arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۱۲۰۳۱۸
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۲ - ۱۹ تير ۱۳۹۲

اعلمی: اصولگرايان افراطي همچنان كارشكني خواهند كرد/ به زودی حیات سیاسی احمدی نژاد پایان می بابد

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
اكبر اعلمي، نماينده مجلس ششم با شعار «احياي منشور نوفل لوشاتو» وارد عرصه انتخابات شد و صراحتا اعلام كرد حتي حاضر نيست به نفع هاشمي كنار برود. صلاحيت او همانند خيلي ديگر از كانديداها تاييد نشد. اما خود در نامه‌يي به هاشمي ردصلاحيتش در اين انتخابات را عاقبت‌بخيري توصيف كرد. اكبر اعلمي را مي‌توان نماينده گفتماني مستقل دانست كه زير سايه چپ و راست قرار نمي‌گيرد.گفت‌وگوي تفصيلي «اعتماد» با اكبر اعلمي، نماينده سابق مجلس پيرامون انتخابات اخير و مسائل جاري كشور را بخوانيد.

پيروزي آقاي روحاني و راي ملت به او را چگونه و با چه بار معنايي ارزيابي مي‌كنيد؟

نخست هيچ‌كس باور نمي‌كرد كه در شرايط عادي حسن روحاني قادر به پيروزي در انتخابات آن هم در مرحله اول باشد و نظرسنجي‌هاي مختلف هم درستي اين نظر را تاييد مي‌كرد. درواقع اصولگرايان به اين نتيجه رسيده بودند كه با رد صلاحيت چهره‌هاي شاخص كشور كه اين‌بار دامنگير برخي چهره‌هاي شاخص اصولگرا مانند آقايان سعيدي‌كيا، متكي و ابوترابي هم مي‌شد، مي‌توانند با تاييد و ردصلاحيت‌هاي مهندسي شده و چيدمان دلخواه تاييد صلاحيت‌شده‌ها، پيروزي اصولگرايان مطلوب نظر خود را كه مشخصا ناظر به يكي از آقايان جليلي، قاليباف و ولايتي بود تضمين كنند. اما در اين ميان مهندسين تاييد و ردصلاحيت‌هاي انتخاباتي از چهار نكته مهم غافل شده بودند؛ اول نادرستي محاسبات خود درباره وزن اجتماعي اصولگرايان، دوم ثبت نام هاشمي در انتخابات، سوم رفتارهاي غيرقابل پيش‌بيني مردم و ناراضيان انتخابات 88 در واكنش به تصميمات و چهارم عكس‌العمل جريان سياسي اصلاح‌طلب و تحولخواه جامعه در برابر عملكرد حذفي و انحصارطلبانه اصولگرايان.با ورود هاشمي‌رفسنجاني به انتخابات و علامت مثبتي كه اين‌بار جامعه نسبت به كانديداتوري وي از خود نشان داد و متعاقبا ردصلاحيت شدن غيرمنتظره او همراه با تعداد زيادي از كانديداها از سوي شوراي نگهبان همه معادلات و محاسبات را به هم ريخت و رفتار غيرقابل پيش‌بيني جامعه را تحت تاثير خود قرار داد. در اين بين حمايت آقايان هاشمي و خاتمي و جريان اصلاحات از روحاني كاملا قابل پيش‌بيني بود و چنان كه در 26 فروردين سال جاري در گفت‌وگو با يكي از خبرگزاري‌ها اعلام كرده بودم اطمينان داشتم كه با تاييد صلاحيت هاشمي، روحاني به نفع او كنار خواهد كشيد و درصورت محروم شدن هاشمي از حضور در انتخابات، هاشمي و تيمش همراه با خاتمي و اصلاح‌طلبان با همه قوا براي حمايت از روحاني بسيج خواهند شد تا دست‌كم رقباي اصولگرايشان به آساني پيروز انتخابات نشوند.

