سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب خاطرات و تاملات در زندان شاه، اثر محمد محمدی (گرگانی) از نشر نی منتشر شده است. این کتاب شرح خاطرات محمد محمدی در زندانهای زمان شاه و درگیر شدن با ماجراهای تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴ است. «انتخاب» روزانه بخشهایی از این کتاب را منتشر میکند.
پلیس برای ایجاد اختلاف میان مذهبیها و مارکسیستها مستمراً برنامهریزی میکرد. از جمله یک بار آقای پاک نژاد نقل میکرد که رسولی بازجوی بددهن و فحاش ساواک به طبقه بالای بند یک زندان اوین رفته بود، طبقه بالا همه مارکسیستهای زندان بودند خطاب به آنان گفته بود شما از آزادی زن سخن میگویید اعلیحضرت هم موافق هستند. شما از کارگران سخن میگویید اعلیحضرت آنان را در سود کارخانهها سهیم مینماید.
شب نشینیهای زندان
هر جمعه در اتاق بزرگ بند یک زندان اوین گعدهای تشکیل میشد. این اصطلاحی بود که روحانیون به کار میبردند، همه در آن شرکت میکردند. آقایان مرحوم آیت الله طالقانی مرحوم آیت الله منتظری، مرحوم آیت الله مهدوی کنی، مرحوم آیت الله انواری، مرحوم آیت الله لاهوتی، مرحوم آیت الله ربانی شیرازی مرحوم ایت الله هاشمی رفسنجانی و روحانیونی چون حجت الاسلام معادیخواه حضور داشتند. از غیر روحانیون آقایان عسگراولادی بادامچیان لاجوردی، جلال رفیع ... حضور داشتند. رسم چنان بود که جلسه شادی و گفتگوهای با نشاط باشد. بعضی شعر میخواندند بعضی داستان فکاهی نقل میکردند.
نوبت شعرخوانی شد. مرحوم ایت الله طالقانی گفت من بلد نیستم. مرحوم ایت الله منتظری گفت به جایش یک جوک یا داستان فکاهی میگویم. با لحن شیرین اصفهانی داستانهای خنده دار گفت. مرحوم حجت الاسلام لاهوتی با صدایی بسیار زیبا خواند؛ آن قدر زیبا و قشنگ بود که همه تعجب کردند. مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز شروع کرد به خواندن، به قدری صدا و آهنگ کسی به هم ریخته و ناجور بود که گویی مثلاً یک ویولن را در دست گرفته و ناشیانه آن را به صدا در میآورد بعد از خواندن مرحوم هاشمی مرحوم طالقانی گفت من حالا باور کردم که چرا موسیقی حرام است. حرف او همه را سخت به خنده انداخت؛ خــود هاشمی نیز فراوان میخندید. نوبت من شد من هم شعر مولوی را خواندم:
آزمودم من هزاران بار بیش
بی تو شیرین مینبینم عیش خویش
آزمودم مرگ من در زندگی است
چون روم زین زندگی پایندگی است