arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۱۱۳۰۷
تاریخ انتشار: ۱۰ : ۱۴ - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲

نظر زیباکلام درباره لقب عالیجناب سرخ پوش

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
صادق زیباکلام‌ طی روزهایی که صحبت‌هایی در زمینه حضور یافتن و یا حضور نیافتن علی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری مطرح بود، با قاطعیت از حضور این چهره در انتخابات سخن‌ گفت.

صادق زیباکلام در حاشیه سفر به ساری در گفت‌و‌گو با فارس، درباره  رئیس‌جمهور آینده و رفع مشکلات اقتصادی، تفاوت هاشمی دوران سازندگی و هاشمی حال حاضر، رابطه ورود همزمان هاشمی و مشایی به محل ثبت‌نام نامزدهای ریاست‌جمهوری، هماهنگی بین فتنه و انحراف و ...  صحبت کرد.

گزیدهای از گفت‌وگوی انتخاباتی زیباکلام را بخوانید:


  • من آنقدر قرص و محکم از آمدن آقای هاشمی گفتم که برای خیلی‌ها باعث تعجب شده بود. در مصاحبه با روزنامه آرمان در ۲۰ اردیبهشت وقتی خبرنگار این روزنامه از من پرسید وقتی همسر آقای هاشمی، از نیامدن آقای هاشمی سخن گفته، فاطمه هاشمی هم بیان کرده که وی نمی‌آید، فائزه هاشمی در این زمینه سکوت کرده، محسن هاشمی گفته بعید است، حسین مرعشی به عنوان دست راست آقای هاشمی اظهار تردید کرده و شما هم گفته‌اید که آخرین بار در تیر سال ۸۸ آقای هاشمی را دیده‌اید، اینک چگونه از آمدن آقای هاشمی تا این اندازه مطمئن هستید و شما دیدید که در بعدازظهر همین روز، آقای هاشمی برای ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، به وزارت کشور رفت. من در تمام این مدت ضمن اینکه با تمام قدرت می‌گفتم هاشمی می‌آید این موضوع را هم اشاره کرده بودم که با آمدن هاشمی، زلزله‌ای در بین اصولگرایان به وجود می‌آید.

  • موج شادمانی و امید به ویژه در لایه‌های جوان، حیرت‌انگیز است. از زمان ثبت نام آقای هاشمی، در آماج پیام تبریک قرار گرفته‌ام، بسیاری از افرادی که نمی‌شناسم برای من پیام تبریک فرستاده‌اند و این روند همچنان ادامه دارد. درست مثل عید که هر لحظه چند پیامک تبریک به دستمان می‌رسد، اکنون من اینگونه هستم و جدای از پیامک‌های تبریک، از سوی افرادی که نمی‌شناسم پیامک‌هایی در اعلام حمایت از هاشمی آمده، افرادی که گفته‌اند می‌خواهم ملکی را برای انتخابات در اختیار هاشمی قرار دهم، یکی گفته دبیر هستم و می‌خواهم کمک کنم، دیگری گفته ابزارفروش هستم و ... افراد مختلف از قشرهای مختلف.

  • در دانشگاه مازندران با آقای حسین الله‌کرم مناظره داشتم، این شور و شعف را در بین بسیاری از دانشجویان می‌شد دید. من استاد علوم سیاسی با سرافکندگی باید اذعان کنم که حتی به مخیله‌ام خطور نکرده بود که با ثبت نام آقای هاشمی، این موج شعف در کشور به وجود بیاید، شعفی مانند دوم خرداد و بیست و دوم خرداد، احساس می‌کنم ثبت نام آقای هاشمی امیدواری و دیدن یک نور امید در انتهای تونل است.