تا دو روز به برگزاري انتخابات هنوز موج انتخاباتي آغاز نشده و جامعه نسبت به روحاني اقبالي از خود نشان نداده بود، شما مشاركت گسترده مردم و پيروزي روحاني را مديون چه عواملي مي‌دانيد؟

روحاني و عارف دست‌كم جزو اولويت‌ها و ترجيحات اصولگرايان نيستند، فضا به سمت دو قطبي شدن ميل كرد و پس از كناره‌گيري عارف كه با توصيه خاتمي صورت گرفت و حمايت جريان اصلاحات و تحولخواهان و در راس آنها آقايان خاتمي و هاشمي از روحاني، مردم را به اين نتيجه رساند كه اولا انتخاب روحاني اولويت اصولگرايان نيست و اين طيف از پيروزي او اكراه دارند و حمايت هاشمي و خاتمي از وي اين باور را در مردم كاملا تقويت كرد و ثانيا با انتخاب روحاني سياست خارجي بهبود يافته و به پيروي از آن اوضاع اقتصادي كشور نيز بهتر از وضعيت كنوني خواهد شد، آخرين مناظره روحاني درباره سياست خارجي اين برداشت را تقويت كرد، لذا در روز پاياني تبليغات، فضا براي ايجاد موج لازم، كاملا دو قطبي و به نفع روحاني شد. در واقع مي‌توان گفت كه مشاركت 72 درصدي مردم در انتخابات و پيروزي روحاني در برابر اصولگرايان حداقل مرهون 11 عامل و متغير بوده است.

مهم‌ترين پيام‌هاي انتخابات 92 از نظر شما كدامند؟

مهم‌ترين پيام انتخابات 92 اين بود كه ثابت كرد در صورت يك انتخابات سالم، جريان اصولگراي حاكم در برابر اراده اكثريت مردم و جريان اصلاح‌طلب و تحولخواه جامعه تاب مقاومت نخواهد داشت، به نحوي كه با عزم و ورود اين جريان به انتخابات، آراي حسن روحاني متجاوز از مجموع آراي پنج رقيبي شد كه همگي به عنوان اصولگرا شناخته مي‌شوند و دست‌كم سه تن از آنها از سوي همه نهادها و جريان اصولگراي سنتي و افراطي به‌شدت حمايت مي‌شدند. از طرفي اين انتخابات فاقد گفتمان سياسي لازم بود. بنابراين اقبال بيش از 50 درصد مردم ايران به روحاني كه به عنوان كانديداي رقيب جريان اصولگرا و مورد تاييد جريان اصلاح‌طلب تبليغ مي‌شد، به مفهوم نقد وضع موجود و نه گفتن به سياست‌هاي خارجي و داخلي و سياست اقتصادي و آري گفتن به شرايطي متفاوت با شرايط حاكم محسوب مي‌شود.

پيام آن به مجلس و همچنين جريانات سياسي اصولگرا كه كانديداهاي ديگري را تبليغ مي‌كردند چه بود؟

