معماری تهران چگونه است؟ قاعدتا سبک و سیاق خاصی ندارد. هرچند تلاش هایی برای سامان دادن به اوضاع معماری تهران شده است، اما هنوز شهر تکلیف خودش را نمی داند. دکتر مهدی حجت، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، دکتری معماری و حفاظت از بناهای تاریخی و سوابق مختلف فرهنگی و مدیریتی دارد. او که اکنون کاندیدای انتخابات شورای شهر تهران شده است، می گوید اوضاع معماری تهران چندان به سامان نیست. حجت در گفت و گو با خبرآنلاین اوضاع معماری شهر را به شترگاوپلنگ تشبیه می کند.
گفت و گوی خبرآنلاین با او را بخوانید؛
جناب آقای دکتر، تأثیر فضای شهری خصوصاً تهران در زندگی مردم را چگونه میبینید؟
مسلم
است که یک رابطۀ رفت و برگشتی بین فضایی که انسان در آن زندگی میکند با
کیفیت زندگی انسان وجود دارد. بنابراین فضای شهری در کیفیت زندگی مردم
فوقالعاده مؤثر است. فضای شهریای که از انضباط کافی برخوردار است مردم را
دعوت میکند به اینکه منضبط باشند. همۀ ما این موضوع را تجربه کردهایم.
وقتی از کوچهای رد میشویم که پر از آشغال است، ابایی نداریم از اینکه
دستمالکاغذیای که در دستمان است را به زمین بیندازیم. اما اگر در مکانی
بسیار پاکیزه قرار گیریم، رفتارمان به گونۀ دیگری است. به این صورت فضا
انسان را دعوت میکند تا بسته به کیفیت فضا، رفتار خاصی از خود نشان دهد.
اگر فضای اطراف ما، مثلا فضای سبز، با صورت و ترتیبی در اختیار ما قرار
بگیرد که نمایانگر ارزشهای ویژۀ طبیعت باشد، آن فضا به انسان میآموزد که
برای عناصر گوناگون طبیعت همچون آب و آسمان و درخت و خاک و غیره احترام
قائل شود و به چشم آیت الهی به آنها بنگرد و ارزش حقیقی آنها را درک کند.
امروزه در فضاهای شهری ما نوعی عجله و شتاب برای گذراندن زندگی روزانه وجود
دارد و کمتر انسان را به آرامش و متانت و امنیت و لذت بردن از زیبایی دعوت
میکند. فضای شهری بیشتر تبدیل به ظرفی شده است که انسان بتواند به وسیلۀ
آن فقط بعضی از مشکلاتی که روزانه انسان با آنها مواجه میشود رفع و رجوع
کند. لذا وقتی در فیلمی یک کوچۀ زیبا را از شهر تهران میبینیم، با این
موضوع مواجه میشویم که ما حقیقتاً از تمام ظرفیتهایی که در شهر تهران
وجود دارد، استفاده نمیکنیم. معماری و شهرسازی خود به تنهایی میتواند
ظرفی را بوجود آورد که بتواند برای انسانهایی که در آن زندگی میکنند یک
مربی و معلم باشد، چرا که میتواند تمام فعالیتهای انسانها و
انتخابهایشان را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین اگر ما از تأثیر فضا بر
انسان غفلت کنیم در حقیقت یکی از مربیان خاموشی که دائماً در ارتباط با
ماست را نادیده گرفتهایم و به اهمیت آن توجه نکردهایم.
آیا وضعیت فضاهای شهری در تهران قابل اصلاح است؟ شورای شهر تا چه اندازه میتواند در این مسئله مؤثر باشد؟
-
وضعیت فضاهای شهر بوسیله شورای شهر و امثال آن تغییرزیادی نمی تواند بکند
مگر اینکه روی این مسئله کار شود که تغییری در شکل زندگی مردم اتفاق بیفتد.
