مرحوم شيخ احمد کافي براي اقشار مذهبي نامي
شناخته شده است. واعظي مشهور که هنوز هم صوت مجالس وعظ او علاقه مندان
بسياري دارد و سخنان دلنشينش، افراد بسياري را به خود جلب مي کند. با اين
حال شهرت او همواره مانع از آن بوده تا بهتر شناخته شود و علاقه مندانش
کمتر درصدد بوده اند تا او را بهتر بشناسند. مرحوم کافي در نخستين روز
خرداد ماه سال ۱۳۱۵، در شهر مقدس مشهد و در خانواده اي مذهبي متولد شد.
پدرانش، تا چند نسل جملگي از مبلغان دين بودند و او نيز در همان سنين کودکي
به حلقه طلاب علوم ديني وارد شد. مقدمات را در مشهد فراگرفت و براي تکميل
آن به نجف رفت و از محضر بزرگاني چون آيت ا... العظمي خويي استفاده کرد و
در همان دوره بود که مهارت خويش را در وعظ و خطابه بر همه آشکار کرد و پس
از بازگشت به مشهد، در اندک زماني به واعظي مشهور و پرطرفدار بدل شد.
مرحوم کافي با افزايش شهرت، وظيفه خطير
تبليغ دين را در ميان اقشار و توده هاي مختلف جامعه بر عهده گرفت. اگرچه
نمي توان مخاطبان وي را به يک قشر خاص محدود کرد، اما شهرت او در ميان
اقشار سنتي و آسيب پذير جامعه از يک سو و نوع ديالوگ وي براي جلب مخاطب از
سوي ديگر، سبب شده بود تا کافي به سخنران محبوب عامه مردم بدل شود. او براي
بيان مقاصد خويش از تعابير هزارتوي فلسفي و نکات سنگين فقهي و علمي
استفاده نمي کرد و مي کوشيد تا ضمن ادغام مفاهيم با حکايات و داستان هاي
شيرين، نياز مخاطبان خود را برآورده کند. اتخاذ چنين روشي بود که سبب
انتقاد برخي گروه ها به او شد؛ اما، آن مرحوم در برابر اين انتقادها از خود
سستي نشان نداد و تا پايان عمر، با گامي استوار در اين مسير گام برداشت.
شيخ احمد کافي، برخلاف آنچه برخي تصور
مي کنند، يک انقلابي تمام عيار بود. وي از همان سال هاي آغازين نهضت دل در
گرو آن بسته بود. تلاش او براي مبارزه با انحراف و فساد، تأکيد بر تحقق
قيام امام عصر(عج) از طريق گسترش مهديه ها در سطح کشور و برپايي دعاي ندبه
که هزاران جوان را به پاي منبر وي مي کشاند، مجال آن را به وي داد تا در
مسير نهضت گام هايي بردارد. به سبب همين فعاليت ها بود که وي به مدت دو سال
به ايلام تبعيد و پس از بازگشت، برنامه هاي او در مهديه نيز با
محدوديت هاي فراوان روبه رو شد. ظاهرا او در سال پاياني عمر خويش به عراق
سفر و با حضرت امام(ره) ديدار کرده بود. اين امر پس از بازگشت وي و سخنراني
معروفش در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) سبب حساسيت جدي رژيم شاه نسبت
به او شد. از وي خواستند تا برخلاف دستور امام(ره) مبني بر موقوف شدن
جشن هاي سالروز ولادت امام زمان(عج) در سال ۱۳۵۷، در اعتراض به رفتار رژيم،
مجلس هر ساله خود را در مهديه بر پا کند، اما او که حاضر به پذيرش اين امر
نبود همان روز راهي مشهد شد و در همين سفر بود که به طرز مشکوکي بدرود
حيات گفت.
بسياري از انقلابيون، مراسم تشييع پيکر او را شروع حوادث انقلاب در مشهد
دانسته اند. رژيم که بيم خروش انقلابي مردم را داشت، دستور داد تا پيکر وي
را به مشهد منتقل کنند و در خواجه ربيع به خاک بسپارند؛ اما موجي که او
ايجاد کرده بود، خروشان تر از آن بود که با چنين ترفندي آرام بگيرد. اين
چنين بود که نام او در کنار وعظ و خطابه شورانگيزش، براي هميشه با انقلاب
اسلامي ملت ايران پيوند خورد.