entekhab | وب سایت انتخاب

arrow-right-square Created with Sketch Beta.
برچسب ها - مارکنی
... پدرم... به قصر سلطنتی رفت و مشغول نصب دستگاه‌های لازم بود که ملکه ویکتوریا از کنارش گذشت، بی‌آنکه اعتنایی به او بکند و سلامش را جواب گوید. پدرم با حساسیت فوق‌العاده‌ای که داشت از این بی‌اعتنایی سخت ناراحت شد و دستگاه‌های خود را جمع کرده از قصر سلطنتی بیرون رفت. فردای آن روز ملکه از مستخدمین پرسید که پس مخابره تلگراف به کشتی چه شد؟ جواب دادند مهندس ایتالیایی که قرار بود این کار را انجام دهد بر اثر بی‌اعتنایی شما قهر کرده و رفته است. ملکه با تشدد گفت بروید مهندس دیگری بیاورید. آن وقت مستخدمین به او گفتند که فقط یک نفر در سراسر جهان هست که می‌تواند از عهده این کار برآید و آن یک نفر هم جز آن مهندس جوان ایتالیایی نیست. پس از اطلاع بر این امر، ملکه همان روز برای صرف ناهار رسما از پدرم دعوت کرد و از بابت حرکت روز گذشته خود معذرت خواست...
کد خبر: ۶۰۶۰۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۲/۱۷

entekhab | وب سایت انتخاب

پربازدید ها
آخرین اخبار پربحث ترین