entekhab | وب سایت انتخاب

arrow-right-square Created with Sketch Beta.
برچسب ها - خمسه
از پیچ و خم راه که گذشتیم باز سوار کالسکه شدیم. از توی ده «سرچم» راندیم، کوچه کثیف طولانی داشت. این ده مثل این است که از زیر قتل و غارت چنگیزخان درآمده است و بقیه‌السیف پس‌مانده لشکر چنگیزخان است! دو سه دکان بسیار بسیار کثیف مثل سوراخ مغار [غار]داشت. دکان‌دار‌های ریش‌سفید کثیف، توی دکان‌شان قدری کره و روغن داشتند؛ یعنی بازار بود، خیلی کثیف بود. خلاصه از توی ده سرچم گذشتیم، افتادیم به صحرا.
کد خبر: ۵۴۵۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۹

رو به شمال غرب می‌راندیم تا رسیدیم به [رودخانه] «سَمان‌اَرخی». پُلِ شکسته‌ای داشت، از پل گذشتیم. به قولرآقاسی حکم شد پل را بسازد و راندیم. این سَمان‌اَرخی می‌رود به «زنجان‌رود» و می‌رود به باغات خمسه ، از پل که می‌گذرد مسطحیِ زمین تمام می‌شود، گاهی تپه پیدا می‌شود، زمین هم چمن و بوته است و گُل است. غزلاق‌ها می‌پرند روی هوا مثل بلبل می‌خواندند. از پل که گذشتیم قدری راندیم.
کد خبر: ۵۴۴۵۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۵

رسیدیم به قریه سلطانیه... رعیت این‌جا خیلی فقیر و مفلوک‌اند. همه آمده بودند جلو. قدری با کالسکه از توی ده راندیم. بعد گفتم کالسکه را نگاه داشتند، پیاده شدم. من و پیشخدمت‌ها همه پیاده از کوچه‌های کثیف و خرابه رفتیم تا رسیدیم توی گنبد. همه سادات و علما و مردم هم بودند. گنبد خیلی خرابه و کثیف شده است. به قولر‌آقاسی، حاکم خمسه ، گفتم تعمیر کلی بکند، هرجا کاشی لازم دارد کاشی کند و بیرون و توی گنبد را مثل روز اول بسازد. ان‌شاءالله تا برگشتن ما از فرنگ باید تمام بشود.
کد خبر: ۵۴۴۳۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۴

امروز عید است و سلام است و سرور است... رخت پوشیده آمدم بیرون قدری گردش کرده از شدت سرما رفتیم توی گرم‌خانه... حاجی حیدر آمد، ریش تراشید. بعد رفتیم سردرب شمس‌العماره، امین‌السلطان بود صحبت کردیم. بعد تماشای کوچه را کردیم. مردم رخت نو پوشیده با هم مصافحه می‌کردند. بعد ناهار خوردیم. اعتمادالسلطنه بود روزنامه خواند.
کد خبر: ۵۳۷۶۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۰۲

علیرضا خمسه ایفای نقش جدی را جزو چالش‌های بزرگ حرفه‌ای‌اش دانست و حضور در سریال «میکائیل» در نقش «آقاخان» را موفقیت خود خواند.
کد خبر: ۳۹۱۹۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۵

entekhab | وب سایت انتخاب

پربازدید ها
آخرین اخبار پربحث ترین