پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در روزهای پایانی دولت دهم، نگاهی میاندازیم به بعضی از مهمترین و جنجالیترین اتفاقهایی که در حوزه محیط زیست در این سالها اتفاق افتاد.
خبرآنلاین در ادامه نوشت: دوستدار محیط زیست، طرفدار حمایت از حقوق حیوانات، پیگیر اخبار زیستمحیطی و اهل رعایت و همکاری با انجمنهای محیط زیستی باشیم یا نباشیم، زندگیمان به صورت مستقیم و غیرمستقیم به سالم بودن محیطی که در آن زندگی میکنیم پیوند خورده است. کمتوجهی مردم عادی و مسئولان به محیط زیست و گم شدن این مسائل در بین دغدغههای روزانه، شرایطی را پیش میآورد که حالا با آن درگیریم. بروز انواع بیماریها، مختل شدن فعالیتهای روزمره، کم شدن کیفیت زندگی و بسیاری از تبعات دیگر، حاصل سالها کمتوجهی به این مقوله بوده است. با توجه به این که علاوه بر مردم، دولتها نقش مهمی در بهبود بخشیدن یا بدتر کردن چنین شرایطی دارند.
در این گزارش مروری داریم بر بعضی از مهمترین و جنجالیترین اتفاقهای محیط زیستی در دولت دهم؛ هرچند به اعتقاد کارشناسان محیط زیست آسیبها، خطرات و لطماتی که محیط زیست در این سالها دیده بیشتر از این است که در یک گزارش گنجانده شود.
1: ماجرای فروش پارک پردیسان
سازمان حفاظت محیط زیست در اسفندماه سال 89 از هیات دولت مصوبهای دریافت کرد که به این سازمان اجازه میداد با حفظ منافع مردمی، پارک پردیسان را بفروشد. با این که سازمان حفاظت محیط زیست بارها وجود این مصوبه را تکذیب کرد و آن را یک خبر دروغ خواند، اما انتشار عکس آن در خبرگزاریها بر این موضوع صحه گذاشت. بعد از آن، اعضای شورای شهر تهران نگرانی خود از وجود این مصوبه را اعلام کردند و برای جلوگیری از فروش این پارک، از دولت به دیوان عدالت اداری شکایت کردند. بعد از انتظارهای فراوان و نگرانی از سرانجام این پارک، اقدام شورای شهر نتیجهبخش بود و دیوان عدالت اداری به لغو مصوبه دولت رای داد.
2: گردوغبار در شهرهای جنوبی و غربی
یکی از مشکلات زیستمحیطی که پیش از این هم وجود داشت ولی در سالهای اخیر شدت گرفت، گردوغبار شدید در شهرهای جنوبی و غربی کشور بود که گاهی تا حدی زیاد میشد که زندگی روزانه مردم را هم با مشکل مواجه میکرد. این معضل در حالی روز به روز ابعاد بیشتری گرفت که اگر مسئولان برای آن اهمیت بیشتری قائل بودند و راهکارهای مدبرانهای در نظر میگرفتند بخش زیادی از آن رفع میشد چرا که درست است که به گفته آنها، بخش زیادی از این مشکل از کشورهای همسایه ناشی میشود اما به گفته کارشناسان محیط زیست از طرفی با همکاری با آن کشورها و مالچپاشی و از طرف دیگر با رسیدگی به وضعیت تالابهای در حال خشک شدن کشور خودمان، امکان کاهش این میزان گرد و غبار وجود داشت. این بیتوجهی به مساله ریزگردها تا حدی بود که در سال 91 بر خلاف سال 90 که صد میلیارد تومان اعتبار برای مهار ریزگردها و ساماندهی تالابها و دریاچهها بودجه اختصاص داده شده بود ردیف بودجه خاصی برای این مباحث در نظر گرفته نشد.
3: کاهش بودجه محیط زیست
در شرایطی که محیط زیست با مشکلات زیادی مواجه است و در آخرین رتبهبندی معتبر بینالمللی اعلام شد ایران در جایگاه صد و چهاردهم از بین 130 کشور قرار گرفته، انتظار میرفت برای کاهش این مشکلات و به دست آوردن جایگاه بهتر بودجه بیشتری به محیط زیست اختصاص پیدا کند. با این حال آنچه اتفاق افتاد این بود که بودجه محیط زیست در سال 92 با کاهشی 30 درصدی مواجه شد. کاهشی که اگر چه در مجلس مورد موافقت قرار گرفت، اما مجلسیها دیر ارائه شدن لایحه بودجه از طرف دولت و همکاری نکردن سازمان محیط زیست برای بررسیهای همهجانبه این موضوع را به عنوان مقصر معرفی میکنند به طوری که به گفته آنها سازمان محیط زیست در لایحه جدید طرح جدیدی درخصوص کاهش آلودگی هوا و احیای دریاچه ارومیه ارائه نداد و همچنین ردیف بودجه جلوگیری از آلودگی هوا نسبت به سال گذشته ۳۹ درصد کاهش یافت.