تا جايي كه به ياد دارم بنا بر گفته آقايان مظفر و آذروش 432 نفر از نمايندگان ادوار گذشته مجلس و همچنين 150 نفر از نمايندگان كنوني از آقاي قاليباف و 160 نفر از نمايندگان فعلي هم از آقاي ولايتي حمايت كرده و از اين دو كانديدا براي تبليغ حكم دريافت كرده بودند. اگر چگونگي اضافه شدن 20 نماينده به 290 نماينده مجلس نهم را ناديده بگيريم اين حجم حمايت نمايندگان اصولگرا از آقايان قاليباف و ولايتي حاكي از فاصله عميق ميان علايق و ذائقه سياسي وكلا با موكلين‌شان و درك نادرست آنها از خواسته‌ها و مطالبات مردم است. همچنين در انتخابات اخير قاطبه اصولگرايان و حاميان آنها همه توان خود را بسيج كردند تا به ترتيب يكي از آقايان جليلي، قاليباف، ولايتي يا محسن رضايي پيرور انتخابات شود. بنابراين در خوشبينانه‌ترين حالت اگر بپذيريم كه 16 ميليون نفر با رويكردي كاملا سياسي و بدون توجه به محبوبيت و ويژگي‌هاي شخصي كانديداها، به كانديداهاي اصولگرايان و جريان حاكم راي داده‌اند، وزن اجتماعي آنها از 31 درصد جامعه تجاوز نخواهد كرد. اما اگر به طور واقع‌بينانه بخش زيادي از آراي آقايان محسن رضايي، قاليباف و جليلي در استان‌هاي زادگاه آنان يعني خوزستان، چهارمحال وبختياري و خراسان كه تمايلات قومي و ناسيوناليستي بر گرايشات سياسي چيره شده است و همچنين بخش قابل توجهي از آراي قاليباف در تهران كه منحصرا ناشي از فعاليت‌هاي او در شهرداري تهران و با رويكردي كاملا عمراني به صندوق‌ها ريخته شده و همچنين آراي آن دسته از راي‌دهندگان شهري و روستايي و طبقات متوسط جامعه كه انتخاب‌شان در ميان كانديداهاي موجود از روي ناچاري و بدون توجه به گرايشات سياسي بوده است را از مجموع آراي ماخوذه كسر كنيم، به اين واقعيت مي‌رسيم كه در خوشبينانه‌ترين حالت تعداد آراي هواداران و حاميان جريان اقتدارگرا و جناح موسوم به اصولگرايان اعم از سنتي و راديكال آن، حداكثر 10 ميليون نفر (كمتر از 20 درصد جامعه) است كه از اين ميان وزن اجتماعي اصولگرايان افراطي و تندرو كه با همه قوا و امكانات از كانديداي خاصي حمايت مي‌كردند كمتر از چهار ميليون نفر (حدود 8 درصد جامعه) است و لذا اگر در كشور انتخاباتي با حضور همه سليقه‌هاي سياسي برگزار شود، تعداد آراي كانديداهاي اصولگرا از اين رقم تجاوز نخواهد كرد. آمار و شواهد گذشته نيز اين ادعا را ثابت مي‌كند. حال اگر نتوان ثابت كرد كه 6/18 ميليون رايي كه به نفع روحاني در صندوق‌ها ريخته شده است متعلق به هواداران و حاميان جريان اصلاحات و تحولخواه جامعه است اما مي‌توان مدعي شد كه علاوه بر 20 ميليون نفري كه به روحاني راي داده‌اند يا آراي باطله خود را به صندوق‌ها ريخته‌اند، 14 ميليون نفر باقيمانده واجدين شرايط هم كه به دلايلي از شركت در انتخابات خودداري كرده‌اند، دست‌كم جزو منتقدان و مخالفين عملكرد جريان اصولگرايي هستند كه به عنوان اصولگرايان شناخته شده و فعاليت مي‌كنند. وانگهي شكست جليلي به عنوان نماينده و سخنگوي ديپلماسي جهادي جمهوري اسلامي ايران در برابر روحاني كه او را متهم به انفعال در برابر فشارهاي كشورهاي غربي مي‌كردند، به منزله نه گفتن مردم به رويكرد سال‌هاي اخير در عرصه سياست و ديپلماسي است و اكثريت مطلق مردم خواهان پايان دادن به تنش‌ها و پيگيري سياست معتدل هستند. علاوه بر اين باتوجه به حمايت اشخاصي مانند آقايان خزعلي، عليرضا پناهيان، ‌الله‌كرم، علم‌الهدي، آيت‌الله مصباح و جريان فكري مصباح و جبهه پايداري از آقاي جليلي، معلوم شد كه در خوشبينانه‌ترين حالت وزن اجتماعي اين اشخاص و جريانات در ايران و ميزان تاثير و نفوذ آنها روي مخاطبين خود كمتر از 8 درصد كل جمعيت كشور است. ضمنا با توجه به اعلام حمايت جرياناتي مانند موتلفه، جامعه مدرسين حوزه علميه قم و بخشي از جامعه روحانيت مبارز از جمله جامعه روحانيت آذربايجان شرقي از آقاي ولايتي، حتي اگر تاثير ساير عوامل و هواداران شخص وي را صفر در نظر بگيريم، در خوشبينانه‌ترين حالت نفوذ و تاثير‌گذاري اين اشخاص و جريانات روي مخاطبين خود معادل با حدود 4 درصد از مردم كشور بوده است.

ارزيابي شما از نتايج اين انتخابات چيست و كدام يك از اشخاص و جريانات سياسي از نتيجه اين انتخابات سود بيشتري مي‌برند؟

گرچه در اين انتخابات ظاهرا اصولگرايان و جريان حاكم با شكست سختي مواجه و اصلاح‌طلبان و تحولخواهان و جناح معتدل و ميانه‌روي جامعه پيروز شده و كم و بيش زمينه لازم براي خروج آنان از انزواي سياسي فراهم شد، ليكن به دلايلي كه اشاره مي‌شود نتيجه و ثمره اين انتخابات بيش از همه نصيب نظام، جامعه روحانيت، رهبري و اصولگرايان معتدل و قوه مقننه شد: پس از هشت سال، دوباره قدرت اجرايي كشور به دست يك روحاني افتاد كه همگرايي او با روحانيون و حوزه‌هاي علميه قم به مراتب بيشتر از تعامل احمدي‌نژاد و تيمش با آنها خواهد بود.

