کد خبر: ۱۰۸۳۵۴
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۱ - ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
صادق زیباکلام:

اگر هاشمی بیاید، اصولگرايان همه كانديداهاي خود را كنار مي‌گذارند و بر قاليباف اجماع مي‌كنند/ تصميم نهايي هاشمي بستگي به واكنشي دارد كه ايشان از طرف مقام معظم رهبري مي‌گيرند

اگر آقاي احمدي‌نژاد موفق شود كارت ورود به انتخابات را براي آقاي مشايي كسب كند و آن وقت انتخابات تبديل شود به رقابت ميان آقايان هاشمي، مشايي و قاليباف، قطعا اين سناريو به نفع آقاي هاشمي‌رفسنجاني و زيان آقاي قاليباف تمام خواهد شد، چراكه آقاي مشايي آن مقدار رايي كه مي‌تواند از آقاي قاليباف بگيرد، خيلي بيشتر از آن ميزان رايي است كه مي‌تواند از آقاي هاشمي بگيرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
صادق زیباکلام می گوید: اگر هاشمی بیاید، اصولگرايان همه كانديداهاي خود را كنار مي‌گذارند و بر قاليباف اجماع مي‌كنند.

به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب» ؛ او تصریح می کند:  اگر آقاي احمدي‌نژاد موفق شود كارت ورود به انتخابات را براي آقاي مشايي كسب كند و آن وقت انتخابات تبديل شود به رقابت ميان آقايان هاشمي، مشايي و قاليباف، قطعا اين سناريو به نفع آقاي هاشمي‌رفسنجاني و زيان آقاي قاليباف تمام خواهد شد، چراكه آقاي مشايي آن مقدار رايي كه مي‌تواند از آقاي قاليباف بگيرد، خيلي بيشتر از آن ميزان رايي است كه مي‌تواند از آقاي هاشمي بگيرد.

زیباکلام می افزاید: البته تصميم نهايي هاشمي بستگي به واكنشي دارد كه ايشان از طرف مقام معظم رهبري مي‌گيرند

متن کامل مصاحبه او با اعتماد در پی می آید:

آقاي زيباكلام تحليل شما از وضعيت اصلاح‌طلبان در انتخابات پيش رو چيست و فكر مي‌كنيد در نهايت آنها با چه گزينه‌يي پا به ميدان انتخابات خواهند گذاشت؟

من الان مهم‌ترين مشكل اصلاح‌طلبان را ضعف رهبري آنها مي‌دانم. در حالي كه الان تنها 48 روز تا برگزاري انتخابات مانده هنوز معلوم نيست آنها با گزينه حداكثري خود يا مثلا كانديداتوري آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني وارد مي‌شوند يا با اشخاص ديگري همچون آقاي دكتر عارف، آقاي حسن روحاني يا آقاي اسحاق جهانگيري مي‌خواهند به ميدان بيايند. حتي درباره همين افراد هم مشخص نيست كه آنها مي‌خواهند بالاخره بر روي يك نفر اجماع كنند يا نه.

منشأ ايراداتي كه مي‌گوييد را چه مي‌دانيد؟ دليل ترديدهاي اصلاح‌طلبان براي نحوه ورودشان به انتخابات چيست؟

به نظر من اين واقعيت تلخ كه هنوز اصلاح‌طلبان هيچ برنامه مشخصي براي انتخاباتي كه قرار است 48 روز ديگر برگزار شود ندارند را به ضعف رهبري اصلاح‌طلبان نسبت مي‌دهم و به هيچ‌وجه معتقد نيستم كه اصولگرايان يا دولت مسوول تشتتي هستند كه الان گريبان اصلاح‌طلبان را گرفته است. فكر مي‌كنم بايد صادقانه اعلام كنم آشفتگي‌اي كه در وضعيت اصلاح‌طلبان امروز شاهد هستيم ناشي از خود اصلاح‌طلبان و ضعف رهبري آنهاست و به هيچ‌وجه به جاي ديگري ربطي ندارد.

البته اصلاح‌طلبان هم مي‌گويند مدت‌هاست كه از كمترين امكاني براي تبادل نظر با يكديگر و تصميم‌گيري كردن و همينطور ارتباط با بدنه اجتماعي خودشان محروم هستند.

