پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شفقنا نوشت:
حجت الاسلام والمسلمین احمد واعظی رییس دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، با اشاره به راهکارهای حضور مناسبتر شیعیان در غرب گفت: جهت تبیین حضور مناسب جامعه شیعه در غرب باید سه محور اصلی و کلان را در نظر بگیریم. یکی از این محورها، ترسیم اهداف این حضور است که باید بدانیم چه اهدافی را دنبال می کنیم. دوم باید روشهای مناسب رسیدن به اهداف را جستجو کنیم. منظور از روشها، پارهای از ملاحظات بنیادین است که اگر این ملاحظات را داشته باشیم، به اهداف تحقق بهتری میبخشیم. محور سوم هم، بحث نهادسازیهای مناسب، جهت تحقق آن اهداف است. به اعتقاد بنده هر بحثی که بخواهد با یک نگاه راهبردی دنبال شود، آن هم در سطح وسیعی مثل جوامع شیعه در غرب، که متکثر است و افراد زیادی را تحق پوشش قرار می دهد، هرگونه مهندسی، طراحی و نگاه راهبردی، نهادسازیهای مناسب خود را لازم دارد.
وی با بیان اینکه در رابطه با اهداف حضور شیعیان در غرب، رویکردها و نگاههای متعددی وجود دارد، تصریح کرد: یک نگاه، نگاه درون گرا، بسته و محدودنگر است که به لحاظ ماهیتی، هیچ تفاوتی بین حضور شیعیان در مکانها و شرایط مختلف، قائل نیست و معتقد است که شیعه یک هویت تعریف شده و وجوه تمایزبخش از دیگر جریانات و فرقههای مذهبی و مسلمان دارد که هر کجا باشد باید این وجوه تمایزبخش را بروز دهد. به عنوان مثال اگر ولایت اهل بیت، مسأله امامت، مسأله عزاداریهای اهل بیت، مسئله شادیهای ایام تولد و دیگر مسائل، جزئی از هویت فرهنگی شعیه هستند، شیعه هر کجا که باشد باید به یک کیفیت و یک نوع، این هویت را آشکار کند. زیرا معتقد است که شیعه مسائل و هویت مشخصی دارد که حتما باید حفظ شود و آنچه موجب تمایز ما از دیگر جریانات مذهبی می شود، به همان کیفیت و به یک شکل واحد همه جا باید بروز کند. یعنی یک ورژن و یا تغییر از اظهار و بروز جامعه شیعه وجود دارد و ملاحظات دیگر را نباید در نظر گرفت. طبق این نگاه آنچه در متن و بطن مراکز شیعی مانند تهران و قم و مشهد و نجف وجود دارد، به همان هویت و با همان شبکه مناسبات، در جاهای دیگر هم باید همانندسازی و تطبیق یابد. کسانی که به این نگاه تعلق دارند البته اظهارات و منش و رفتار آنها همه جا قابل ارائه است، زیرا کاملا بسته است.
وی در ادامه چنین افزود که نگاه دیگری نیز نسبت به حضور شیعیان در غرب وجود دارد، که نگاهی جامعنگر است و ترسیم اهداف را تحت تأثیر محیط و جغرافیای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی که شیعیان در آن حضور دارند، می داند.
واعظی همچنین خاطرنشان کرد: بنده چون به رویکرد دوم اعتقاد دارم، لذا سعی می کنم مهمترین اهدافی که می تواند حضور شیعیان در غرب را رقم بزند، تبیین کنم. زیرا معتقدم که اگر ما جغرافیای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که شیعیان را احاطه میکند در نظر نگیریم، خطر چالشهای ناخواسته، خطر حساسیتهای محیطی، خطر ایجاد دید منفی نسبت به ماهیت تشیع و خطر دامن زدن به پارهای بدگمانیها و یا سوء نیتها نسبت به حضور مسلمانان در غرب را در پی خواهد داشت و بهانه ای به دست بدخواهان میدهد.
