پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه جوان: مدتي قبل دختري به پليس شكايت كرد كه از سوي مديرعامل شركتي كه در آنجا كار ميكند، مورد آزار قرار گرفته است. اين دختر ماجرا را اين طور شرح داد: شركت متعلق به مرد جواني است كه در زمينه خريد و فروش وام فعاليت ميكند. او كه نامش بابك است، درآمد خيلي خوبي دارد و هر روز مشتريان زيادي به دفترش ميآمدند.
من هم از چند ماه قبل به عنوان منشي در شركت او استخدام شدم. گاهي ميديدم زنان يا دختراني كه به دفترش ميرفتند با عصبانيت از آنجا خارج ميشدند. بابك چيزي درباره ناراحتي آنها به من نميگفت تا اينكه روز حادثه گفت كارهاي شركت عقب مانده است و خواست به او كمك كنم كارهاي عقب مانده را انجام دهيم. من هم قبول كردم و بعد از اينكه مشتريها رفتند، خواست به دفترش بروم. وقتي وارد شدم مرا گرفت و خواست به من تعرض كند. اول مقاومت كردم اما سرانجام به من تعرض كرد. بعد از مطرح شدن شكايت، دختر جوان به پزشكي قانوني معرفي شد. سپس مأموران پليس راهي شركت شدند و بابك را بازداشت كردند. او در بازجوييها گفته بود منشيام دروغ ميگويد و خودش خواسته بود با او رابطه برقرار كنم.
گزارش پزشكي قانوني اما نشان داد دختر جوان به صورت خشونت آميزي مورد آزار قرار گرفته است. بابك سرانجام قبول كرد به وي تعرض كرده است. او گفت: آن روز كنترل خود را از دست دادم. مدتي بود ميخواستم با دختر جوان رابطه دوستي برقرار كنم اما او اصلاً به من توجهي نميكرد. آن روز هم به زور به او تعرض كردم. بعد از انجام بازجوييها، دختر ديگري به پليس مراجعه و ادعاي مشابهي را مطرح كرد. او گفت: مدتي قبل منشي بابك بودم و او به زور به من تعرض كرده بود. به خاطر آبرويم از شكايت منصرف شدم اما حالا از او شكايت دارم. اين زن بعد از طرح شكايت در جلسات ديگر دادگاه حاضر نشد.
سپس پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. در ابتداي جلسه ابتدا دختر جوان در جايگاه قرار گرفت و شكايت خودش را مطرح كرد و جزئيات حادثه را براي دادگاه شرح داد. وقتي بابك در جايگاه قرار گرفت، اتهام تجاوز به عنف را انكار كرد و گفت: قبول دارم كه با منشيام رابطه داشتم اما او خودش به اين رابطه راضي بود است. بعد از دفاعيات وكيل مدافع بابك، اعضاي دادگاه وارد شور شدند و او را به اعدام محكوم كردند.