من هم اين مساله را قبول دارم و مي‌دانم رهبري اصلاحات مي‌تواند بگويد كه وقتي ما بخواهيم با 40 يا 50 نفر از همفكران خودمان جلسه‌يي را برگزار كنيم، ممكن است مشكلاتي برايمان به وجود بيايد. اما معتقدم بايد اين جلسات تشكيل و اين اقدامات انجام شود و آن مشكلات هم به وجود بيايد تا تكليف همه روشن شود. اينكه بگوييم اگر آقاي زيد در انتخابات كانديدا شود، حتما رد صلاحيت مي‌شود پس ما بايد بنشينيم تا دقيقه نود و هيچ كاري نكنيم به نظرم فاجعه است. من به عكس معتقدم كه آقاي زيد بايد در انتخابات ثبت‌نام كند ولو ايشان توسط شوراي نگهبان رد صلاحيت شود. اينكه ما نگران رصد صلاحيت افراد باشيم چيزي را حل نخواهد كرد.

مساله رد صلاحيت يك بحث است و مساله اينكه اصلاح‌طلبان از امكان تبادل نظر با يكديگر و همچنين با بدنه اجتماعي‌شان محروم هستند تا بتوانند به نتيجه برسند، مساله ديگري است. الان شما ايرادتان به عدم اجماع اصلاح‌طلبان تا اين لحظه است كه خب اين مساله با موانع متعددي روبه‌رو است و اينجا بحث فيلتر شوراي نگهبان يك بحث ثانوي است.

ببينيد اگر اصلاح‌طلبان واقعا آنقدر آزادي عمل ندارند كه بتوانند 30 يا 40 نفرشان دور هم جمع شوند و درباره انتخابات تصميم‌گيري كنند بايد روشن شود كه پس اصلاح‌طلبان نمي‌توانند در انتخابات شركت كنند. اما آنچه مسلم است اينكه اصولگرايان نمي‌توانند براي اصلاح‌طلبان تعيين تكليف كنند.

آنچه مسلم است اينكه اگر اصلاح‌طلبان با كانديداي درجه 2 يا درجه 3 وارد شوند با موانع به مراتب كمتري روبه‌رو خواهند شد. اما اينكه آنها بتوانند با كانديداي حداكثري خود بيايند شايد از محالات باشد.

بله. اما من مي‌گويم قطعا اصولگرايان نمي‌توانند براي اصلاح‌طلبان تعيين تكليف كنند و آنها نمي‌توانند به اصلاح‌طلبان بگويند كه از جانب شما فلان فرد مي‌تواند كانديدا شود ولي فلان‌آقا نمي‌تواند.

من فكر مي‌كنم بدنه اجتماعي اصلاح‌طلبان كه در واقع راي بالقوه آنهاست، هنوز مردد هستند كه در اين انتخابات شركت كنند يا نه. اگر تصميم گرفته شود كه مثلا آقاي هاشمي‌رفسنجاني نمي‌توانند يا نبايد در انتخابات كانديدا شوند و اصلاح‌طلبان تنها مي‌توانند با كانديداهايي نظير آقايان روحاني، جهانگيري و عارف وارد انتخابات شوند، بعيد به نظر مي‌رسد كه بدنه اجتماعي اصلاح‌طلبان بتوانند بر ترديدهاي خود فائق شوند و همه سرخوردگي‌هاي خود را پشت سر بگذارند و پاي صندوق حاضر شوند و به اين افراد راي دهند. بعيد مي‌دانم آن ترديد با حضور روحاني، جهانگيري و عارف از بين برود. بعيد مي‌دانم كه هيچ كدام از اين آقايان بتوانند شانس پيروزي داشته باشند و معتقدم كه اصلاح‌طلبان تنها وقتي مي‌توانند به پيروزي دست يابند كه شخصي همچون آيت‌الله هاشمي به عنوان كانديداي اصلي جريان اصلاحات وارد انتخابات رياست‌جمهوري شود. حالا اگر به هر دليلي ايشان يا كانديداي حداكثري اصلاح‌طلبان نتوانند در انتخابات كانديدا شوند، در اين صورت بايد اصلاح‌طلبان تكليف خودشان را با بدنه اجتماعي‌شان روشن كنند و بگويند كه اصلا با چنين وضعيتي مي‌خواهند در انتخابات آتي كانديدايي داشته باشند يا نه. آن چيزي كه به نظر من براي طرفداران اصلاحات زجرآور هست بلاتكليفي و سرگرداني اصلاح‌طلبان است.

البته اين سرگرداني كه مي‌گوييد يكي از ويژگي‌هاي عام انتخابات پيش رو است و حتي اصولگرايان هم كه جناح قدرت هستند وضعيت‌شان از اين نظر بدتر از اصلاح‌طلبان است و هنوز معلوم نيست كه بالاخره با چه كانديداهايي وارد خواهند شد. درباره آنها اينكه همه روي يك كانديداي واحد اجماع كنند هم تقريبا محال است.

