arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۱۰۳۲۲
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۰۱ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲

تاریخ: علم «اتصال به ریشه‌ها برای انطباق با نیازها»

زهیر صیامیان گرجی
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
آموخته‌ایم که یکی از مهم‌ترین مساله‌های پیش روی علم تاریخ فایده آن است. اینکه علم تاریخ به چه‌کار می‌آید و بررسی و مطالعه گذشته چه فایده‌ای دارد اگر از زاویه دیدی مساله‌مندانه طرح شود، می‌تواند موقعیت راهبردی این دانش را در فضای علوم انسانی بازتعریف کند زیرا به قول استاد امروز دیگر بین علم تاریخ و فلسفه فاصله‌ای نیست و فیلسوف باید تاریخ بداند و مورخ نیز فلسفه. از این منظر اگر دانش تاریخ با ویژگی‌هایی که برای «علم» به عنوان «عقلانیتی ـ انتقادی» تعریف شده، فهمیده شود، آموزش داده شود و بر مبنای آن پژوهش صورت گیرد، می‌تواند نسبت به یافته‌های دیگر علوم انسانی از موقعیتی بازاندیشانه برخوردار باشد زیرا هیچ پدیده انسانی خارج از روندی تاریخی شکل نمی‌گیرد و هرگونه شناخت و تعریف و تبیینی از آن باید با لحاظ کردن تبار و پیشینه تاریخی آن صورت گیرد. بر این اساس، موضوعات علم تاریخ، متعلق به زمان گذشته نیستند و از آنجا که «عالِم تاریخ»، از «عالَمی تاریخی» به سمت شناسایی موضوعات و مساله‌ها و ارایه پاسخ به آنها می‌پردازد، بنابراین هر مساله و موضوع معاصری می‌تواند توسط وی مورد بررسی قرار گیرد. از همین روی می‌توان ادعا کرد وظیفه مهم «عالِم تاریخ»، بازشناسی چگونگی و چرایی شکل‌گیری «عالَم تاریخی» در تمامی ابعاد و وجوه آن است.
سخنان نظرورزانه در این‌باره فراوان می‌توان گفت اما آنچه در نهایت می‌تواند مبنای قضاوت اهل علم درباره تحقق این ایده‌ها باشد، عملکرد «عالِم تاریخی» است که در «عالَمی تاریخی» به تولید «علم تاریخ» دست زده است. به یک معنا محقق تاریخ نیز تجربه زیسته‌اش در حوزه علم تاریخ را در آثار خود نشان می‌دهد و آثار وی نشان‌دهنده «رنج»ی است که برای فراهم آوردن این «گنج» تجربه برده است.  عنوان مجموعه مقالات «سی سال با تاریخ» نشان‌دهنده چنین تعریفی از نسبت بین «عالِم تاریخ» با «عالَم تاریخی» است. ایهام موجود در کلمه «تاریخ» در عنوان این مجموعه، تداعی‌کننده معنای «تاریخ» به مثابه سه وجه «زمان»، «گذشته» و «واقعیت» با یکدیگر به صورت همزمان است که در آن «مولف» به عنوان یک «عالِم تاریخی» می‌خواهد «روایتِ عملکرد» خود را در این «واقعیت تاریخی زمان گذشته» در معرض «قرائتِ» «خوانندگان» بگذارد چراکه «تاریخ» به مثابه «واقعیت»، چیزی غیر از «روایتِ عملکرد» آدمی نیست که توسط انسان‌هایی حاضر در «عالَم تاریخی»، «روایت و قرائت» می‌شود. این مقدمه نظرورزانه می‌تواند چشم‌اندازی باشد بر اساس رهیافت تفسیرگرایانه برای «قرائت» و «روایت» عملکرد استاد صادق آیینه‌وند در این «سالِ سی». استاد صادق آیینه‌وند نیاز به معرفی ندارد و «کاربرگ مورخ» بیانگر تجربه زیسته 30ساله ایشان «در» و «با» تاریخ است و برای اهل «علم تاریخ» نیز چهره‌ای شناخته شده است به «علم» و «اخلاق». زیرا «تجربه تاریخی» نشان می‌دهد بین این دو، تقارن و تلازمی است بایسته و شایسته هر «عالِم تاریخ‌فهمیده‌ای» و جمع این دو در کنار یکدیگر و حفظ تقارن و تلازم آن نیز نتیجه «سی سال» بودن «با» «تاریخ» است چراکه زیستن با تاریخ، انسانِ مدعی شناختِ «عالَم تاریخی» را وامی‌دارد که با بیان «بسی رنج بردم در این سال سی» به تواضع تمام بر اساس «مدعا» و «فرضیه» و «نظریه»، «سخن» بگوید که از «عالَم تاریخی» جز این «رنج» نتیجه نشود و از «عالِم تاریخی» جز این «اخلاق» شایسته نباشد زیرا خداوند می‌گوید «بالای هر داننده‌ای، دانایی است». رنجی که «عالِم تاریخی» برای یافتن «حقیقت و واقعیت» در میانه «روایت‌ها و قرائت‌ها» می‌برد، برای «فهمیدن» حقیقت در میانه این روایت‌ها و قرائت‌ها از واقعیت است. امید اینکه این فرصت برای محققان فراهم شود زیرا «محور هدفمند»ی که این «مقال» ات را در «کتاب»ی گردهم آورده بنابر روایت مولف «اتصال به ریشه و انطباق با نیاز امروز است. یعنی باید با بهره‌گیری از باور، فرهنگ و تمدن اسلامی به سرآمدی و با تلاش برای دستیابی به دانش و اندیشه موردنیاز جامعه اسلامی امروز، به روزآمدی نایل آییم»؛ کاری که وظیفه «علم تاریخ» است به واسطه رنج «سی‌ساله» یک «عالِم تاریخی» در «عالَمی تاریخی» که در «مجمل التواریخ و القصص» خوانده مي‌شود.
نظرات بینندگان