یک تحلیلگر سیاسی انگلیسی مینویسد که غرب هشت سال پیش فرصتی ارزشمند را برای حل مناقشه اتمی ایران از دست داد. به عقیده این نویسنده، این سختگیری غرب است، و نه ایران، که جلوی دست یافتن دو طرف به توافق را گرفته است.
به گزارش سرویس بین الملل انتخاب به نقل از دویچه وله ؛ پیتر ابورن (Peter Oborne)، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی، در جدیدترین کتاب خود که با همکاری دیوید موریسون، نویسنده انگلیسی تالیف کرده است، به موضوع مناقشه اتمی ایران میپردازد.
ابورن در مقالهای در شماره روز یکشنبه (۲۱ آوریل / اول اردیبهشت) "دیلی تلگراف" چکیدهای از کتاب خود با عنوان "خیال واهی خطرناک: چرا غرب در مورد ایران اتمی اشتباه میکند" را منتشر کرد.
دیدار اروپاییها و نمایندگان ایران در دورسی پاریس
ابورن در ابتدا از نشست هیاتهای مذاکرهکننده اروپایی و ایرانی در پاریس مینویسد. در اوایل فصل بهار سال ۲۰۰۵ یک گروه از دیپلماتهای بریتانیایی، فرانسوی و آلمانی در ساختمان وزارت امور خارجه فرانسه در دورسی پاریس حضور مییابند تا با هیات نمایندگی ایران وارد مذاکره درباره برنامه اتمی ایران شوند.
این دیپلماتهای اروپایی بیش از یک سال بود میکوشیدند که راهی برای حل مناقشه اتمی ایران بیابند. آنان زیر فشار شدید آمریکا بودند که اصرار داشت اروپاییها ایران را به متوقفکردن برنامه غنیسازی اورانیوم وادارند. اما این گروه بنا به تجربه خود راهی برای این کار نمیدید.
به نوشته ابورن، برای ایرانیان درخواستهای غرب به منزله "تحقیر غیرقابل تحمل" برای کشوری مستقل بود؛ نمونهای از رفتار "امپریالیسم غرب با کشوری قدیمی که قرنها بود سعی میکردند خوارش کنند".
طرح پیشنهادی ایران در بهار ۲۰۰۵
جلسه نمایندگان اروپایی با هیات ایرانی حدود ۲۰ دقیقه بدون هیچگونه پیشرفتی طول کشید، "تا اینکه ناگهان بر چهره جواد ظریف، نماینده جمهوری اسلامی، لبخندی پدیدار شد". ظریف گفت: «ما میخواهیم طرحی پیشنهادی را به شما نشان دهیم.» وی افزود: «این ایده کاملا غیررسمی است و درباره آن با مقامات در تهران بحث نشده، ولی شاید بتوانیم درباره آن با هم صحبت کنیم».
به گفته ابورن، پس از آن ایرانیان با برنامه پاورپوینت طرحی پیشنهادی را به نمایش گذاشتند که دیپلماتهای اروپایی را شگفتزده کرد. این طرح پایهای برای انجام توافق بود و از آن گذشته منافعی را برای هر دو طرف مذاکره در نظر میگرفت، اگرچه در عین حال هر دو طرف را به انجام مصالحه فرامیخواند.
ابورن مینویسد: «در آن سالن زیبای بناشده در قرن نوزدهم انجام توافق کاملا ممکن به نظر میرسید».
وی در ادامه مینویسد که ایرانیان توضیح دادند آماده نیستند طرح خود را برای ادامه غنیسازی در خاک ایران کنار بگذارند، اما در ازای آن میتوانند برنامه غنیسازی را به گونهای پیش ببرند که تضمینی بر صلحآمیز بودن برنامه اتمی آنها باشد. به گفته ابورن، آنها همچنین ابراز آمادگی کردند قول جدی بدهند که ایران به پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی پایبند میماند و همچنین گفتند که روحانیان ایران با تسلیحات اتمی مخالف هستند.