درست است. اتفاقا تكليف اصولگرايان هم به تصميم اصلاح‌طلبان گره خورده است. براي اينكه اگر آقاي هاشمي نهايتا تصميم بگيرند كه در انتخابات شركت كنند در اين صورت نخستين تبعات تصميم ايشان نصيب اصولگرايان خواهد شد. فكر مي‌كنم اگر آمدن آقاي هاشمي جدي شود، اصولگرايان همه كانديداهاي خود نظير آقايان حدادعادل، ولايتي، لنكراني، جليلي و افراد متعددي كه الان احتمال كانديداتوري‌شان مطرح است را كنار مي‌گذارند و بر آقاي قاليباف اجماع مي‌كنند. بنابراين اصولگرايان هم بلاتكليف اصلاح‌طلبان و همچنين تصميم آيت‌الله هاشمي هستند.

پس اين مشخص نبودن كانديداي اصلاح‌طلبان مي‌تواند اين مزيت را داشته باشد كه جناح رقيب‌شان همچنان در سرگرداني باشد و در رقابت قبل از انتخابات هر روز شكاف ميان‌شان بيشتر شود؟

اين نكته درست است ولي من فكر مي‌كنم اين يك مزيت كمي هست در برابر آن چيزي كه اصلاح‌طلبان در حال از دست دادنش هستند و به نظر من خوب نيست كه بلاتكليفي اصلاح‌طلبان همچنان ادامه داشته باشد تا سرگرداني اصولگرايان بيشتر شود.

اما اگر قرار باشد اصلاح‌طلبان با كانديداي حداكثري‌شان يا شخص آيت‌الله هاشمي وارد شوند نيازي به زمان يا تبليغات ندارند و از اين حيث چند گام از گروه‌هاي مختلف اصولگرايان و كانديداهاي متعددشان جلوتر هستند.

قبول دارم. ضمن اينكه فراموش نكنيم خيلي از جريان‌هاي ارزشي اصولگرايان به هيچ‌وجه اعتقادي به آقاي قاليباف ندارند. نامزد آنها فردي مانند آقاي سعيد جليلي و بعد با يك اختلاف زياد شخصي مانند آقاي دكتر ولايتي است.

يا آقاي لنكراني.

بله، امثال آقاي جليلي و لنكراني كانديداهاي محبوب اينها هستند. اين نيروهاي ارزشي اصولگرايان به هيچ‌وجه قائل نيستند كه آقاي قاليباف يك چهره ارزشي در ميان اصولگرايان است. بنابراين آمدن آقاي هاشمي مشكلات و دردسرهاي زيادي را براي اصولگرايان به وجود خواهد آورد چرا كه طرح و نقشه‌هاي آنها را به هم خواهد ريخت. اگر آقاي هاشمي نيايند در اين صورت همه ما مي‌دانيم كه نامزد اصلي اصولگرايان دكتر علي‌اكبر ولايتي است و حضور ديگر كانديداهاي اصولگرا هم تنها براي انتخاباتي كردن فضا ست.

البته اينكه مي‌گوييد كانديداي اصولگرايان آقاي ولايتي است، منظورتان بيشتر در ميان عقلاي جريان اصولگرايي است. وگرنه كانديداي گروه‌هايي نظير جبهه پايداري افراد ديگري هستند كه اتفاقا بعيد است در برابر گروهي كه مي‌خواهد از آقاي ولايتي حمايت كند كوتاه بيايند.

اين نكته درستي است و من هم كاملا قبول دارم. ببينيد اگر سعيد جليلي كانديداي اصلي اصولگرايان شود، ممكن است آنها روي آن ائتلاف كنند. اما اگر آقايان جليلي يا لنكراني كانديداي اصلي اصولگرايان نشوند، فكر مي‌كنم جبهه پايداري نامزد خودش را در نهايت وارد ميدان مي‌كند كه آن نامزد هم آقاي كامران باقري لنكراني است. اما اين اختلاف و شكافي كه بين برخي گروه‌هاي اصولگرايان با جبهه پايداري هست، قطعا به نفع اصلاح‌طلبان خواهد بود و اگر آقاي هاشمي وارد ميدان شوند و اصولگرايان هم به سمت آقاي قاليباف بروند شكاف اصولگرايان به مراتب بيش از آنچه امروز شاهدش هستيم خواهد شد، چراكه تحت هيچ شرايطي جبهه پايداري حاضر نيست از آقاي قاليباف حمايت كند.