تقیه، تاکتیکی برای صیانت شیعیان
وی با اشاره به اینکه طبق سفارش ائمه و معصومین (ع) ما میتوانیم از تقیه به عنوان یک تاکتیک جهت صیانت شیعیان استفاده کنیم، اظهار کرد: ما دو عنصر درون دینی داریم که این دو عنصر، ما را به هوشیاری و هوشمندی محیطی وا میدارد. یکی از این دو عنصر مسأله تقیه است که در فرهنگ شیعی کاملا جا افتاده و محیط شناسی و موقعیت شناسی جهت صیانت از اصل تشیع و هوشمندی محیطی را القا می کند. دومین مسأله هم طبق توصیه اولیا و ائمه دین، این است که شیعه هر کجا که باشد، رفتار و کردار و برخورد او باید همانند یک مبلغ، جذب کننده مردم به سمت زیباییهای اسلام و ائمه معصومین باشد. زیرا امام باقر(ع) تاکید دارند که هرجا از ما شیعیان وجود دارد، باید چنان سلوک کند که در امر عبادی پیش قدم باشد و در امورات اجتماعی هم هرچند مخالفان باشند، آنها باید جوری سلوک و رفتار کنند که همه آنها را به صلاه و صراط بشناسند و اشاره کنند که؛ "هذا شیعه جعفرابن محمد."
واعظی با تاکید بر اینکه طبق روایات، تاثیرگذاری محیطی موضوعیت دارد، گفت: ممکن است یک زمان بگوییم که من یک چارچوبی برای رفتار و سلوک و کار خود دارم و واکنش محیط نسبت به رفتار من، برایم مهم نیست. این در حالی است که محیط عقلانیت، عرف، فرهنگ، نظام ارزشی و نظام زیباشناختی خود را دارد و من میتوانم به نحوی زمینهسازی محیطی داشته باشم که رفتار من به عنوان یک رفتار معقول جلوه کند.
وی افزود: البته گفتمان تفکر شیعی طبعا شبکهای از ارزشها، باورها و نظام زیباشناختی خاص خود را دارد و ما به عنوان شیعه خیرات بشری، اهداف زندگی و زیباییهای حیاط فردی و جمعی را در عناصری میبینیم که مسلما با نگاه زیباشناختی و ارزشی محیط پیرامونی ما فرق دارد. یعنی طبیعی است که فرهنگهای مختلف، شبکه باورها و شبکه ارزشها و نظام زیباشناختی خود را داشته باشند که گاهی وقتها با عناصر دیگر مشترک و گاهی هم متمایز است. اما گاهی وقتها من می توانم با اقناع محیطی و سر و صورت دادن مناسب به واکنشهای فردی و اجتماعی به نحوی رفتار کنم که او علی رغم اینکه خود را متفاوت با ما می داند، ما را محق این رفتار بداند و احساس کند که این رفتار منطق دارد و عقلانیت پشت سر آن است. یعنی مبنا معرفی اسلام و تشیع است، اما در شیوهها باید عقلانیت به کار گرفته شود.
وی با تاکید بر اینکه وقتی در غرب زندگی می کنیم نباید از هویت خود فاصله بگیریم، تصریح کرد: دعوت ما به این هویت، در ظهور بیرونی و کنشهای اجتماعی، باید به نحوی باشد که اقناع کننده برای غیر باشد و حساسیت برانگیز نباشد و رفتارها و کنشها برای مخاطبانی که ناظر این جامعه هستند، منطقی باشد. بنابراین مسائل هوشمندی محیطی، بسته به اینکه ما در چه محیطی هستیم، تغییر می کند. همانند جریان نجاشی که وقتی سفرای پیامبر آمدند، قرآن خواندند، اما سوره مریم را خواندند.
حضور در غرب نباید به قیمت استحاله فرهنگی شیعه تمام شود
وی با پرداختن به مهمترین اهداف از حضور در غرب و محورهای مربوط به آن، چنین گفت: اولین مسأله حفظ هویت تشیع است. یعنی صیانت از اصول تفکر شیعی و آموزش و انتقال این اصول ارزشی و اعتقادی و کلیه مسائلی که هویت شیعه را میسازد به نسلهای بعدی. بنابراین حضور در غرب نباید به قیمت استحاله فرهنگی شیعه تمام شود و والدین و کسانی که رهبری فکری و اجتماعی جامعه شیعه را در غرب بر عهده دارند، صیانت از هویت تشیع را باید اولویت اول خود بدانند و از امور تأثیرگذار جدی و محیط فرهنگی مؤثر و قوی در فضایی که جهانی سازی جزو اهداف آنهاست، مواظبت کنند. زیرا جامعه معاصر غربی سعی در همآوا کردن و همرنگ کردن خرده فرهنگها دارد. لذا حفظ هویت شیعی از طریق حفظ مؤلفههای تمایز بخش شیعه باید در اولویت قرار گیرد.
