ستارگانی از ناصرحجازی و علی پروین گرفته تا محمد دادکان و مایلی کهن. محمد کاظم رحیمی سرمربی و مسئول آن سال های شاهین بود که به واسطه دوستی با سید احمد آقای خمینی، این ملاقات را در جماران تدارک دید.
به گزارش انتخاب ورزشی، او سالها پس از این دیدار و در روزهای منتهی به سالگرد درگذشت یادگار امام ، بخشی از آن خاطرات را روایت می کند: « دوستی من و سید احمد آقا بر می گردد به دهه ۳۰ . روزهایی که هر دو دبستانی بودیم. یادش به خیر ، ما تقریبا با هم بزرگ شدیم .»
ملاقات فوتبالیست ها با حضرت امام بود که حاصلش جمله به یادماندنی «من ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم» شد. اما آن دیدار چگونه شکل گرفت ؛«سال ۵۹ بود که در بازی های قهرمانی تهران ششم شدیم. من آن سال ها مسئول تیم شاهین و مربی اش بودم. بچه های تیم از من می خواستند که به دیدار حضرت امام برویم. با دفتر حاج سید احمد آقا تماس گرفتم و تقاضای ملاقات با حضرت را مطرح کردم. حاج احمد آقا از من پرسیدند چندم شدید؟ گفتم ششم؛ گفتند بروید هر وقت که اول شدید بیایید!»
رحیمی و تیمش باید از آن لحظه تلاش می کردند تا قهرمان شوند؛ « آن فصل نمی دانی به چه آب و آتشی زدیم تا توانستیم قهرمان جام حذفی شویم. همه تیم ها را بردیم. از استقلال گرفته تا پرسپولیس. قهرمان که شدیم زنگ زدم به دفتر امام . این بار دیگر قرار ملاقات مان جور شد.
برای ۲۰ روز بعد به حضور پذیرفتندمان. اولش قرار بود تنها بازیکنان شاهین در این دیدار باشند اما...» شاهینی ها تیمی مکتبی داشتند. تیمی که بازماندگان دکتر اکرامی بودند. تیم بچه ارزشی های قبل انقلاب. تیمی که به حکم رژیم تعطیل شده بود و ملاقات شاگردان مکتبی بعد از انقلابش با امام می توانست دیداری بسته باشد اما به یکباره در روزهایی که فوتبال از سوی بسیاری از گروه های تندروی اوایل انقلاب ورزشی غربی و مصداق تهاجم فرهنگی لقب گرفته بود ، ماهیت این دیدار تغییر کرد و همه قهرمانان ملی فوتبال فرصت دیدار در جماران را بدست آوردند.
رحیمی در این باره می گوید:« وقتی قرار ملاقات هماهنگ شد ، تصمیم بر این شد تا بازیکنان استقلال ، پرسپولیس و بچه های تیم منتخب تهران که قهرمان جام آقاخان در هند شده بودند و کلا دیگر ستاره های آن روزهای فوتبال مان هم همراه بچه های شاهین بیایند. همه صبح زود در وروردی جماران قرار گذاشتیم و رفتیم به دیدار حضرت امام (ره) .اول من چند دقیقه ای برای حضرت امام گزارشی درباره فوتبال ارائه کردم و بعد ایشان برای مان سخنرانی کردند. جمله معروف « من ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم» همان جا از سوی ایشان بیان شد.»
این دیدار رسما به فوتبال ایرانی وجاهت بخشید. فوتبال روزهای سخت انتقاد را سپری کرد. چندی پیش بود که علی جباری ستاره آن سال های فوتبال ایران به خبرآنلاین گفته بود ، روزهای نخست انقلاب به ما ها که ستاره های تیم های تاج و پرسپولیس بودیم ، بدترین تهمت ها را می زدند. روزهای سختی را زیر سایه اتهام گذراندیم اما وقتی حضرت امام ما را به حضور پذیرفتند ، نگاه مردم به فوتبال عوض شد و توانستیم بحران مشروعیت مان را پشت سر بگذاریم.