طبق تحقیقات ابورن، هیات ایرانی یک سری محدودیتهای داوطلبانه در مورد اندازه و بازده برنامه غنیسازی را نیز مطرح کرد و همچنین پیشنهاد داد که بازرسان سازمان بینالمللی انرژی اتمی بتوانند نظارت خود را بر همه فعالیتهای اتمی ایران گسترش دهند.
واکنش هیات اروپایی به پیشنهاد ایران
به نوشته ابورن، دیپلماتهای اروپایی اجازه نداشتند احساس خود را در چهرهشان نشان دهند، اما یکی از آنان چنین به یاد میآورد: «آنچه شنیده بودیم پیشنهاد بسیار جالبی بود و متوجه بودیم که طرح پیشنهادی معتبر و جامع است و با پیماننامههای جهانی موجود نیز هماهنگ است».
به گفته ابورن، این دیپلمات میگوید که در ضمن طی ۱۸ ماه مذاکرهای که با ایران داشتند میدانستند میتوانند به گفته ایرانیان اعتماد کنند.
ابورن مینویسد که وقتی ایرانیها طرح خود را عرضه کردند، اروپاییها وقت استراحت خواستند تا به شور با یکدیگر بپردازند، اما آنان در نهایت به این نتیجه رسیدند که پیشنهاد ایران نمیتواند برای مقامات عالی کشورهای آنها در اروپا پذیرفتنی باشد.
یک شاهد عینی ماجرا به ابورن گفته است که روشن بود مشاوران جمهوریخواه جورج دبلیو بوش و متحدان اسرائيلی آنها با این توافق مخالفت خواهند کرد و اروپاییها هم نمیخواستند روابط خود با آمریکا را به خطر بیندازند. به گفته این شاهد عینی، وقتی دیپلماتهای اروپایی یک ساعت بعد به سر میز مذاکره برگشتند، گفتند که زمان لازم دارند تا موضوع را با دولتهای خود مطرح کنند.
ابورن مینویسد که جان ساورز، نماینده بریتانیا، به لندن برگشت و موضوع را به سرعت فراموش کرد و طبق اسناد وزارت امور خارجه بریتانیا، نخستوزیر وقت (تونی بلر) نیز مداخله کرد تا مطمئن شود که موضوع ادامه پیدا نمیکند.
نویسنده "دیلی تلگراف" مینویسد که جان ساورز بعدها به حسین موسویان، سخنگوی هیات مذاکرهکننده ایرانی گفته است که واشنگتن حتی فعالیت یک سانتریفوژ در ایران را هم تحمل نمیکند.
ابورن مینویسد که بدین ترتیب طرح صلح هیات مذاکرهکننده ایرانی "در نطفه خفه شد"، اگر چه هیات اروپایی معتقد بود که این طرح به خوبی تنظیم شده و در هماهنگی با قوانین بینالمللی است. یک دیپلمات اروپایی مطلع از مذاکرات در این باره به پیتر ابورن گفت: «این شعبدهبازی فوقالعاده اتحادیه اروپا بود».
رد مکرر طرحهای ایران و نرسیدن به توافق
ابورن وقایع پس از دیدار پاریس را چنین شرح میدهد: «دیپلماتهای اروپایی در ۵ اوت ۲۰۰۵ با طرح پیشنهادی متقابل و شرایطی سخت به پای میز مذاکره برگشتند. آنها از ایران خواستند که به جز احداث و فعالیت راکتورهای آب سبک و تحقیقاتی به هیچ وجه عملیات چرخه سوخت را دنبال نکند. یعنی غنیسازی و همه فعالیتهای مرتبط با آن باید در ایران متوقف میشدند». ابورن مینویسد معنای این خواستهها این بود که انگلیس، فرانسه و آلمان تعهدی را که در آغاز مذاکرات کرده بودند، نادیده میگرفتند؛ تعهد مبنی بر اینکه حق ایران در چارچوب پیمان عدم گسترش سلاحهای اتمی برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای در نظر گرفته شود.
ابورن همچنین اشاره میکند به اینکه ایران بیش از یک بار در حین این مذاکرات طرح پیشنهادی به این سه کشور داد تا "تضمینهای عینی بدهد که برنامه اتمیاش صلحآمیز است، اما اروپاییها آن را به عنوان مبنایی برای مذاکره نپذیرفتند".