واعظی با اشاره به مؤلفههای تمایزبخش شیعه اظهار کرد: وقتی ما در یک بحث کلان، جهان اسلام را تقسیم بر دو بخش تشیع و تسنن میکنیم، باید بدانیم که تنها چیزی که تمایز بخش اصلی شیعه از اهل سنت است، بحث امامت است. در غیر این صورت در بحثهای اعتقادی مانند توحید و خداوند اختلافی وجود ندارد. البته اگر در بحث معاد و عدل الهی و توحید، اختلافی بین شیعه و سنی هست، یک مسئله نوبرانه نیست. آنچه وجه تمایز جدی شیعه محسوب میشود، فقط بحث امامت است. زیرا شیعه امامت را به عنوان یک بسته و مجموعه ای از عصمت و انتظار و ... می داند و بر اساس تفکر سیاسی به بحث ولایت فقیه میرسد و معتقد است که ولایت فقیه شعبهای از بحث امامت است، اما در اهل تسنن اینطور نیست و تلقیهای دیگری از نظام سیاسی دارند که بر محور ولایت فقیه نیست.
وی دومین محور حضور شیعیان در غرب را تأکید بر انسجام و ارتباط میان جمعها و گروههای شیعه دانست و خاطرنشان کرد: متأسفانه در حال حاضر یک واقعیت تلخ در غرب وجود دارد که هیچگونه وحدتی میان شیعیان مشاهده نمیشود. این در حالی است که حتی یهودیها در غرب بسیار انسجام دارند. به عنوان مثال تعداد مسلمانان در انگلیس و فرانسه که به بیش از پنج میلیون نفر میرسد بسیار بیشتر از یهودیها است. یا در آلمان شاید فقط ترکها بیش از دو میلیون باشند اما انسجامی که در بین یهودیت دیده میشود، در میان مسلمانان نیست. در حالیکه اگر وحدت باشد، تجمیع قوا می شود، صداها شنیده می شود، می تواند در جریان اصلی حاکم بر غرب اثرگذار باشد و می تواند لابیهای لازم را برای احقاق حقوق تشکیل بدهد. به عنوان مثال در مسأله توهین به مقدسات، اگر مسلمانان در غرب سازمان یافتهتر بودند و حضور معنادارتری داشتند، می توانستند امتیازات بیشتری بگیرند.
وی با بیان اینکه امسال یکصدمین سال به رسمیت شناخته شدن اسلام در کشور اتریش بود، یادآور شد: اگر اسلام دین رسمی شود، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی با تابلوهای دینی و مذاهب بیشتر میشود و این یک امتیاز برای مسلمانان است. لذا اگر مسلمانان وحدت داشته باشند، می توانند بسیاری از حقوق اجتماعی را تحصیل کنند.
مستضعف فرهنگی کیست؟
وی یکی دیگر از اهداف را دفاع معقول و منطقی از آموزههای شیعی، از طریق معرفی مستدل و معقول و غیراحساسی باورها و ارزشهای شیعی دانست و گفت: حضور شیعه در غرب، نباید یک تنها حضور اقتصادی باشد. یعنی مهاجرت به غرب نباید فقط برای شغل و رویکرد علمی باشد. البته اینها هست، اما هدف باید بزرگتر باشد. زیرا شیعه بودن مسؤولیتهایی دارد که باید به آنها توجه کرد. امام معصوم هم میفرماید که زینت ما باشید و یا میفرماید که اگر مردم محاسن کلام ما را متوجه باشند، از ما تبعیت میکنند. لذا باید بدانیم؛ ما به عنوان جمعیت شیعه که در غرب حضور داریم، نسبت به هدایت محیطی و نسبت به دستگیری فکری از مستضعفینی که در غرب زندگی میکنند، چه کردهایم. زیرا معتقدیم؛ کسانی که به دین حقه اسلام نمیگروند، عمدتا مستضعف فرهنگی هستند، زیرا آنها که معاندند و با علم و شناخت، با اسلام مخالفت میکنند، بسیار کم هستند.