باتوجه به مشي و روحيه اعتدال‌گرايانه‌يي كه روحاني دارد، برخلاف احمدي‌نژاد نه تنها همگرايي بيشتري با رهبري خواهد داشت بلكه به دليل شناختي كه از مناسبات حاكم بر نهادهاي قدرت و خصوصا مجلس دارد از اين پس ضمن منتفي شدن يا به حداقل رسيدن دامنه ناسازگاري‌ها و كاهش تنش‌هاي شديد و مخرب ميان قواي درون حاكميت و طيف موسوم به اصولگرا با دولت، شاهد افزايش همگرايي و تعامل سازنده ميان دولت با حاكميت، نهادهاي انتصابي و مجلس خواهيم بود و لذا به دليل همين رويكرد كاملا متعادل و غيرتهاجمي و فراجناحي، كم و بيش انتظار مي‌رود كه با مديريت درست، كشور به سمت نوعي ثبات و آرامش، وحدت و وفاق اجتماعي و هدايت رود و از تنش‌هاي سياسي و بي‌انگيزگي گروه‌هاي سياسي و اجتماعي كه آفت يك جامعه است كاسته شود و حاصل آن باز به نفع نظام مستقر تمام خواهد شد. با توجه به تجربه تعامل مثبت روحاني با غرب در سمت دبير شوراي عالي امنيت ملي و همچنين اقبال 18 ميليون از آحاد ملت نسبت به روحاني در انتخابات اخير كه به استقبال كشورهاي غربي و اروپايي از نتايج انتخابات و در نتيجه تمايل توام با اعتماد و اطمينان بيشتر آنها براي مذاكره با دولت جمهوري اسلامي و كاهش تنش‌هاي بين‌المللي و تهديدات خارجي و همچنين متوقف شدن موقت تحريم‌هاي اضافي منجر شده است، اين مساله يك پيروزي براي نظام محسوب مي‌شود. تخليه بخش زيادي از عقده‌ها و كينه‌هاي اجتماعي ناشي از حوادث پس از انتخابات 88، بايگاني شدن پرونده مربوط به مناقشات انتخاباتي سال 88 و تحت‌الشعاع قرارگرفتن آن در برابر نتايج انتخابات 92 و مشروعيت بخشيدن به سازوكار انتخابات توسط اصلاح‌طلبان و بخش زيادي از معترضان انتخابات قبلي آن هم با پرداخت كمترين هزينه‌يي، يكي از بزرگ‌ترين دستاوردها و برگ برنده‌هايي است كه در اين انتخابات نصيب نظام و حاكميت شد. كاهش نسبي استرس‌ها، بازگشت نشاط سياسي در ميان جوانان، افزايش نسبي نرخ اميد به زندگي و آينده، بازگشت آرامش نسبي به جامعه و حتي بازار پولي و ارزي، از ديگر آثار مثبت اين انتخابات است كه حاصل آن باز به نفع نظام و رهبري است و اگر به طور صحيحي مديريت شود لاجرم حفظ و بقاي بيشتر نظام را تضمين خواهد كرد.

