اهالی سینما یادشان هست که چند سال پیش مثل همه جو های موجود در کشورمان، هر کس از مادر خود قهر نکرده و مقداری در حد میلیارد، پول در اختیار داشت، می خواست تهیه کننده سینما شود و اوضاع که به هم ریخت، قرار ش هر کس می خواهد پولهایش را خرج آکتورها کند، ابتدا به عنوان سرمایه گذار وارد هنر هفتم شود و بعد از سرمایه گذاری در چند فیلم و فهمیدن مشکلات این حوزه، مجوز تهیه کنندگی بگیرد.
به گزارش
انتخاب ورزشی، حالا این جو، وارد فوتبال پر از چاله چوله ایران شده و اگرچه در همه جهان از ورزش به خصوص فوتبال در سایه مباحثی مانند اسپانسرینگ، حق پخش تلویزیونی و ترانسفر بازیکنان به عنوان یک تجارت پر سود یاد می شود ، ولی سوددهی منطقی و واقعی در ورزش و فوتبال ایران بیشتر به یک جوک شبیه است.
در تمام دنیا مالکان باشگاه های فوتبال از سرمایه گذاری خود سود مناسبی می برند و همین سود آنها را به سرمایه گذاری بیشتر ترغیب می کند ولی در ایران مالکان باشگاه ها و یا افرادی که پول خود را به فوتبال می آورند، نه تنها سود نمی کنند بلکه معمولا به خاطر ناملایمات از صحنه ورزش فراری می شوند. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که برخی از افرادی که به اصطلاح پول خود را در فوتبال هزینه کرده اند، نیتشان صرفا کمک به ورزش نبوده و در ورای آن، اهداف دیگری را در سر پرورانده اند.
آخرین نمونه افرادی که پول خود را به فوتبال آورده اند و نتیجه ای نگرفته اند، مالک باشگاه داماش گیلان است که به گفته خودش پس از صرف 5 میلیارد تومان هزینه برای این تیم در فصل جاری، قصد دارد از فوتبال کناره گیری کند.
به همین بهانه می توان به مالکان شکست خورده چند سال اخیر فوتبال ایران نگاهی گذرا داشت:
برادران شفیعی زاده:
علی و شهرام شفیع زاده که از اولین افرادی بودند که در لیگ برتر فوتبال سرمایه گذاری کردند. این دو، تیم استقلال اهواز را خریداری کردند و تا دو سه سال قبل هزینه های نسبتا زیادی برای این تیم در لیگ برتر انجام دادند. شفیع زاده ها اولین نفراتی بودند که به آبراموویچ ایرانی معروف شدند. تیمشان یک بار نیز در آستانه فتح لیگ برتر قرار گرفت ولی در هفته پایانی به خاطر اشتباه داوری، دست آنها از قهرمانی در لیگ برتر کوتاه ماند.
براداران شفیع زاده به خاطر مشکلات مالیاتی که در ایران داشتند معمولا در دوبی ساکن بودند و کارهای اجرایی خود را به عبدالحمید رمضانی سرپرست آن زمان استقلال اهواز سپرده بودند.
علی شفیع زاده که حضور پررنگ تری در رسانه ها به عنوان مدیر عامل استقلال اهواز داشت ، زمانی قرار بود اسپانسر و عضو هیات مدیره باشگاه استقلال تهران نیز بشود ولی این امر منتفی شد.پس از سقوط استقلال اهواز به لیگ دسته اول و بدهی های فراوانی که این تیم بر جای گذاشت ، تیم را به استانداری خوزستان واگذار کردند.
از حال و روز این دو برادر در حال حاضر خبر دقیقی موجود نیست.
حسین هدایتی:
کسی که با تیم استیل آذین و حضور در هیات مدیره باشگاه پرسپولیس در میان مردم به شهرت زیادی رسید. هدایتی که به عابر بانک فوتبال معروف است پس از حضور در این رشته، عنوان آبراموویچ ایران را هم به خود اختصاص داد و هنگامی که عضو هیات مدیره پرسپولیس بود ، مدعی شد هزینه های بسیاری برای این تیم انجام داده است. از خصوصیات مهم هدایتی ارتباط قابل تامل او با رسانه ها بود.
کوچکترین اقدام وی در ورزش طی مدتی که در پرسپولیس حضور داشت از سوی رسانه ها انعکاس زیادی پیدا و او محبوبیت زیادی میان هواداران پرسپولیس پیدا کرد.
هدایتی پس از گذشت زمان و حضور حبیب کاشانی در پرسپولیس با وی مشکل پیدا کرد و بعد از مدتی از این تیم جدا شد. وی همچنین با خریداری تیم استیل آذین ، این تیم را به لیگ برتر آورد و با خرید ستاره هایی همچون علی کریمی و مهدی مهدوی کیا ، سعی داشت تیمی همطراز پرسپولیس بسازد ولی به خاطر مدیریت بد وی و برخی مسائل حاشیه ای دیگر ، استیل آذین خیلی زود به لیگ پایین تر سقوط کرد و رویاهای هدایتی بر آب رفت.
