محمد ساعد مراغهای، ساعدالوزرا، به روایت خودش؛
اعلیحضرت رضاشاه کبیر همیشه به من لطف مخصوص داشتند. یادم میآید که وقتی به عنوان سفیر ایران در مسکو به حضورشان معرفی شدم به من فرمودند: «ساعد! هیچ به خاطر داری کنسول بیچارهای بودی و حالا سفیرکبیر شدهای؟»... وقتی نخستوزیر شدم خواستم ذکاءالملک فروغی را به سفارت در واشنگتن بفرستم اما اجل مهلتش نداد. وثوقالدوله را هم تلگراف کردم که سفیر ایران در آنکار بشود، جواب فرستاد: «پول لباس رسمی ندارم.» سه هزار دلار برایش حواله کردم که لباس بخرد.
کد خبر: ۶۳۶۵۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۶
محمد ساعد مراغهای، ساعدالوزرا، به روایت خودش؛
مدت دو سال و نیم در زمان صدارت موسولینی سفیر ایران در رم بودم... مرد بزرگی بود. به ایتالیا خدمت زیادی کرد. فقط عیبش این بود که مثل همهی دیکتاتورها عاشق افکار خودش بود. در زمان حکومت او همه مجبور بودند که فاشیست بشوند. در آن زمان من به خوبی میدیدم که همهی ایتالیاییها از بچهی سهساله تا پیرمرد شصتساله فاشیست بودند، حتی موسولینی توقع داشت که گربههای ایتالیا هم فاشیست بشوند.
کد خبر: ۶۳۵۶۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۱
محمد ساعد مراغهای، ساعدالوزرا، به روایت خودش؛
استالین را چندین بار دیدهام و مهمترین مرتبهای که با استالین ملاقات داشتم موقعی بود که استالین به تهران آمده بود تا در کنفرانس سهجانبهی تهران شرکت کند. ما به سفارت شوروی رفتیم تا مقدمات شرفیابی استالین را فراهم کنیم و در عین حال ببینیم که ترتیب بازدید شاهنشاه چگونه باید باشد. استالین خیلی صمیمی و ساده با من روبهرو شد و به من گفت که: «ما آمدهایم اینجا که اعلیحضرت را زیارت کنیم و ادب به ما حکم میکند که توقع بازدید نداشته باشیم و به شرفیابی به حضور ایشان افتخار کنیم.» روی هم رفته استالین مرد خوشصحبت جذابی بود...
کد خبر: ۶۳۵۵۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۱۰
محمد ساعد مراغهای، ساعدالوزرا، به روایت خودش؛
هفدهم آذر ۱۳۲۱ من وزیر خارجهی قوامالسلطنه بودم که در تهران قحطی نان شد و شورش مردم گرسنه. قوامالسلطنه سرهنگ ابراهیم ارفع برادر سرلشگر حسن ارفع را به هیات وزرا خواست و جلوی همهی ما به او گفت برو مردم را به گلوله ببند. سرهنگ ارفع راست مقابل قوامالسلطنه ایستاد، توی چشمهای او نگاه کرد و گفت: «من گرسنه را به گلوله نمیبندم.» و رفت و خانهنشین شد.
کد خبر: ۶۳۵۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۰۹