رحیمی در این باره هم می گوید: «آن دیدار یک سرآغاز شد برای فوتبال انقلابی . فشارها از روی فوتبال برداشته شد. حاج سید احمد آقا چون خودشان یک ورزشکار و البته یک فوتبالیست بودند با دید وسیع شان ، این حرکت را طراحی کردند. خیلی از بچه ها ، آن سال ها مهجور مانده بودند. اما وقتی عالی ترین مقام کشور گروهی از قهرمانان ملی را به حضور پذیرفتند و از علاقه شان به ورزشکاران گفتند دیگر خیلی از سدهای پیش روی ورزش برداشته شد. دیگر فوتبال و ورزش ایران توانست در آن فضای هیجانی به مسیر موفقیت بیفتد.»
کاظم رحیمی در حرف هایش مدام از نقش سید احمد آقا می گوید . از فرزند برومند امام راحل که خود هم فوتبال بازی می کرده؛« بگذار برایت قصه آشنایی ام با سید احمد آقا را بگویم...» و به یکباره می رود به سال های دهه ۳۰ ، به شهرستان قم و مدرسه صنیع الدوله؛« من دبستانم را می رفتم مدرسه صنیع الدوله، همبازی ام مرحوم علی آقای هاشمی بود.
با هم فوتبال بازی می کردیم. این بنده خدا مدام به من می باخت. ما حسابی با هم کری داشتیم. یک روز که دید حریفم نمی شود ، یکی از همکلاسی هایش را با خود آورد تا با من مسابقه بدهد ، پسری که می رفت دبستان اوحدی. او چپ پا بود و فوتبالش حرف نداشت. زمین خاکی نزدیک خانه مان و یک مسابقه فوتبال شد آغاز آشنایی ما با سید احمد آقای بزرگ. این دوستی که تا روزهای آخر حیات ایشان ادامه داشت و همیشه یکی از بزرگترین افتخارات زندگی ام آشنایی با بیت حضرت امام بوده است.»
سید احمد خمینی ، یکی از چهره های برجسته انقلاب اسلامی که روزهای پایانی هر سال روزهای بیماری و وفات ایشان را برای دوستداران بیشمارش تداعی می کند غیر از دانش سیاسی و فقهی بالای شان فوتبالیستی قابل بوده؛«ما علاقمند به شاهین بودیم. شاهین تیمی مکتبی بود و ما در قم در شاهین این شهر بازی می کردیم. مکتب شاهین به وجوه پهلوانی بیش از قهرمانی اهمیت می داد و ما در قم برای این تیم بازی می کردیم.
حتی یادم هست که بعضی از بازی های تیم اصلی یعنی شاهین تهران را به ورزشگاه شیرودی می آمدیم. حتی سال ۴۳ ، دکتر اکرامی بازدیدی داشت از شاهین قم. او آن روز دو نفر از تیم ما را انتخاب کرد تا با تیم اصلی در تهران تمرین کنند ، آن دو نفر من و سید احمد آقا بودیم.
سید احمد آقا که چپ پا بود و تقریبا همه جای سمت چپ زمین بازی می کرد. قدرت خیلی خوبی داشت. تکنیکش خوب بود و شوت های محکم و دقیقی می زد ، آنها که برابرش بازی کردند خیلی خوب یادشان هست که چه خوب بازی می کرد. او یک مهارت ویژه هم داشت که این روزها خیلی در فوتبال مان باب شده . او اوت دستی های بلندی می انداخت که مثل کرنر بودند. تاکتیکی که این روزها در لیگ مان خیلی خریدار دارد.»
رحیمی بخشی از این خاطراتش را در کتابی به نام« یاد باد آن روزگاران یاد باد» به خواست حجه الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی منتشر کرده است. کتابی که از سوی انتشارات بنیاد حفظ و نشر آثار امام خمینی منتشر شده است.
این چهره قدیمی مکتب شاهین می گوید حاج احمد آقا تا روزهای پایانی حیات شان علاقه به فوتبال را در دل تمام مشغله های سیاسی و پژوهش های علمی شان به همراه داشتند. ایشان اما بنا به ملاحظات خاص خودشان بعد از ۲ هفته تمرین با بزرگسالان شاهین به قم برگشتند و دیگر هیچ وقت به دنبال فوتبال حرفه ای نرفتند.