  • آمدن هاشمی باعث زلزله در جبهه اصولگرایان شده از این بابت که اینک به این موضوع فکر می‌کنند که چطور وی را رد صلاحیت کنیم. کم نیستند اصولگرایان تندرویی که به صورت جدی از نقش آقای هاشمی در جریان فتنه صحبت می‌کنند که باید رد صلاحیت شود، مانند آقای خاتمی و حتی نقش هاشمی را در فتنه بیشتر از آقای خاتمی می‌دانند. عقل بعضی دیگر از اصولگرایان کمی می‌رسد که رد صلاحیت هاشمی بی‌معناست چراکه کسی که به حکم رهبری، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است را اگر بگویند که باید رد صلاحیت شود، دنیا به ما می‌خندد.
  • بعضی‌ها نگاه جدی‌تری دارند و می‌گویند باید سعید جلیلی را برای مقابله با هاشمی به میدان بفرستیم. بر این باور هستند که جلیلی نصف سن آقای هاشمی، سن دارد، جوان است و در برابر آقای هاشمی می‌تواند اقشار جوان را به سمت خود جلب کند و نیروی ارزشی است و صددرصد از رهبری تبعیت می‌کند را وارد کارزار کنند، اما عده دیگری جلیلی را قبول ندارند و نظرشان بر ابوترابی‌فر و ولایتی است.

  • عده دیگر از اصولگرایان که طیف آیت‌الله مصباح است بر روی آقای لنکرانی پافشاری دارند و عده دیگری هم معتقد هستند هیچ‌یک از این افراد در مقابل هاشمی، شانی ندارند و تنها کسی که می‌تواند با اختلاف کم و آبرومندانه در برابر هاشمی ببازد، قالیباف است. البته قالیباف برای بسیاری از اصولگرایان، به اندازه کافی اصولگرا نیست و با آمدن قالیباف به عنوان نامزد اصلی اصولگرایاها، مخالفت می‌کنند.

  • در مجموع آمدن هاشمی، مشکلاتی برای اصولگرایان به وجود آورده و بعید به نظر می‌رسد منجر به متحد شدن اصولگرایان شود، اصولگرایان تندرو می‌دانند باید یک نفر را در مقابل هاشمی قرار دهند اما سوال این است که آن یک نفر چه کسی باشد. فکر می‌کنم مشکلات اصولگرایان، همچنان ادامه داشته باشد و نمی‌توانند به توافق برسند و حداقل به سه نامزد از طیف طرفداران آقای مصباح، اصولگرایان سنتی و طرفداران قالیباف، وارد میدان انتخابات می‌شوند.
  • از طرف دیگر، مسئله مهم مربوط به مشایی است، داستان مشایی همچنان ادامه دارد و هنوز بسته نشده و ظرف چند روز آینده بسته می‌شود. اگر تایید صلاحیت شود در آن صورت به هاشمی و اصلاح‌طلبان لطمه وارد می‌شود چراکه مشایی آرای خود را از سبد اصلاح‌طلبان می‌گیرد. رای اصولگرایان مشخص است، بین پنج تا هفت میلیون رای دارند، اصولگرایان به هیچ وجه به مشایی رای نمی‌دهند اما فکر می‌کنم آرایی که هاشمی به خود اختصاص می‌دهد آنقدر زیاد است که اگر تا ۳۰ درصد این آرا هم به سمت مشایی برود باز هم هاشمی به راحتی اصولگرایان را شکست می‌دهد.
  • شاید برخی اصولگرایان با دیدگاه آمدن هاشمی، بگویند چه اشکالی دارد مشایی را هم تایید صلاحیت کنیم که در برابر هاشمی و اصلاح‌طلبان قرار گیرد، بعید نیست این فکر به مخیله بسیاری از اصولگرایان خطور کند. ممکن است برای اینکه مانع پیروزی اصلاح‌طلبان و آقای هاشمی شوند، شوخی شوخی اجازه دهند که مشایی وارد عرصه انتخابات شود.

  • کشورهای غربی، اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها از ورود هاشمی به عرصه انتخابات استقبال کردند، جهان عرب و همینطور کشور‌های حاشیه خلیج فارس هم از این ورود استقبال کردند و هاشمی را به عنوان یک سیاست‌مدار واقع‌بین قبول دارند، به عنوان سیاست‌مداری که به دنال رویا و صدور انقلاب نیست و واقعیت‌های موجود را می‌بیند، وی را به عنوان رهبری می‌شناسند که نسبت به مذاکرات هسته‌ای ایران تا حدودی می‌تواند این روند را به جلو ببرد، اگر هاشمی رئیس ‌جمهور شود ممکن است سیاست ایران در قبال سوریه و حمایت همه‌جانبه از این کشور، تغییر کند چون آقای هاشمی مخالفت می‌کند که منافع جمهوری اسلامی به کشوری گره زده شود که در حال سقوط است و با حمایت خارجی‌ها اکنون بر سر کار است.

