پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ایسنا، نشریه فارن پالیسی در تحلیلی نوشته است: «با وقوع جنگ خطوط دریایی
مختل خواهد شد، صادرات از جانب چین کند خواهد شد و نرخ سود و بیمه افزایش
خواهد یافت که این موجب میشود تجارت هزینه بیشتری در بر داشته باشد. کره
جنوبی نیز که هم در صادرات و هم در واردات در لیست 10 کشور اول دنیاست با
کشته شدن مردمش و تخریب پایتختش بیشترین ضرر را متحمل خواهد شد. در مجموع،
این اثرات ممکن است به عبارتی نیم درصد از تولید ناخالص جهان در حدود 350
میلیارد دلار بکاهد.
با در نظر گرفتن این هزینههای عظیم آیا عاقلانه نیست که از درگیریها جلوگیری کنیم؟ نه لزوما!
بیایید
بگوییم که احتمال درگیری هر سال تا زمانی که جنگ به وقوع بپیوندد، یکسان
است اما بعد از جنگ این احتمال صفر خواهد بود زیرا کره شمالی مطمئنا جنگ را
خواهد باخت. کم شدن این احتمال ضرورتا وقوع احتمالی جنگ را بیشتر به آینده
موکول میکند. با این وجود گرچه دور از انتظار است اما وقوع چنین امری
همیشه پیشنهاد خوبی نیست.
اگر هزینه جنگ همیشه سهم ثابتی از اقتصاد
باشد که در بالا 5 / 0 درصد ذکر شد، آنگاه ما باید تفاوت بین سرعت رشد
اقتصادی و نرخ تنزیل را در نظر بگیریم؛ نرخی که اندازه میگیرد ما چه مقدار
برای آینده در برابر حال ارزش قائلیم. اگر اقتصاد جهانی سریعتر از نرخ
تنزیل آینده گسترش یابد آنگاه تعویق جنگ آن را هزینه بر تر خواهد کرد. به
بیان دیگر، 5 / 0 درصد از اقتصاد جهانی در سال آینده میلادی، به پول امروز
از 5 / 0 درصد اقتصاد جهانی در سال جاری میلادی برای ما ارزشمندتر خواهد
بود.
نکته جالب اینجاست: دلیلی وجود دارد که باور کنیم این دو
میزان، به لطف مفهوم "هزینه فرصت"، حقیقتا برابرند. اگر ما به عنوان جامعه
بخواهیم انتخابی کنیم باید مزایای آن را با مزایای دیگر انتخابهای ممکن
مقایسه کنیم.
به عبارتی ما میتوانیم انتخاب کنیم که آیا در سال
جاری میلادی جنگ داشته باشیم یا در سال آتی. این جنگ در سال جاری میلادی
350 میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت. سال آینده میلادی به خاطر رشد
اقتصاد این میزان بیشتر خواهد بود.
بنا بر آخرین پیشبینی صندوق
بینالمللی پول 5 / 0 درصد اقتصاد جهانی در سال 2014 ارزشی برابر با 363
میلیارد دلار خواهد داشت. بنابراین آیا باید جنگ را به تعویق بیندازیم؟ اگر
چنین کاری بکنیم برای سرمایهگذاری در اقتصاد جهانی 350 میلیارد دلار
بیشتر خواهیم داشت. به احتمال بیشتر این میزان در سال آتی میلادی 363
میلیارد دلار خواهد بود. دقیقا مقداری که با به تعویق انداختن جنگ از دست
خواهیم داد. بعد از به حساب آوردن رشد اقتصادی، به هیچ وجه مزیتی برای
تاخیر وجود ندارد. هر چند اینجا استثنایی وجود دارد. تحلیل بالا فرضش بر
این است که کره شمالی همیشه تهدید یکسانی در مورد جنگ مطرح کند. اما اگر
رژیم این کشور یا دستکم مقاصد این کشور تغییر کند، این گونه نخواهد بود.
برخی صاحب نظران حتی فکر میکردند که کیم جونگ اون منشا چنین تغییری خواهد
بود، تا اینجا به نظر میرسد آنها اشتباه کردهاند، اما این احتمال هنوز
ارزش پرداختن به آن را دارد.
به عنوان مثال اگر فرض کنیم که موضع
کره شمالی در ظرف 50 سال آینده 100 درصد، (مطمئنا) تغییر میکند، آنگاه به
تعویق انداختن وقوع احتمالی جنگ اهمیت پیدا خواهد کرد، هر چند نه به آن
میزانی که شما ممکن است انتظار داشته باشید. به عبارتی، کاهش احتمال سالانه
درگیری از 10 درصد به پنج درصد، تنها احتمال 50 ساله جنگ را از 99 درصد به
92 درصد کاهش خواهد داد. انتظار میرود این کاهش به پول امروز 25 میلیارد
دلار صرفهجویی در بر داشته باشد.
در نتیجه دنیا باید آماده باشد تا
امروز حدود 25 میلیارد دلار برای کمک غذایی یا دیگر کمکها به کره شمالی
هزینه کند تا به احتمال پایینتر برسد. دنیا تاکنون میلیاردها دلار کمک به
کره شمالی فرستاده است، اما همان گونه که مثال بالا نشان میدهد، احتمال
جنگ میتواند هنوز خیلی زیاد باشد، البته کره شمالی تنها کشوری نیست که
معین میکند آیا جنگ رخ دهد یا خیر.
کره جنوبی نیز طی سالها متحمل
تحریکات پرهزینهای شده است. حتی در صورت عدم وقوع جنگ، کره شمالی همواره
همسایه خود را با حملات کوچک آزمایش خواهد کرد. اگر این حملات برای همیشه
ادامه یابند و هزینه آنها به همان سرعتی افزایش یابد که نرخ تنزیل اجتماعی
افزایش مییابد، آنگاه هزینه کلی به پول امروز نامحدود خواهد بود با این
سناریو کره جنوبی خواهان وقوع جنگ در زودترین زمان ممکن خواهد بود.»