پنجره نوشت: اصلاحطلبان در مواجهه با هاشمی واکنشهای مختلفی دارند. برخی با وی با شک و تردید برخورد میکنند و برخی دیگر نظیر صادق زیباکلام احترام ویژهای برای او قائل هستند. در مصاحبه پیش رو نظرات دکتر صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران، درباره کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی را خواهید خواند:
تحلیل حضرتعالی از خبرهای پیرامون حضور یا عدم حضور آقای هاشمی چیست؟ آیا این یک عملیات روانی است؟
نه
عملیات روانی است و نه آقای هاشمی میخواهند جلب توجه کنند. ایشان تحت دو
نیروی کاملا متضاد هستند و در این شرایط تصمیمگیری برایشان خیلی مشکل است.
یک نیرویی که روی آقای هاشمی رفسنجانی وارد شده این است که من 80 سال سن
دارم و توان فیزیکی خیلی زیادی ندارم. همانطوری که خودشان گفتند واقعا سخت
است دوباره وارد میدان شوند. واقعا رییسجمهور بودن در جمهوری اسلامی
ایران کار سادهای نیست. باید ساعتها در جلسات هیئت دولت و دیگر جلسات
حضور یابد. دلیل دیگر اینکه ایشان برای نیامدن تحت فشار هستند این موضوع
است که شرایط کشور بعد از این 8 سال از لحاظ اقتصادی، از لحاظ مسائل ایران
در جایگاه عرصه بینالملل، از جنبه دشمنیها، بغض و کینهها و رقابتهایی
که بین گروهها و جریانات سیاسی مختلف وجود دارد، از لحاظ فرار سرمایهها
از کشور بسیار بدتر شده است. بهترین مغزها از کشور فرار کردهاند. به
عنوان نمونه شما ببینید فقط ظرف 8 سال گذشته چند درصد از فارغالتحصیلان
دانشگاههای صنعتیشریف، پلی تکنیک، دانشکده فنی دانشگاه تهران از کشور
خارج شدهاند. شما آمار بگیرید ببینید تعداد زندانیان کم شده یا زیادتر شده
است. شما آمار بگیرید ببینید که در این 8 سال اعتیاد و خودکشی به چه شکل
است. مهاجرت، سرمایهگذاریها، وضعیت پول ملی در این 8 سال و تعداد
شرکتها و سازمانهایی که ورشکست شدند چه میزان بوده است؟ این دلایل
ایشان را به آمدن ترغیب میکند.
آیا حضور ایشان برای
کشور یک عقبگرد محسوب نمیشود؟ ایشان به هر تقدیر سالها رییسجمهور
بودهاند و شاید چهرههای دیگری برای این عرصه وجود داشته باشند. آیا
گزینه جایگزین وجود ندارد؟
همین مسائلی که ذکر کردید موجب شده
است که ایشان بخواهند به جای حضور مستقیم در انتخابات یک چهره مورد تأیید
را به صحنه بفرستند. به همین دلیل پروژه حمایت از آقای جهانگیری یا
محمدرضا عارف یا حسن روحانی مطرح شده است. اما مشکل اینجاست که آنهایی که
به هاشمی یا خاتمی رأی میدهند، الزاما به جهانگیری یا عارف رأی نخواهند
داد. اصلاحطلبان ممکن است به خود آقای خاتمی یا هاشمی رفسنجانی اقبال
کنند، در عین حال ممکن است به نمایندگان هاشمی یا خاتمی رأی ندهند. در
جامعه ما توسعه سیاسی بهصورت مطلوب و همهجانبه صورت نگرفته است و احزاب و
تشکلهای سیاسی وجود ندارند. چیزی که مدنظر شماس،ت مربوط به جامعهای
است که در آن توسعه سیاسی اتفاق افتاده است. چرا؟ بهخاطر اینکه در کشورهای
دارای توسعه سیاسی، پیشبرد امور جامعه به فرد نیست، به یک حزب است؛ حزب
کارگر، حزب جمهوریخواه، حزب سبز، حزب سوسیال دموکرات و... میآیند و
میگویند نامزد ما این فرد خاص است. مردم نامزد را نمیشناسند یا خیلی کم
میشناسند. حزب یک سابقه 60 - 70 ساله دارد. حزب بهعنوان یک جریان
استخواندار چپ شناخته میشود یا بهعنوان یک جریان استخواندار راست و
محافظهکار شناخته میشود. آن زمان مردم با احزاب طرف هستند. در جامعه ما
متأسفانه مردم لزوما با احزاب و تشکلهای سیاسی طرف نیستند. آدمها هستند
که رأی میآورند، خاتمی اگر بیاید در صحنه رأی میآورد، هاشمی نیز اگر
بیاید حتما رأی میآورد.
آقای دکتر چقدر احتمال میدهید
این سیاستی که آقای هاشمی در پیش گرفتهاند همان سیاست سال 84 باشد؟ یعنی
در لحظه آخر اعلام بکنند که قصد حضور دارند؟
فکر میکنم که
اگر آقای هاشمی در دقیقه آخر بیایند یا ده روز دیگر اعلام کنند یا بیست روز
دیگر رسما کاندیدا شوند، افرادی که مصمم هستند به ایشان رأی بدهند قطعا به
ایشان رأی خواهند داد. مستقل از اینکه ایشان کی اعلام کاندیداتوری کنند،
رأی این افراد ثابت خواهد ماند. منتها مسئله اساسی این است که ورود آقای
هاشمی به انتخابات زلزلهای را در میان اصولگرایان ایجاد خواهد کرد و تمام
آرایش اصولگرایان را به هم خواهد ریخت.
اگر آقای هاشمی وارد نشوند،
نامزد اصولگرایان آقای دکتر علیاکبر ولایتی خواهد بود. اگر آقای هاشمی
رفسنجانی وارد بشوند، آن وقت اصولگرایان تمام سازماندهیشان به هم میریزد
و من معتقدم ای بسا علیرغم اکراهی که دارند بروند بهدنبال آقای قالیباف
و ایشان را بگذارند در برابر آقای هاشمی. خودشان هم خوب میدانند که آقای
حدادعادل، سعید جلیلی، ولایتی، باقری لنکرانی، متکی و ابوترابی هیچ شانسی
در برابر آقای هاشمی ندارند. اگر شانسی وجود داشته باشد شاید این شانس
تاحدودی برای آقای قالیباف وجود داشته باشد.