از نظر ابورن، پیشنهاد محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری اسلامی، در ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۵ در سازمان ملل نیز قابل توجه بود. پیشنهاد او این بود که برنامه غنیسازی ایران را کنسرسیومی بینالمللی مدیریت کند که ایران هم همراه با دیگر کشورها مالک آن باشد. اما اتحادیه اروپا و آمریکا این پیشنهاد را رد کردند.
به نوشته ابورن، بدین ترتیب ایران تنها عضو پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی بود اما اجازه نداشت غنیسازی اورانیوم را در خاک خود انجام دهد.
از نظر ابورن این وضعیت باعث شد که ایران هم طرحهای غرب را نپذیرد و دوباره برنامه اتمی خود را از سر گیرد.
هدف غرب چیست؟
به نظر پیتر ابورن، غرب در سال ۲۰۰۵ فرصتی تاریخی را برای توافق با ایران بر سر موضوعهای گوناگون از دست داد. به اعتقاد او، این نتیجهگیری منطقی است که اتحادیه اروپا علاقهای به "تضمینهای عینی در مورد صلحآمیز بودن برنامه اتمی ایران" نداشت.
ابورن میپرسد، پس موضوع چیست؟ "چرا غرب آنقدر خشم نشان میدهد و سر و صدا و نطق میکند و میخواهد ایران را به انزوا بکشاند و تحریمهایی را مقرر کرده است که میلیونها ایرانی را به فقر و ناامیدی کشانده است؟"
پاسخ خود نویسنده این است که موضوع دیگری در دستور کار است که ربطی به سلاحهای اتمی غیرموجود ایران ندارد. به عقیده ابورن، "آمریکا و متحدان اروپایی آن هدفی دیگر را دنبال میکنند که همانا تحقیر و تخریب احتمالی حکومت ایران است".
به نظر مفسر "دیلیتلگراف"، واقعه دورسی پاریس نشان داد که ایران خواستار رسیدن به توافق با غرب است و "این غرب است که بارها درخواست صلح ایرانیان را نپذیرفته و نخواسته با ایران معامله کند".
"طنز تلخ تاریخ"
جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا
به گفته ابورن، چند چهره سیاسی قدیمی اروپا این موضوع را تایید کردهاند. ابورن همچنین از جان کری، وزیر خارجه کنونی ایالات متحده یاد میکند. کری در ژوئن ۲۰۰۹ بهعنوان رئیس کمیته سیاست خارجی سنای آمریکا به "فایننشال تایمز" گفت که "انعطافناپذیری" دولت بوش در برابر ایران دیپلماسیای بود که "انرژی را هدر داد" و "خطوط را سخت کرد".
کری در آن مصاحبه گفت که طبق پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی ایران "حق استفاده صلحآمیز از انرژی اتمی و غنیسازی بدین منظور" را دارد. به عقیده مفسر "دیلی تلگراف"، اگر نقطه نظر جان کری در سال ۲۰۰۹ در سیاست خارجی کنونی آمریکا معتبر باشد، چشمانداز رسیدن به توافق با ایران روشن است.
پیتر ابورن مقاله خود را با چنین جملههایی به پایان میرساند: «طنز تلخی است که اگر سیاستی بر پایه آنچه جان کری در سال ۲۰۰۹ بیان داشته تعیین شود، تقریبا همخوان با پیشنهاد مذاکرهکنندگان ایرانی در سال ۲۰۰۵ در دورسی پاریس خواهد بود که غرب با آن مخالفت کرد».
عشق (=خاتمی)
ما جمعي از جوانان دانشجوي علاقه مند به دكتر روحاني هستيم و اولين كساني بوديم كه براي ايشان اقدام به تاسيس وبلاگ نموديم
اما به شدت براي جذب و سازماندهي نيروهاي شناخته شده نيازمند منابع مالي هستيم
ما را ياري نماييد
http://hasan-rohani.blogfa.com/