پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی از سال های حضور در حوزه علمیه قم و نیز مبارزه، با مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی ارتباط داشته و همراه با وی در نشر اعلامیه های امام و اقدامات مبارزاتی شرکت می کرد. البته پیوند خانوادگی خانم دکتر طباطبایی (همسر حاج احمد آقا) و خانم زهرا صادقی (همسر سید محمد خاتمی) هم بعدها در نزدیک تر شدن روابط این دو چهره، تأثیر داشت. آنچه در پی میآید بخشی از خاطرات سید محمد خاتمی در خصوص شخصیت سیاسی و علمی یادگار امام است.
منشأ اثر در انقلاب
بنا ندارم درباره آن فقید سعید از آن جهت که فرزند رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی و طبعاً دارای موقعیت اجتماعی و نیز منشأ اثر در انقلاب و اجتماع بودهاند به شیوه رایج سخن بگویم. شیوهای که در اثر آن، آنچه مکتوم میماند حقیقت است و آنکه مظلوم واقع میشود، مردمی هستند که رشد و کمال شخصیت آنان در گرو درک خردمندانه حقیقت و شناخت مصلحت واقعی است و اگر شناخت حقیقت و مصلحت همیشه برای همگان میسر نیست دست کم باید کوشید تا جوّی با طراوت و امن پدید آید که در آن هر صاحب نظر درد آشنایی بتواند خیر خواهانه در عرصههای فکری و عملی مشارکت داشته باشد تا جامعه طی یک فرایند انسانی و سنجیده به حقیقت و مصلحت، نزدیک و نزدیکتر شود. بدون تردید کسانی چون حاج احمد آقا دارای سجایا و مزایای فراوانی بودهاند اما حقیقت از اشخاص عزیزتر است و باید شخصیت افراد هر چه قدر هم که بزرگ باشند با میزان حقیقت سنجیده شود. به خصوص کسانی که شخصیت شان به نحوی با سرنوشت قوم و ملت و آیین و فرهنگ، پیوند خورده است و اگر داوری منصفانه و همه جانبه در باره افراد در هر مقام و موقعیتی که هستند، میسر باشد نباید از ذکر خطا و اشتباه افراد نیز خودداری کرد. اما اصرار عزیزان و دینی که از حاج احمد آقا که بخشی از عمر علمی و سیاسی خود را با ایشان سپری کردهام برگردن دارم و نیز حکم ادب باعث شد که چند نکته را در باره ایشان که شاید بیش از دیگران یا دست کم به اندازه چند نفر معدود در جریان آن بودهام و به دورانی بر میگردد که امروز دهها سال از آن میگذرد و در واقع تجدید خاطره است بیان دارم با این امید که در همین قسمت نیز از چارچوب انصاف بیرون نروم. ولی همانطور که گفتم فعلاً به هیچ وجه بنای من بر داوری همه جانبه در باره شخصیت این عزیز فقید نیست تا تقدیر حضرت حق در آینده چه باشد.
مطمئنترین مجرای ارتباط با امام
حاج احمد آقا مطمئنترین مجرای ارتباط امام با طرفداران و پیروان خود بودند. غیر از اعلامیهها و نوارها، پیغامهای خاص امام نیز ابتدا به حاج احمد آقا میرسید و ایشان به طرفهای ذیربط ابلاغ میکردند و شهادت میدهم که حاج احمد آقا در انجام وظیفه خود، امانت و دقت داشتند. همچنین یکی از استوارترین محورهای ارتباط انقلابیون و بزرگان مبارز در تهران و قم و سایر جاها به خصوص حوزه علمیه با بیرون حوزه حاج احمد آقا بودند که هم هوش سیاسی و شجاعت و پایداری ایشان موضوعیت داشت و هم به جهت ارتباط ویژهای که با حضرت امام داشتند و مجرای مطمئن ارتباط بودند موقعیت ممتازی را در مبارزه داشتند که کسی نمیتوانست جای ایشان را پر کند.