واعظی با تأکید بر اینکه ما به عنوان شیعه، وظیفه داریم تا اسلام و تشیع را که حق میدانیم، با منش، رفتار معقول دینی و به رخ کشیدن زیباییهای اسلام و معرفی کردن معنویت و اخلاق نهفته در سیره و کلام پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) به محیط معرفی کنیم، تصریح کرد: اگر حضور شیعیان به هر دلیلی در غرب ایجاد شده است، پس باید پرونده ویژهای نیز تحت عنوان اصالت فرهنگی گشوده شود.
وی هدف چهارم را بدل شدن به یک جریان اثرگذار در سیاست و فرهنگ غرب در دراز مدت دانست و گفت: ما باید به نحوی برخورد کنیم که یک اقلیت ممتنع منفعل، تبدیل به یک اقلیت فعال و اثرگذار باشد. لذا کلان بحث در این چهار هدف است که باید مدنظر گرفته شود.
واعظی با اشاره به روشها و ملاحظاتی که برای رسیدن به اهداف باید رعایت شود؛ خاطرنشان کرد: منظور از روش، معنای رایج آن در تحقیقات علمی نیست. بلکه منظور ملاحظات کلانی است که باید در رفتارها و تاکتیکها و عملکردهای این جامعه و آحاد این جامعه در غرب حاکم شود. بنابراین چند مسأله مهم باید در این ملاحظات رعایت شود که اولین آن، عدم حساسیت آفرینی و تنش آفرینی در محیط اجتماعی و سیاسی غرب است. یعنی جامعه شیعه در غرب، به عنوان یک نهال نوپا نباید در کلان خود حساسیت آفرین باشد. البته این هم باز میگردد به یک سری پیشداوریها و پیشفرضها که در اذهان حاکم میشود. زیرا بعضی اذهان اینگونه نگاه میکنند که اینها خصم جهان اسلام هستند و جهان اسلام در طول سالیان متمادی از تعامل با غرب ضربه دیده است. لذا اینها کافر حربی هستند و ما چون با آنها تضاد آشتی ناپذیر داریم، پس فرصتی یافتهایم تا موضع بگیریم و حالت تهاجمی نسبت به آنها داشته باشیم.
وی در ادامه این مطلب را چنین ادامه داد که حدود ده سال قبل در انگلیس و اروپا، یک سری جریانات تندرو و سلفی شکل گرفت. این در حالی بود که پیش از آن در این منطقه، در کمتر جایی چنین جریانی وجود داشت. در آن زمان سلفی های تندرو، در مساجد سخنرانیهای بسیار داغ و تهدیدآمیز میکردند و میگفتند که خیابانها در اختیار مسلمانان قرار خواهد گرفت. اگر ما خود را جای غربیها بگذاریم. می گوییم که کسانی که به مهمانی آمدهاند، قصد دارند تا جای صاحبخانه را بگیرند. لذا حساسیتها بیشتر شده و اسلامهراسی ایجاد میشود.
نباید با دیگر جریان های اسلامی، تنش زایی داشته باشیم
واعظی دومین مسئله را تنشزدایی با دیگر جریانات اسلامی و حرکت در مسیر وحدت اسلامی دانست و اظهار کرد: ما نیاز به انسجام در درون جامعه شیعه داریم و در عین حال معتقدیم که نباید تنشزایی عالمانه و عامدانه با دیگر جریانات اسلامی داشته باشیم. یعنی اگر میخواهیم هویت شیعه را در غرب حفظ کنیم نباید دشمن تراشی کنیم، لذا نباید تضادها و اختلافنظرها را از حاشیه به متن بکشانیم. دعوت دینی برای همه مسلمین باید دعوت به وحدت باشد، چراکه این یک دعوت قرآنی است و ما باید کلان نگاه کنیم. البته این یکی از راهبردهای کلان امام راحل هم در حوزه اجتماعی و سیاسی جهان اسلام که به عنوان راهبرد وحدت شناخته میشد. لذا اگر عناصر تندرو و برخی سلفیها و وهابیها هم به عمد و با برنامه به دنبال شکستن آن بودند، ما نباید در زمین آنها بازی کنیم و به اختلافات دامن بزنیم. البته ما باید با منطق و مستدل از حریم اعتقادات و اصول تشیع دفاع کنیم، اما صیانت از هویت تشیع به شکل معقول و منطقی نیازمند پرهیز از تنشهای درون مذهبی است.