‌ چرا اصولگرايان با آن همه اعتماد به نفس و اطمينان از پيروزي خود، شكست خوردند؟

پاره‌يي از عملكرد و سياست‌هاي افراطي، تنگ‌نظرانه، انحصارطلبانه و تماميت‌خواهانه جريان حاكم در هشت سال گذشته كه كشور را با بحران‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي شديدي مواجه ساخته است، مهم‌ترين عامل شكست اصولگرايان در انتخابات اخير بوده است. وقتي گفته مي‌شود جريان حاكم، پرواضح است كه اين جريان شامل دولت احمدي‌نژاد و ساير اصولگراهاست كه قدرت را در انحصار خود داشته و هريك در ايجاد وضع موجود يا دفاع از آن سهيم بوده‌اند. بنابراين اگر اصولگرايان به تعبير شما با اعتماد به نفس به پيروزي خود در انتخابات يازدهم رياست‌جمهوري اميدوار بوده‌اند، اين امر دو دليل عمده مي‌تواند داشته باشد: اول ناتواني اصولگرايان از درك درست وزن اجتماعي خود و عمق نارضايتي‌هاي گسترده در جامعه و همچنين ارائه تحليل‌هاي اشتباه و غيرواقعي از رفتارهاي مردم در انتخابات و رويكرد آنان نسبت به انتخابات و شيوه مواجهه با آن. در اين صورت بايد به قدرت تشخيص و ارزيابي و تحليل‌هاي سياسي آنها نسبت به شرايط كشور و مطالبات مردم ترديد كرد. دوم چيدمان مديريت شده كانديداهاي رياست‌جمهوري و اطمينان از عدم حضور كانديداهاي برجسته و مقبول مردم در رقابت‌ها و نيز اطمينان از اينكه موقعيت و پايگاه اجتماعي آقايان روحاني يا عارف تا پايان انتخابات دستخوش هيچ‌گونه تغيير معناداري نخواهد شد و اين دو همچنان به رقابت با يكديگر خواهند پرداخت، سبب ايجاد چنين اعتماد به نفسي در آنها شده و به آنها اطمينان داده بود كه يكي از آقايان قاليباف، جليلي يا ولايتي پيروز انتخابات خواهد شد. ليكن چنان كه اشاره شد ثبت نام هاشمي‌رفسنجاني و سپس ردصلاحيت او كه به مظلوميت و افزايش مقبوليت اجتماعي او انجاميد و متعاقبا كناره‌گيري عارف از رقابت‌ها و حمايت رفسنجاني و خاتمي و جريان اصلاحات و تحولخواه جامعه از روحاني و متمركز و معطوف شدن آراي تحولخواهان به سمت روحاني از يكسو و اشتباه بزرگ قاليباف در مناظره و واكنش روحاني به آن و وحشت و دلهره مردم از به قدرت رسيدن آقاي جليلي دو روز قبل از راي‌گيري همه معادلات و پيش‌بيني‌هاي اصولگرايان را به هم ريخته و موج انتخاباتي لازم را به نفع آقاي روحاني كه ديگر به عنوان كانديداي تحولخواهان شناخته مي‌شد ايجاد كرد.

اگر اصولگرايان روي يك كانديدا ائتلاف مي‌كردند، آيا شانس پيروزي آنها افزايش نمي‌يافت؟

خير! در اين انتخابات جامعه به صورت دو قطبي درآمده بود، كه يك قطب آن اصرار داشت روحاني پيروز انتخابات شود و قطب ديگر يا اصلا تمايلي به پيروزي وي نداشت يا بدون اينكه نسبت به او حساسيت منفي چنداني داشته باشد بيشتر در مقام راي دادن به افراد ديگري به جز روحاني بود تا از اين طريق مطلوبيت نهايي‌اش را افزايش دهد. سرانجام معلوم شد كه جمع آراي پنج كانديدا كمتر از آراي روحاني بود، بنابراين با كنار رفتن چهار نفر ديگر به نفع يك نفر هيچ تغيير معناداري در نتيجه انتخابات رخ نمي‌داد. از طرفي دافعه بعضي از كانديداهاي اصولگرا بيش از دافعه روحاني بود، لذا تعدد كانديداهاي اصولگرا آزادي عمل و دامنه انتخاب مخالفان روحاني يا افراد بي‌كشش نسبت به او را وسيع‌تر و راي مخالفان هريك از پنج كانديداي رقيب روحاني را به سمت چهار نفر ديگر هدايت كرد. اما اگر تنها يكي از پنج كانديداي رقيب روحاني به رقابت با او مي‌پرداخت قطعا بخشي از آرايي كه ميان پنج نفر توزيع شده بود، سهم روحاني مي‌شد و تعداد آراي وي به مراتب بيش از آراي كنوني بود.