در حال حاضر این امکان وجود ندارد چون ما هنوز در طرح چنین مسائلی هم با
این مواجه هستیم که مردم میگویند من هر شکلی هستم باشم ولی فضایی که در آن
زندگی میکنم باید که فضای مطلوب و درجه یک باشد. این ممکن نیست چون
معماری، فضای شهری و شهر اساساً آیینهای است درمقابل شکل زندگی انسان و
شکل زندگی انسان را منعکس میکند. بنابراین اگر قرار بر این است که در
کیفیت فضاهای شهری تغییری پیدا شود ابتدا باید تحولاتی در زندگی مردم رخ
دهد. اگر من قبول کنم که باید از همسایگانم مطلع باشم و نسبت به آنها مودت
داشته باشم و قدر آنها را بدانم و آنها هم قدر من را بدانند دیگر در یک
آپارتمان به این شکل و معنایی که الان در جامعه وجود دارد نمی توانیم زندگی
کنیم و باید شکل دیگری از زندگی را برای خودمان فراهم کنیم. اگر من فکر
کنم که مواجه شدن هر روز من با آب و گل و گیاه و سبزه و آسمان و خورشید
ضرورت دارد و به این امر کاملا آگاه باشم طبیعتاً وضع شهر را به روزی
نمیاندازم که یک سال گذشته باشد و یک بار هم به آسمان نگاه نکرده باشم،
یکبار به آب نه به عنوان یک مایع شوینده بلکه به عنوان آب به معنای اینکه
در مقابلش قرار میگیرم و از لطافتش از شفافیت و تسلیمش لذت ببرم مواجه
شوم. خوب طبیعتا ما این ارزش ها را از دست داده ایم.
شما
مدتی مدیر عامل تئاتر شهر بوده اید و با هنرمندان رابطۀ خوبی دارید نقش
شورای شهر را در بهبود فضاهای فرهنگی شهر تهران چگونه ارزیابی میکنید؟
من
ارادتمند تمام هنرمندان سرزمینمان هستم خصوصاً عزیزانمان در تهران و مدتی
هم در صدا و سیما هم در تأتر شهر هم در سازمان میراث فرهنگی و وزارت ارشاد،
کانون پرورش فکری و جاهای مختلف که مشغول فعالیت بودهام با بسیاری از
هنرمندان بزرگ در زمینه های مختلف مثل نقاشی، مجسمه سازی سینما تاتر و
موسیقی سروکار داشته ام ولی در مورد اینکه ما چگونه بخواهیم وضع توجه به
مباحث هنری را در شهر ارتقاء دهیم این چند بخش دارد و من فقط به عناوین
آنها اشاره می کنم؛ یک موردی که الان بیشتر مورد توجه شهر است این است که
یک تعداد فضاهایی درست کنیم که در آنها بتواند فعالیت فرهنگی و هنری اتفاق
بیفتد یعنی دنبال این هستیم که تعداد سینماها، تاترها و ... بیشتر شود. اگر
اینها افزایش یابد کار خوبی است ولی ساحت دیگر این است که شهر از ذهن
هنرمندان و از نوع نگاه هنری بهرهمند شوند یعنی هنرمندان بتوانند آن نگاه
خودشان را در کیفیت ساماندهی شهر دخالت دهند. یک ساحت دیگر این است که
شرایطی در شهر فراهم باشد که محرک قوای هنرمندان باشد. هنرمند باید تغذیه
شود. باید احساساتش تحریک شود باید فضای تنفسی باز آرام و بسیار لطیفی
داشته باشد تا بتواند آثار هنری خلق کند. شهر باید شهر هنرمندان باشد. الان
اگر از خود هنرمندان سوال کنیم میگویند ما برای اینکه فلان داستان یا
سناریو را بنویسیم رفتیم به جایی که شرایط مناسب را داشته باشد و بنابراین
چندین لایه دیگر هم هست که الان فرصت اشاره به همه آنها نیست. یک وقت هست
شهر شرایطی را ایجاد میکند که هنرمندان آثار هنری را خلق کنند. یک موقع
هست که شهر از آثار هنری هنرمندان بهره مند می شود و آنها را مورد استفاده
قرار می دهد. یک موقع هست جاهایی را فراهم میکند که هنرمندان بتوانند آنجا
آثارشان را به منصه بروز برسانند.
بنابراین رابطه شهر و هنرمندان یک
رابطه بسیار تنگاتنگ و ویژه است. چرا؟ چون در حقیقت نبض آن زندگی لطیف و
زیبا در دست هنرمندان قرار دارد و اگر بشود از آنها استفاده کرد می توان که
به آن وضع مطلوب غایی برسیم.