  • مشکل دیگر هاشمی این است که اصولگرایان، طی هشت سال گذشته کشوری که سرش به تنش بیرزد را باقی نگذاشتند که به دشمن ما تبدیل نشده باشد؛ هاشمی باید تنش‌زایی کند. مشکل بعدی هاشمی، تحریم‌هایی است که پایه‌های اقتصاد ملی را می‌خورند، باید در این مسئله فکری اندیشیده شود. هاشمی باید سرمایه‌هایی که ظرف هشت سال اخیر از کشور رفت و صاحبان این سرمایه‌ها را که در کشورهای مالزی، برزیل، آرژانتین، ترکیه، چین و ... سرمایه‌گذاری کردند را مجاب کند که سرمایه‌های خود را به کشور برگردانند. 
    
  • مطالبه من و اصلاح‌طلبان از هاشمی، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات، حاکمیت قانون، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی انتخابات و در یک کلام، دموکراسی است. با هیچ عذر و بهانه‌ای حاضر نیستیم بسته بودن فضای سیاسی کشور را از ناحیه وی بپذیریم.

  • کسانی که وی را عالیجناب سرخ‌پوش یاد می‌کردند امروز به اشتباه هولناک خود پی بردند، اصلاح‌طلبان تندرو مانند اکبر گنجی، عباس عبدی، موسوی خویینی‌ها و محمد قوچانی متوجه شدند ضربه‌ای که به هاشمی وارد می‌کردند به ضرر اصلاحات بود و آنگونه که وی را مورد هجمه قرار دادند اشتباه‌ترین سیاست ممکنه بود و شاخه‌ای را می‌بریدند که خود بر روی آن نشسته بودند. امروز شاهد هستیم که آقای خاتمی رهبری اصلاح‌طلبان، با همه وجود از آقای هاشمی حمایت می‌کند.

  • تفاوت هاشمی با سال ۶۸ این است که متوجه شده مسئله توسعه سیاسی، آزادی و دموکراسی فقط شعارهای زیبایی نیست که داده شود، متوجه شده که آزادی مطبوعات همان اندازه مهم است که اقتصاد آدام اسمیت دارای اهمیت است. هاشمی در سال ۶۸ فقط به اقتصاد آدام اسمیت فکر می‌کرد و امروز متوجه شده نبود زندانی سیاسی، نبود سانسور، آزاد بودن اندیشه‌ها و ... هم علاوه بر اقتصاد آدام اسمیت، برای پیشرفت کشور لازم است.

  • اصلاح‌طلبان تندرو هم متوجه شدند که حمایت از هاشمی، گام برداشتن به سمت دموکراسی است، این افراد متوجه این قضیه شدند که زدن هاشمی منجر به آمدن فردی مانند احمدی‌نژاد می‌شود. همه ما از تجربه دوم خرداد و تجربه هاشمی، درس گرفتیم. متوجه شدیم که باید پشت‌سر هاشمی قرار بگیریم. در عین حال باید به وی کمک کنیم و هاشمی را به سمت گام برداشتن در جهت توسعه سیاسی هل دهیم و نیاییم وی را تخطئه کنیم، اینها همه به زیان دموکراسی است

  • هیچ اشکالی ندارد که فرد ۸۰ ساله به عنوان شیخوخیت جریان اصولگرایی در مسند باشد و این سن بالا فقط زمانی مطرح است که فرد موردنظر در جبهه رقیب باشد اما اگر این فرد در جبهه خودمان باشد، اشکالی ندارد و قابل احترام است. من آرمانگرا نیستم، واقعیت این است که هاشمی ۸۰ سال سن دارد اما ای کاش ۲ جین شخصیت مثل آقای هاشمی داشتیم که به صورت بالقوه بتوانند در وضع بحرانی که برای کشور به وجود آوردند، کشور را به سمت بهبود سوق دهد. واقعیت تلخ این است که کسی که می‌تواند ایران را از بحران نجات دهد ۸۰ ساله است و فرد دیگری را نداریم.

  • نه تنها ورود آقای هاشمی کشور را با چالش مواجه نمی‌کند بلکه احساس شعف و شادمانی هم در لایه‌های جوان به وجود آورده است، ورود آقای هاشمی برای تمام اقشاری که مخالف توسعه سیاسی هستند، با چالش مواجه است.
نظرات بینندگان