در خصوص اینکه هدایتی واقعا فرد متمول و پولداری است شک و تردید هایی نیز وجود دارد. برخی مطالب رسانه ها و انتشار اسنادی، نشان می دهد او از مقروض ترین افراد به سیستم بانکی کشور است و در سایه حضور در ورزش توانسته برای خودش امنیت نسبی در قبال عدم پرداخت بدهی هایش ایجاد کند. یا حتی گفته می شود هدایتی به خاطر اسم و رسمی که در ورزش پیدا کرده ، توانسته وام های کلانی از سیستم بانکی کشور بگیرد.
هدایتی در این فصل متعهد شده هزینه های تیم ملوان انزلی و گهر درود را به عنوان مالک این دو باشگاه بپردازد . تعهدی که در برخی برهه ها عملیاتی نشده است.
علی انصاری:
او پیش از اینکه چهره شناخته شده ای در ورزش باشد، در عرصه اقتصاد حضور داشت. از اولين كارهاي اقتصادي او می توان به به ساخت ضلع جنوبی بازار آهن شادآباد اشاره کرد كه به همراه يك شريك، مجتمع تجاری بهاران ۱و۲ را در اوايل دهه 70 ساخت و بعدها به سمت ساخت بازار مبل و موبایل رفت.
انصاری پس از اینکه عضو هیات مدیره استقلال شد عملا بخش زیادی از هزینه های این تیم را پرداخت کرد. وی چند سال پیش رییس فدراسیون دوچرخه سواری نیز بود ولی علی سعیدلو رییس وقت سازمان تربیت بدنی ، وی را برکنار کرد.
از خصوصیت های مهم انصاری این است که معمولا بر خلاف سایر کسانی که در فوتبال به عنوان سرمایه گذار معروف شده اند ، علاقه زیادی به مصاحبه و جلوی دوربین رفتن ندارد . وی معمولا پشت صحنه مشغول به فعالیت است و گفته می شود امسال هم در ابتدای فصل پیش قرارداد چند بازیکن مهم استقلال را پرداخت کرده است.
انصاری فعلا فعالیت جدی در ورزش ندارد و به نظر می رسد زودتر از همتایان متمول خود متوجه این گرداب عمیق شده است.
مهدی پرهام
مالک سابق باشگاه نساجی قائم شهر که چند سالی در این تیم حضور داشت. وی در گفته هایش به این نکته تاکید می کرد که علاقه زیادی به لیگ برتری شدن این تیم دارد و هزینه های زیادی در این راه کرده است. وی 4 فصل پیش یحیی گل محمدی سرمربی فعلی پرسپولیس را نیز به خدمت گرفت تا به لیگ برتر صعود کند ولی ناکام ماند.
پرهام ابتدای سال جاری از مالکیت نساجی انصراف داد و هم اکنون در باشگاه استقلال مشغول فعالیت های اقتصادی است.
مریم امیر کمالی
اولین زنی که قصد داشت مالک یک باشگاه فوتبال در ایران شود. او قرار بود امتیاز نساجی قائم شهر را از مهدی پرهام بخرد . در مدت دو سه هفته ای که خبر حضور این زن در فوتبال ایران منتشر شد ، رسانه ها مصاحبه های مختلفی را با وی انجام دادند. خانم امیر کمالی مدعی بود قصد دارد به ورزش ایران خدمت کند. او که به گفته خودش یک مدل بود ، ناگهان از حضور در فوتبال منصرف شد و عطای خرید نساجی را به لقایش بخشید.
شهرام قویدل
مالک باشگاه داماش گیلان که این فصل به گفته خودش تا به حال 5 میلیارد تومان برای تیم شهر رشت هزینه کرده است. قویدل پس از حضور در داماش عابدینی مدیر عامل این تیم را در ستمش ابقا کرد و به وی اختیار تام داد. حالا و پس از گذشت کمتر از یکسال از همکاری این دو ، مالک و مدیر عامل باشگاه به مشکل برخورده اند. عابدینی درخشان سرمربی تیم را بدون اجازه مالک باشگاه اخراج کرده و قویدل نیز به این موضوع معترض شده و مشخص نیست تکلیف نهایی این مشکل به کجا می انجامد.
به نظر می رسد در دعوای عابدینی و قویدل ، مالک باشگاه برنده و عابدینی از جمع داماشی ها جدا شود.
به هر حال با بررسی وضعیت حضور افراد مختلف در فوتبال به عنوان مالک باشگاه و یا اسپانسر ، به این نتیجه می رسیم که در اکثر مواقع ، تیمهای تحت مدیریت آنها به لیگ پایین تر سقوط کرده اند و یا در خطر سقوط هستند. این مالکان معمولا با مدیرعاملان باشگاه ها دچار مشکل می شوند و یکی از آنها ناچارا از جمع باشگاه مورد نظر جدا می شود.
آنچه در سالهای اخیر ثابت شده این است که خصوصی سازی و حضور بخش خصوصی در فوتبال حرفی بیش نبوده و متولیان ورزش در عمل اجازه این کار را نمی دهند. نمونه این امر بحث خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس است که پس از گذشت 6 سال از مطرح شدن بحث آن ، هنوز هیچ اقدام عملی در این خصوص صورت نگرفته.
مطمئنا تا سالهای سال اگر واقعا هم فردی قصد کمک به این رشته و یا سرمایه گذاری در آن را داشته باشد موفق نمی شود و خیلی زود مجبور به ترک میادین می شود و شاید در این حوزه نیز باید عنوان تهیه کننده و سرمایه گذار را از ابتدا تعریف و هدف گذاری کرد.