تهران از نظر رشد فضاهای
مدرن در کنار بافت سنتی وضعیت ویژهای دارد بهطوریکه گاهی آثار تاریخی تحت
الشعاع شهرسازی مدرن قرار میگیرند. شورای شهر چگونه میتواند توسعۀ شهری
را در کنار حفاظت از بافت سنتی دنبال کند؟
وظیفه شورای شهر
توجه به میراث فرهنگی است به معنای گنجینه و ریشه کیفیت زندگی که ما امروز
بایددر شهر داشته باشیم. این که ما هر وقت در مورد میراث صحبت می کنیم یاد
چند بنای تاریخی بیفتیم برداشت درستی نیست. میراث مادی و معنوی فرهنگی ما
در طول سالهای گذشته به قدری ارزشمند وسیع و قابل استفاده هستند که تعبیر
گنجینه کردن هم حتی توهین به میراث فرهنگی است. یعنی یک گنج بی پایان است
یک سرمایه بی پایان است یک امکان منحصر به فرد است تا ما چگونه زیستن را
برای آینده از آن بفهمیم و فرمول هایش را بدست بیاوریم. لذا مسئله فقط
محدود به حفظ بناهای تاریخی و بافت سنتی در کنار فضاهای مدرن نیست. دومین
نکته این است که ما هرگز دارای فضاهای مدرن در شهرمان نبوده ایم ما یک هرج و
مرج در شهر داریم که نه مدرن است و نه سنتی تنها یک چیز به هم ریخته شتر
گاو پلنگ است! و همگی ما از آن ناخوشنودیم و بر این باوریم که این شهر
شایسته ی پایتختی جمهوری اسلامی نیست. حال اگر بخواهم برگردم به سوال و
مستقیم تر پاسخ دهم. فکر می کنم یک آدمی با تمام پیشینه ی خود آدم است و یک
شهر هم با تمام پیشینه خودش شهر است. بنابراین هیچ حد واسط یا مسابقه ای
بین بافت قدیم و شهر جدید نیست. اگر همگی از یک قاعده استفاده کنند همگی در
امتداد یکدیگر قرار میگیرند به همان میزان که در قسمت های نوساز شهر
نیازمند الگو گرفتن از قسمتهای قدیمی است به همان میزان قسمتهای قدیمی هم
موید و کمک کننده و شناسنامه دهنده به قسمتهای جدید باشند.
یکی از مشکلات عمده شهر تهران آلودگی هواست. مدیریت شهری تهران را در مقایسه با دیگر پایتخت های دنیا چگونه میبینید؟
ما
یک بدشانسی داریم در شهر تهران و آن این است که نحوه قرار گیری شهر و
کوههایی که آن را محاصره کرده شرایطی را برای تهران فراهم کرده که در
روزهای سرد زمستانی پدیده وارونگی هوا اتفاق می افتد و طبیعتا میزان
آلودگی هوا بالا میرود و این امر به این خاطر است که شهر ما تکیه کرده بر
کوهها و میان آنها محصور شده و عملا رهایی از آن وجود ندارد ولی این همه
مسئله نیست. میزان آلاینده ها در شهر تهران بسیار بالاست و این اولین مشکل
مردم است مردم بیش از هر چیز نیازمند این هستن که اول زنده بمانند. آمار و
ارقام نشان می دهد که در ماههای میانه زمستان میزان دفن اجساد در بهشت زهرا
سه برابر اوقات معمولی است.
و در این موردکوتاهی های بسیار جدی اتفاق
افتاده ، بسیار جدی ولی پیش پا افتاده. یکی از آنها کوتاهی در تبدیل ماشین
ها به استانداردهای محیط زیستی است. چهار پنج سال است که وزارت نفت
میگوید ماشینها باید یورو چهار شوند و از طرف دیگر صنایع میگوید هنوز
بنزین یورو چهار درست نشده و بعد دولت موظفشان میکند طی شش ماه این کار
انجام شود بعد این شش ماه، شش ماه دیگر تمدید می شود و بعد میشود یک سال و
می شود پنج شش سال. به نظر میرسد که هم کسانی که ماشین تولید می کنند
گویا تمایل ندارند تا به خود فشار بیاورند و به استانداردهای امروز جلوگیری
از آلودگی برسند و از سوی دیگر این امکان وجود ندارد که بنزینی داشته
باشیم که آلودگی کمتری تولید کند. شهری که هر کسی قطعه زمینی را تقسیم کرده
و در آن ساختمان سازی کرده شهری نیست که فضای شهری داشته باشد. شهرتهران
به همین شکل به وجود آمده در تمام قسمتها زمین های بزرگی بوده که آمده اند
تقسیم کرده اند و به مردم فروخته اند آنها هم ساختمان سازی کرده اند.
ما
هیچ فضای عمومی نداریم بنابراین پارک هم نداریم البته در چند سال گذشته
زحمت هایی کشیده شده و چند پارک نسبتا قابل قبولی درشهر ساخته شده ولی آن
کفاف آن میزان از آلودگی که در شهر تولید می شود را ندارد. بنابراین شورای
شهر وظیفه اش این است که به جد بایستد و به عنوان نماینده مستقیم مردم فشار
بیاورد که بین دستگاههای دولتی مثل وزارت نفت و صنایع و اینها مسئله زندگی
مردم و آلودگی هوا توپ فوتبال نباشد تا هر کس به دیگری پاس دهد! جایی باید
این پاس کاری ها تمام شود و تکلیف شهر مشخص شود.