرفها حرفهایی از جنس حرفهای تو نیست. ما نمیدانیم این حرفها را داری از کجایت درمیآوری و بر چه اساسی این حرفها را میزنی؟ نه وقت داریم با آنها صحبت کنیم که بفهمیم از کجایش دارد این حرفها را میزند. یک نفر از صدا و سیما را هم با خودش برد که یارو پناهنده شد و کلی اسناد هم با خودش برد. همه اینها مکتوم ماند و نرسیدیم بگوییم. بنا هم نداریم بگوییم، چون تف سربالاست؛ اما مردم تا یک جایی تحمل میکنند و حواسشان کاملاً جمع است و میدانند تا کجا لازم است سکوت کنند. مثل این بازی ماکارونی که در دانشگاهها راه میاندازند و پلها و سازههایی را با ماکارونی درست و 50 کیلو وزنه به آنها آویزان میکنند و بعد نیم کیلو نیم کیلو اضافه میکنند تا مثلاً 55 کیلو که میشود میشکند و دو مرتبه تیم بعدی. حالا اینها هی دارند وزنهها را اضافه میکنند تا ببینند آستانه تحمل مردم کجاست و در کجا میشکنند.
این سه چهار روزه دو باره حال و هوای روزهای فتنه را درست کردهاند و میبینی دست و دلت به کار نمیرود. چه شده است؟ چرا اینها دو باره دارند جامعه را به هم میریزند؟ مردم میفهمند چه خبر است چطور این آقایان نمیفهمند؟ خواص و پرچمداران ما این قصه را نمیفهمند؟ واقعاً نمیفهمند که نامهنگاری میکنند چه میشود؟ آقای احمدینژاد! تو که این سیدی مسخره را برداشته و آوردهای که مشخصاً برنامهریزی شده بود. اصلاً ربطی به قصه و موضوع نداشت و شما آمدی این را پخش کردی. بسیار بازی مسخرهای بود. پانتومیم و تئاتر بود که بازی کردی. برنامهریزی شده بود. ما قبول نداریم که بدون برنامه پیش آمد.
به کسانی که به احمدینژاد کار دارند، کار ندارم، ولی چرا خود احمدینژاد سعی نمیکند فرود آرامی داشته باشد؟ آیا واقعاً نمیخواهد یا نمیتواند قضیه را جمع کند؟ آیا از روی لجبازیاش نمیخواهد قضیه را جمع کند؟
مردم چه جوری میتوانند مخالفتشان را با عملکرد رئیسجمهور نشان بدهند؟
آدم باید در باره حرفی که میزند، اطلاعات کافی داشته باشد. در این زمینه که چه تیم و چه عواملی روی او کار کردند که این اتفاقات افتاد، اطلاعاتم کافی نیست، اما تغییرات را بهوضوح میبینم. در مدل رفتاریِ این آدم عناد و لجبازی هست، برای همین یک روز میگوید نمره وزیر من 20 است، ولی فردای آن روز او را برمیدارد. این با چه منطقی قابل توجیه است. وزیر خارجه تو، بد یا خوب در افریقا با همتای خودش جلسه دارد و صحبت میکند. همتای او را بیرون خواستند و گفتند فلانی دیگر وزیر امور خارجه ایران نیست! همه میدانند که وقتی تو آقای متکی را گذاشتی، تندترین سخنرانیها را علیه او کردم و شما هم از دست ما ناراحت بودی که چرا علیه وزیر خارجه محترم من صحبت کردی و گفتی که یک جاهایی سوتیهایی داده است؟ اما این چه کاری بود کردی؟ میگذاشتی میآمد. مگر قرار بود کودتا کند؟ اینکه حرف خوبی نبود که زدی که ما به او گفته بودیم، اما خودش خودسرانه رفت و از این دست اتفاقات که سر وزیر اطلاعات افتاد. جامعه را سر وزیر اطلاعات به هم ریختی و بعد آن قصه یازده روز قهر و این حرفها. اینکه چه عواملی این خط و خطوط را به ایشان میدهند، جای بررسی دارد.
پس شما قائل به تغییر ایشان هستید.
بله، مشخصاً.
پرونده احمدينژاد بسيار روشنتر از هاشمي و خاتمي است
من به عنوان کسی که در علم و صنعت درس خواندهام و با احمدینژاد بچه محل هستیم، از اول انقلاب به این طرف او را میشناسم که خانوادهدار است و پرونده بسیار روشن و شفافی دارد. بسیار شفافتر از آقای هاشمی و آقای خاتمی. برای بنده بهعنوان یک بچه محل و یک همدانشگاهی در علم و صنعت میگویم پرونده بسیار شفاف، سالم و روشنی دارد که اگر یک برگ آتو از او داشتند، تا حالا آسفالتش کرده بودند. در خود انتخابات این کار را میکردند و اصلاً نمیگذاشتند به اینجاها برسد. همین الان هم اگر از مسائل خانوادگی، صحت و عافیت خود و خانوادهاش یک برگ داشته باشند، آسفالتش میکنند. اما متأسفانه این اتفاقات پیش آمدهاند، منتهی باید در آینده اطلاعات بیشتری داشته باشیم که ببینیم چرا این چیزها پیش آمد.
مردم دنبال چهرههاي انقلابي هستند
مدیریت آقای احمدینژاد در دولتهای نهم و دهم یک چیزهای خوبی داشت و یک چیزهای بدی. آیا مدل مدیریتی آقای احمدینژاد ارزشش را دارد وقتي رئیسجمهور بعدی که میآید، او دنباله همان مسیر را بگیرد و ادامه بدهد؟