سالهای درس و مباحثه
همکاری علمی من با ایشان نظم و استمرار همکاری سیاسی را نداشت بلکه پراکنده بود. پارهای از درسهای خارج فقه و اصول را مدتی با ایشان مباحثه داشتیم و نیز پارهای از متون دشوار قدیمی و بعضی از متنهای جدید تر را نیز با ایشان مباحثه کردیم. از جمله کتاب «اقتصادنا» تالیف مرحوم آیتالله شهید سیدمحمدباقر صدر. در مورد نحوه تحصیل علوم حوزوی چندان با یکدیگر اتفاق نظر نداشتیم و همین امر سبب شده که همکاری علمی ما چندان دوام نداشته باشد. ایشان سخت بر این باور بودند که پرداختن به متون دشوار و مهم فقهی، از درسهای رسمی خارج مهمتر است و عمده توجه ایشان به خواندن این متنها بود. به همین دلیل درسهای رسمی خارج را به اندازه متن خوانی جدی نمیگرفتند گر چه کم و بیش در این درسها نیز شرکت میکردند. بنده نیز با اینکه معتقد بودم که یک طلبه فاضل حتماً باید از عهده فن و درک متون علمی برآید ولی صرف بیش از حد دقت روی آن را سبب محدود شدن دید آدمی میدانستم. و بر این باور بودم که دانشجوی جوان علوم دینی باید در مرتبه خارج فقه و اصول، استاد ببیند و راه و رسم ورود به حوزه نظرهای مختلف و چم و خم کار علمی را بیاموزد و البته در کنار آن و متناسب با درسی که میخواند هر چه بیشتر به متنهای مایه دار بپردازد، بهتر است. به خصوص از سوی مرحوم پدرم شیوه خاصی از مباحثه و تحصیل درس خارج به من توصیه شده بود که واقعاً اگر آن شیوه توسط طلبه ای فاضل که سطح را خوب خوانده است، پیگیری شود، دو، سه سال کافی است تا وی صاحب قوه اجتهاد شود. حاج احمد آقا در سال 56 یعنی چند ماه قبل از شهادت حاج آقا مصطفی به نجف رفتند که من چندان از حال و کار و تحصیل ایشان اطلاعی ندارم ولی بعد از رحلت آیتالله فقید حاج آقا مصطفی و سنگینی بار مسئولیتی که بر دوش حاج احمد آقا در کنار پدر بزرگوارش افتاد و اوجگیری مجدد نهضت فکر نمیکنم که چندان مجالی برای پرداختن فراوان به کار تحصیل رسمی یافته باشند. البته بعد از انقلاب و به میزان فروکش کردن التهابها و به خصوص این اواخر، ایشان مجددا با جدیت به مطالعه، مباحثه و تدریس مشغول بودند که تقدیر الهی ایشان را از ما گرفت.
هیچ گاه در شخصیت، رفتار، برخورد و وضعیت اخلاقی و اجتماعی حاج احمد آقا تغییری ایجاد نشد
نکته آخر و مهمی که درباره آن مرحوم میخواهم بگویم این است که در شخصیت، رفتار، برخورد و وضعیت اخلاقی و اجتماعی حاج احمد آقا چه در دوران عزلت و تنهایی انقلاب یعنی در آن هنگام که بسیار کسان با دیدن ایشان رو ترش میکردند و از پسر امام خمینی(س) دور میشدند چه در آن هنگام که انقلاب اسلامی در اوج اقتدار قرار گرفت و نظام جمهوری اسلامی تأسیس شد و ایشان در کنار پدر بزرگوارش یکی از حساس ترین موقعیتها را به دست آورد و دارای آوازه و اعتبار ظاهری هم شد هیچگونه تغییری رخ نداد. حاج احمد آقا بعد از سال 57 به همان اندازه صمیمی، بی تکلف و خودمانی بود که در سالهای 50 و 54. شاید آنچه گفتم در نگاه اول ساده به نظر آید ولی به نظر من نشانگر ظرفیت بسیار بالای روحی و وجودی این مرد بزرگ است. من از سال 50 کم و بیش با ایشان آشنا و احیاناً در فعالیتهای علمی و سیاسی همراه بودهام. و بدون مجامله گواهی میدهم که آن عزیز از موقعیت ممتازی که به دست آورد بحمدالله از سوء استفاده به دور ماند و به آفت جانسوزی که خیلیها را گرفتار میکند دچار نشد. حتی اگر کسانی همه مواضع ایشان را نپسندند انصاف حکم میکند که در انگیزه خیر ایشان و صداقت شان نسبت به اسلام آنطور که آن را میشناختند و نسبت به امام به عنوان رهبر مطاع خود تردید نکنند. حاج احمد آقا انسان هوشمند، عالم، سیاستمدار، با تدبیر و خیرخواهی بود که مهمترین دغدغه خاطر او، انقلاب و نگاهداری و نگاهبانی از خط و راه امام بود.
درود بر سه سید فاطمی،خمینی خامنه ای خاتمی