واعظی در ادامه آسیب شناسی و بررسی علمی وضعیت کنونی حضور شیعیان در غرب را نیز حائز اهمیت خواند و گفت: اگر ما بخواهیم اهداف خود را محقق کنیم، باید شناخت محیطی داشته باشیم و از امکانات و نارساییها و آسیبها و نقاط قوت و ضعف خود باخبر شویم. اما متاسفانه ما نسبت به همه اینها شناخت غیرعلمی و تجربی داریم. زیرا هر کدام از ما بر اساس جغرافیای تماسهای فردی، نوعی تلقی در ذهن خودمان داریم که این تلقی ممکن است از جهاتی درست باشد، اما هرگز علمی نیست. چون مبتنی بر تحقیقات جامع نیست و جنبه فردی دارد و به واقع برخاسته از تجارب شخصی است. لذا اگر بخواهیم کلان حرکت کنیم و نگاه راهبردی داشته باشیم، این نگاه مستلزم یک شناخت علمی جامع از ظرفیتها است.
وی مطلب بعدی را اهتمام به رفع مشکلات و نیازمندیهای جامعه شیعه دانست و اظهار کرد: اگر ما بخواهیم شیعیان را منسجم کنیم و یک اتحاد و سازمان یافتگی در آنها ایجاد کنیم، یکی از پارامترهای روشی که باید در نظر بگیریم، تقویت احساس تعلق است که این احساس در صورتی تأمین می شود که آحاد متفرق شیعه احساس کنند که این شیعه به موقع میآید و حتی المقدور در رفع نیازمندیها، مشکلات و گرفتاریها کمک میکند. لذا یکی از این سازمان یافتگیها این است که به هم رسیدگی میکنند و مراقب وضعیت یکدیگر هستند. اما متأسفانه گاهی وقتها میبینیم که حتی از در اختیار قرار دادن تجارب به یکدیگر هم دریغ میشود که البته عوامل فرهنگی هم در آن دخالت دارد.
واعظی با بیان اینکه اگر سازمان یافتگی در مهاجران انگیزه شود، زمینه انسجام فراهم خواهد شد، گفت: هرگونه سازمان یافتگی، محدودیتهایی را بر فرد تحمیل میکند. لذا فرد باید منافعی ببرد تا به این سازمان یافتگی تن دهد و انرژی بگیرد. بنابراین ما باید موضوعات انسانی را هم به ارتباطات مذهبی اضافه کنیم تا نتیجه بگیریم.
نگاهی رحیمانه به غرب
واعظی تغییر نگاه به جامعه غربی را هم ضروری خواند و تصریح کرد: ما باید به جای نگاه دشمنانه، نگاه رحیمانه داشته باشیم. زیرا اگر خصومتی هم بوده، خصومت دولتها و قدرتها و کانونهای قدرت و ثروت بوده است. لذا اگر معتقدیم که در مشتمان حقیقت و ارزشهایی داریم، باید سعی کنیم که آن را به این جامعه منتقل و هدایت کنیم. از این رو اگر دیگران اقلیت شیعه در غرب را اقلیتی معقول، منطقی، سالم و با رفتارهای شفاف و دوستانه ببینند، این مسئله به لحاظ روشی در بالندگی و پذیرش جامعه شیعه در غرب موثر خواهد بود.
وی با بیان اینکه کار دیگری که باید انجام گیرد، تلاش برای به رسمیت شناختن اسلام و تشیع در نقاطی از غرب است که این رسمیت هنوز به وجود نیامده است، گفت: ثمره این به رسمیت شناخته شدن، احقاق حقوق است.
این دانشآموخته حوزه، با اشاره به اینکه اگر بخواهیم اهداف چهارگانه کلان را محقق کنیم، نیازمند دو قسم نهاد هستیم، چنین افزود: یک نهاد باید تشکیلاتی باشد. این به این معناست که باید به متفرقاتی که در جامعه شیعی وجود دارد، انسجام و وحدت بخشید. این انسجام مستلزم تأسیس تشکیلات است.البته این تشکیلات می تواند موضعی باشد و به مرور زمان به مراتب بالاتر برسد تا حاصل تعامل تشکیلات منطقهای شود و به تفکرات انسجام ببخشد. بنابراین کارکردهای آن می تواند مذهبی، صنفی و یا در خدمات مختلف حقوقی، دستگیریها، آموزشی و ... باشد.