برآورد خود شما از حضور آقاي هاشمي چيست؟ فكر مي‌كنيد ايشان در نهايت كانديدا مي‌شوند؟

من فكر مي‌كنم تصميم نهايي براي آمدن يا نيامدن آيت‌الله‌هاشمي بستگي به واكنشي دارد كه ايشان از طرف مقام معظم رهبري مي‌گيرند. اگر آقاي هاشمي با شناختي كه از رهبري دارند، مطمئن شوند كه ايشان مخالفتي با كانديداتوري‌شان ندارند – حالا ممكن است خيلي موافق هم نباشند- به نظرم آقاي هاشمي خواهند آمد. اما در صورتي كه استنباط آقاي هاشمي اين باشد كه نظر رهبري مخالف حضور ايشان در انتخابات است به گمان من آقاي هاشمي هم ترجيح مي‌دهند در انتخابات ثبت نام نكنند. بنابراين آمدن يا نيامدن آقاي هاشمي به موافقت يا مخالفت مقام معظم رهبري گره خورده است.

حالا با مجموعه عواملي كه الان اشاره كرديد در ته ذهن خودتان چه مي‌گذرد؟ احتمال آمدن ايشان را چقدر مي‌دانيد؟

ببينيد آقاي هاشمي قطعا زير فشار روحي و رواني خيلي زيادي هستند و به نظر من الان خودشان هم خيلي مردد هستند كه بالاخره بايد بيايند يا نه. چون خيلي‌ها به ايشان مي‌گويند نيايند و از طرف ديگر هم بسياري افراد هستند كه از ايشان مي‌خواهند بيايند.

منظورتان از كساني كه مي‌گويند هاشمي نيايد احتمالا كساني مانند آقايان باهنر و پورمحمدي است؟

علاوه بر برخي از اصولگرايان كه از آقاي هاشمي مي‌خواهند وارد انتخابات نشوند، اصلاح‌طلباني هم هستند كه معتقدند ممكن است آقاي قاليباف بتواند از حمايت تمام و كمال اصولگرايان برخوردار و در انتخابات بر آقاي هاشمي پيروز شود و به همين دليل آنها توصيه مي‌كنند كه بهتر است آقاي هاشمي نيايند. اما با شناختي كه من از آقاي هاشمي دارم معتقدم ايشان اصلا نگران اين مساله نيستند. آقاي هاشمي آدمي است كه خوفي از اينكه راي نياورد ندارد و از اينكه مثلا از آقاي قاليباف شكست بخورند واهمه‌يي ندارند. آنچه براي ايشان حائز اهميت است، آينده نظام و وضعيت كشور است. معقتدم اگر ايشان شخصا به اين نتيجه برسند كه بايد در انتخابات حاضر شوند قطعا مي‌آيند ولو اينكه احتمال برنده نشدن‌شان هم وجود داشته باشد.

ارزيابي شما از ميزان راي آقاي هاشمي و شانس پيروزي ايشان چيست؟

اگر اصولگرايان در نهايت بر آقاي ولايتي يا گزينه‌هايي مانند حدادعادل، جليلي و لنكراني اجماع كنند، معتقدم كه قطعا آقاي هاشمي مي‌توانند ايشان را شكست دهند و برنده انتخابات باشند. اما اگر آنها با آمدن آقاي هاشمي با وجود ميل باطني‌شان مجبور شوند به آقاي قاليباف پناه ببرند با توجه به اينكه آقاي قاليباف از نظر اجرايي توانسته‌اند تا حدودي موفق عمل كنند، ممكن است ايشان بتواند بخشي از آراي آقاي هاشمي را از آن خود كند.

شما در تحليل‌تان به نقش جريان دولت و تاثيري كه مي‌تواند كانديداي آن داشته باشد اشاره‌يي نكرديد. تاثير جريان دولت را در انتخابات و رقابت ميان اصولگرايان و اصلاح‌طلبان چقدر مي‌دانيد؟

من معتقدم به هر حال جريان دولت مهم است هرچند به اعتقاد من به هيچ‌وجه تعيين‌كننده نيست. يعني اگر آقاي احمدي‌نژاد موفق شود كارت ورود به انتخابات را براي آقاي مشايي كسب كند و آن وقت انتخابات تبديل شود به رقابت ميان آقايان هاشمي، مشايي و قاليباف، قطعا اين سناريو به نفع آقاي هاشمي‌رفسنجاني و زيان آقاي قاليباف تمام خواهد شد، چراكه آقاي مشايي آن مقدار رايي كه مي‌تواند از آقاي قاليباف بگيرد، خيلي بيشتر از آن ميزان رايي است كه مي‌تواند از آقاي هاشمي بگيرد
نظرات بینندگان