اگر عارف از انتخابات كناره‌گيري نمي‌كرد آيا باز هم روحاني مي‌توانست پيروز انتخابات باشد؟

باتوجه به لب مرز بودن آراي آقاي روحاني و اينكه وي با تفاوت حدود 350 هزار راي در مرحله اول پيروز انتخابات شد، اگر عارف از رقابت‌ها كناره‌گيري نمي‌كرد آراي روحاني بين او و عارف توزيع مي‌شد و بدون ترديد انتخابات دومرحله‌يي مي‌شد و به احتمال زياد روحاني و قاليباف به مرحله دوم صعود مي‌كردند، در اين صورت هيچ تضميني براي پيروزي روحاني در مرحله دوم وجود نداشت و چه بسا يك ماه ديگر قاليباف بر صندلي رياست‌جمهوري جلوس مي‌كرد. بنابراين كناره‌گيري عارف در وهله اول عامل پيروزي روحاني در مرحله نخست انتخابات و در وهله دوم شكست قطعي قاليباف شد اما در هر صورت احتمال پيروزي عارف در انتخابات بسيار ضعيف بود.

ديدگاه‌هاي اقتصادي و سياسي و فكري دكتر روحاني را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

درست است كه آقاي روحاني قبل از انتخابات اخير در صف‌بندي‌هاي مرسوم جزو اردوگاه اصلاح‌طلبان محسوب نمي‌شد و خود نيز چنين ادعايي نداشت اما جزو اردوگاه اصولگرايان هم به شمار نمي‌رفت. آنچه مسلم است حسن روحاني در حوزه سياست و امنيت يك شخصيت مجرب و كارآزموده است و با توجه به شناختي كه از سوابق سياست خارجي وي دارم، مي‌توان گفت كه اگر مشكل خاصي پيش نيايد وي بارويكردي منطقي، انعطاف‌پذير و توام با تدبير و درايت سكان سياست خارجي كشور را به سمت تنش‌زدايي هدايت خواهد كرد و در اثر همين رويكرد، اقتصاد كشور نيز تا حدودي بهبود خواهد يافت. دانش‌آموخته دانشكده حقوق بودن، سال‌ها حضور در كميسيون امنيت ملي و برخورداري از تجربيات گوناگون وي در زمينه‌هاي گوناگون، سرمايه گرانقدري است كه مي‌تواند به كارآمدي كليد انتخاباتي‌اش در گشودن قفل معضلات جامعه كمك شاياني كند. اگر نزديكي و همراهي فكري آقاي روحاني با هاشمي‌رفسنجاني و همچنين رويكرد سايت خبري آفتاب كه كم و بيش انعكاس‌دهنده مواضع سياسي و فكري حسن روحاني بوده است را همراه با شرايط جديد تحميل شده، مواضع بيان شده او در ايام انتخابات و همچنين بهره‌گيري او از گرايشات مختلف سياسي و فرهنگي در ستادهاي انتخاباتي‌اش و انتظارات آفريده شده را شاهد و قرينه‌يي براي داوري قرار دهيم، در اين صورت مي‌توان گفت كه در چهار سال آينده، انتظار مي‌رود اوضاع كشور بهبود يافته و وضعيت مردم و خصوصا طبقه متوسط جامعه نسبت به دو، سه سال اخير بهتر شود اما گمان نمي‌كنم كه گشايش خارق العاده‌يي رخ دهد.

با اين آرايش جديد نيروهاي سياسي در رياست‌جمهوري و شوراي شهر «پيش‌بيني شما» از آينده حيات سياسي اصلاح‌طلبان چيست؟

از تركيب شوراي شهر ساير شهرستان‌ها اطلاعي ندارم، اما در تهران با وجود استقبال كم مردم از انتخابات شوراي شهر، نزديك به نيمي از ليست منسوب به اصلاح‌طلبان راي آورد كه اين خود علامت خوبي است و دست‌كم در چهار سال آينده اصلاح‌طلبان از انزواي مطلق خارج و از فضاي مناسب‌تري براي نفس كشيدن و فعاليت سياسي برخوردار خواهند شد و اميدوارم كه كشور كم و بيش از اين حالت يكصدايي و تك قطبي بودن خارج و از نشاط سياسي بيشتري بهره‌مند شود و اگر اين‌بار اصلاح‌طلبان عاقلانه‌تر عمل كرده و به جاي شخصيت‌محوري به دنبال برنامه‌ريزي و مطالبه‌محوري باشند به تدريج مي‌توانند موقعيت و جايگاه سياسي خود را در درون حاكميت ترميم و تثبيت كنند.