واعظی دومین نهاد لازم برای تحقق اهداف چهارگانه حضور شیعیان در غرب را نهاد رسانهای دانست و بر تشکیل آن تاکید کرد و گفت: درحال حاضر شیعیان در غرب صدا ندارند. ما باید نهادهای رسانهای داشته باشیم. همچنین باید روزنامه و یا مجله منظمی داشته باشیم تا بتواند پژواک جامعه باشد. البته شیعیان مسیر را رفتهاند اما باید زیر یک چتر واحد قرار گیرند.
واعظی در ادامه تصریح کرد: اگر ما بخواهیم نگاه واقع بینانه داشته باشیم، واقعیت این است که نارساییهای فرهنگی هم وجود دارد که در راه انسجام و وحدت برای رسیدن به هدف، ایجاد مشکل میکند. در برخی فعالیتهای خاص مذهبی، آسیبهایی داریم که به دلیل وجود این نارساییها، نمیتوانیم این فعالیتهای مذهبی را به صورت منسجم ارایه دهیم. چه رسد به اینکه بخواهیم دایره انسجام را به حوزه های مدنی و حوزه های فعالیت های سیاسی و اجتماعی مختلف بکشانیم. همانند تمرین دموکراسی و مردمسالاری دینی در ایران که در طول 30 سال گذشته، ظرفیتهای خوبی از خود بروز داده است اما نارساییها و ضعفهایی هم دارد.
وی با بیان اینکه این نارساییها و ضعفها به همان نارساییهای فرهنگی باز میگردد، گفت: ما باید بدانیم که وقتی به غرب میآییم، اینطور نیست که آن نارساییها را پشت سر گذاشتهایم و بستر مناسب است. بلکه باید بدانیم که ما احتیاج به کار فرهنگی داریم. لذا وصول به اهداف و تحقق این نهادها و تبعیت از روشهایی که بیان شد، کار می خواهد.
واعظی با اشاره به کارکرد روحانیت در میان شیعیان در غرب نیز گفت: مسلما انسجام باید از انسجام روحانیت شروع شود. زیرا مؤثرترین قشر در فرهنگ دینی که فرهنگساز بوده و آشنا با مردم است، قشر روحانیت است. روحانیت نقش کلیدی و اساسی در بحث هویت بخشی به تشیع در غرب دارد. اما این نباید به این معنا باشد که یک سری واقعیتها را که بخشی از فرهنگ دینی ما شده است، نادیده بگیریم. به عنوان مثال در بحث تکثر مرجعیت شیعه، اگر واقعیت را در نظر بگیریم، سلائق و دسترسیهای افراد و نفس این تکثر، می تواند کارکردهای مطلوب خود را در تجمیع سلائق داشته باشد. زیرا رابطه مرجعیت با مقلدان خود، یک رابطه عاطفی، روحی و معنوی است و مرجع یک پناه و لنگر اعتقادی و ایمانی برای مقلدان است.
وی افزود: بعضی در فرمولی که ارائه می کنند، انسجام و وحدت را در حذف تکثر می بینند و معتقدند که اگر ما یک مرجع داشته باشیم، انسجام ایجاد می شود. البته ممکن است در مواقعی آن وحدت ایجاد شود، اما با توجه به این واقعیتها ما باید بر عنصر تعامل و هم افزایی فعالیتها تاکید کنیم. این امر با تکثر مرجعیت منافاتی ندارد و نمایندگیهای مختلف در غرب، باید بر تعاملات میان خود و همافزایی و همپوشانی فعالیتها بیافزایند. به عنوان مثال جامعه روحانیت مبارز تهران نشانهای از همین تعامل و همافزایی است. اعضای این جامعه در قبل از انقلاب، هر کدام در نقطهای ازتهران مسجد و پایگاه داشتند. مرحوم مطهری از آنها خواست تا حداقل ماهی یک بار با هم بنشینند و چای بنوشند. گفته مرحوم عمید زنجانی، با توصیههای مرحوم مطهری، جامعه روحانیت مبارز تهران شکل گرفت و اثر شگرف و عجیب و مؤثر خود را در پیروزی انقلاب و انسجام فعالیت های مذهبی ـ سیاسی تهران گذاشت. بنابراین وجود تعامل می تواند برای فعالیتهای جمعی همسو، راهگشا باشد. این یک اولویت است و باید رعایت شود.