پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بايد سه مفهوم دينداري، ديني بودن و معنويتگرايي را از هم جدا كرد.
زماني ما به دنبال سنجش ديني بودن هستيم، با همين مدلهاي اجمالي كه شباهت اديان را در خود دارند، مانند مدل گلاك و استارك كفايت ميكند.
اما اگر بخواهيم دينداري را بسنجيم بايد ماخوذ از خود دين باشد و مشخصات دين را در نظر بگيريم تا بتوانيم پايبندي به آن را دينداري لحاظ كنيم.
و در اينجا نميتوان گفت چون مدل گلاك و استارك پاسخگوي نياز تمامي اديان بودهاند، كفايت ميكند.
اين مدل براي سنجش ديني بودن مناسب است اما براي سنجش دينداري خير. از سويي دوستان معتقدند كه ميتوان به جاي بعد تجربه ديني همان، ايمان را لحاظ كرد يا اخلاق را جايگزين بعد پيامدي كرد.
حال من دليلي براي عدم تغيير در مدل گلاك و استارك نميبينم. و اعتقاد دارم كه تفكيك و تخصيص بسيار مهم است و براي سنجش دينداري اجمال كفايت نميكند. من با توجه به اينكه قبول دارم دينداري با توجه به دين، خاص است، اما اين خاص بودن را در مدل نميبينم و معتقدم هر كس اين حق را دارد كه ابعاد سنجش دينداري را با تفصيل بيان كند.
اما نكته اينجاست كه چه اموري مانند شرعيات يا اخلاقيات را در بعدي مثل پيامد دينداري ادغام كنيم و چه به صورت جداگانه مورد سنجش قرار دهيم، تفاوتي ندارد چرا كه سنجش در هر دو، مفهومي يكسان دارد.