«پيش‌بيني شما» درباره واكنش اصولگرايان به وضعيت جديد در چهار (يا احتمالا هشت) سال آينده چيست؟

طيف افراطي و راديكال اصولگرايان به دليل خوي و خصلت انحصارطلبانه و اصولگرايانه‌يي كه دارند و خود را قيم مردم و صاحب انقلاب، كشور و نظام تلقي و ديگران را غيرخودي و دشمن مي‌پندارند، در برابر شرايط جديد مقاومت كرده و به طرق مختلف به كارشكني خواهند پرداخت و همچنان بر حذف اصلاح‌طلبان از قدرت اصرار خواهند ورزيد و تا جايي كه بتوانند به سهم‌خواهي از دولت روحاني روي خواهند آورد. اما اصولگرايان عاقل و معتدل كه گروه خوني آنان با روحاني يكي است به همراهي و همكاري با دولت وي روي خواهند آورد و يقينا موقعيت آنان در مقايسه با دوران احمدي‌نژاد بهتر خواهد شد و از رضايتمندي بيشتري نيز برخوردار خواهند شد.

با توجه به اينكه شما حقوقدان هستيد ارزيابي‌تان از احضار احمدي‌نژاد به دادگاه توسط اصولگرايان چيست؟

اتهاماتي كه متوجه احمدي‌نژاد شده است از سه حالت خارج نيست، يا او صرفا متهم به تخلف از وظايف قانوني است. در اين صورت طبق بند 10 اصل 110 قانون اساسي و ماده ?? قانون وظايف و اختيارات رييس‌جمهور، رسيدگي به تخلفات وي در صلاحيت ديوانعالي كشور است و در صورت احراز چنين تخلفاتي مجلس طبق آيين‌نامه داخلي خود مي‌تواند مراتب را به قوه قضاييه ارجاع دهد و يا اينكه وي صرفا متهم به ارتكاب جرايم عادي است كه وصف كيفري دارد. در اين صورت طبق اصل 140 قانون اساسي به اتهامات رييس‌جمهور با اطلاع مجلس در دادگاه‌هاي عمومي رسيدگي خواهد شد و در حالت سوم اتهامات وي تلفيقي و تركيبي از دو حالت اشاره شده است كه قهرا رسيدگي به اتهاماتي كه وصف كيفري دارد در صلاحيت محاكم دادگستري است. احضار احمدي‌نژاد توسط شعبه ?? كيفري استان تهران بيانگر اين واقعيت است كه اتهامات احمدي‌نژاد از نوع دوم و داراي وصف كيفري است و با توجه به شرايط زماني چنين احضاريه‌يي اميدوارم كه طرح چنين شكايتي با انگيزه‌هاي سياسي و با هدف انتقام‌گيري و تخريب نباشد.

آينده سياسي احمدي‌نژاد و بدنه اجتماعي هوادار او چگونه رقم خواهد خورد؟

اگر وضع به همين منوال پيش برود با اتمام دوران رياست‌جمهوري احمدي‌نژاد، حيات سياسي او و ياران نزديكش به پايان خط خواهد رسيد. پرونده بعضي از اطرافيان وي مانند آقايان رحيمي، مشايي و بقايي تحت رسيدگي قرار خواهد گرفت و چه بسا بعضي از اشخاص حقيقي و حقوقي هم به برخوردهاي انتقام‌جويانه با شخص احمدي‌نژاد روي آورند. اما من اميدوارم كه نظام و آقاي روحاني از تجربيات احمدي‌نژاد و مديران سالم و باكفايت او حداكثر استفاده را بكند. حضور احمدي‌نژاد در نهادهايي مانند مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز مي‌تواند مفيد واقع شود. از وزن و دامنه به تعبير شما بدنه اجتماعي هواداران احمدي‌نژاد اطلاعي ندارم و به احمدي‌نژاد توصيه مي‌كنم كه براي ارزيابي وزن اجتماعي خود و تيمش خوب است در فرصت باقيمانده از زمان رياست‌جمهوري‌اش اقدام به تاسيس يك حزب كند و از اين طريق ضمن حضور فعال در عرصه سياست، وزن اجتماعي خود و هوادارانش را هم محك زده و در دوران نقاهت سياسي از ظرفيت‌هاي آنان براي حضور در صحنه سياست و پيشبرد اهدافش استفاده كند.
نظرات بینندگان