4: آلودگی هوا در شهرهای بزرگ و صنعتی
یکی از مهمترین چالشهای محیط زیستی اخیر در سالهای اخیر، آلودگی هوا بوده است. موضوعی که نه تنها در تهران شدت گرفت، بلکه پایش به شهرهای بزرگ و صنعتی مانند مشهد، اصفهان و اراک هم باز شد. طبق استانداردهای جهانی، آلودگی هوا در هر شهر فقط یک بار در سال میتواند از حد مجاز فراتر رود، با این حال ساکنان شهرهای بزرگ در ایران، روزهای زیادی از سال را به خانهنشینی دعوت شدند. با این که سال به سال و مخصوصا با شروع فصل سرما، آلودگی هوا شدت میگرفت و پزشکان و متخصصان نسبت به عوارض زندگی در چنین فضایی هشدار میدادند و مردم منتظر اقدام اساسی از طرف مسئولان برای حل یا کاهش این بحران بودند، تنها کاری که انجام شد ارائه طرحهای بیثمری بود مانند آبپاشی بر فراز شهر، تعطیلی چند روزه مدارس و ادارهها، طرح زوج یا فرد کردن خودروها و ...
5: مصوبه بهرهبرداری از معادن در مناطق حفاظت شده
در آخرین روزهای سال 91 خبری از مصوبه هیات وزیران رسید مبنیبر این که از سازمان حفاظت از محیط زیست کشور خواسته تا معادن موجود در محدوده مناطق حفاظت شده را برای واگذاری به مردم شناسایی کند. این خبر با این که جای تعجب فراوان داشت که مگر مسئولان معنای واژه "مناطق حفاظت شده" را نمیدانند، اما اولین مورد از این دست تصمیمات نبود. در سال 88 هم شورای عالی محیط زیست مصوبهای داشت مبنیبر این که محدودیتهایی که تا قبل از آن برای این مناطق درنظر گرفته میشد، تا حدودی برداشته شد و وزارتخانههای متعددی چون وزارت راه، مسکن و دفاع و حتی سازمان گردشگری حق ورود به آن و اجرای برنامههای خود را پیدا کردند. اما با مصوبه جدیدی که داده شد، این نگرانی پیش آمد که دیگر فرقی بین مناطق حفاظت شده و مناطق عادی وجود نداشته باشد و کمکم بهرهبرداری از معادن، فعالیتهای راهسازی و گردشگری را هم به آنجا باز کند. این در حالی است که به گفته کارشناسان محیط زیست، این مساله در هیچ جای دنیا سابقه ندارد و حتی اگر مناطقی که قرار است از آنها حفاظت شوند هم معدن داشته باشند بعد از قرار گرفتن تحت این عنوان هیچ مجوزی برای اکتشاف در معادن آنها صادر نمیشود.
6: افت سطح آبهای زیرزمینی
افت سطح آب زیرزمینی یکی از مسائلی است که شاید مردم عادی توجه کمتری به آن داشته باشند و از اهمیت آن و عواقبی که میتواند داشته باشد بیخبر باشند، اما در این میان توقعی که از مسئولان و کارشناسان محیط زیست میرود این است که نسبت به این مسائل حساس باشند، توقعی که چندان هم برآورده نشده چرا که به جای انجام اقداماتی برای پیشگیری یا رفع این مشکل، دست به اقداماتی زده شد که این مشکل را چندبرابر کند. آمارها نشان میدهد آبهای زیرزمینی در ایران بهخصوص در دشت اصفهان، یزد، کرمان و جنوب خراسان منفی است یعنی میزان برداشت از این سفره آبهای زیرزمینی بیش از مقدار و توانایی آنهاست. افزایش بیرویه برداشت از آبهای زیرزمینی تهران هم طوری است که به گفته کارشناسان، تا 10 سال دیگر، چیزی به عنوان سفره آب زیرزمینی در تهران وجود نخواهد داشت و علاوه بر تهران، زمینهای شهریار، ری و دشتهای ورامین هم در حال فرونشستن هستند. با این حال، کاری که انجام شد این بود که نمایندگان مجلس طرحی را به تصویب رساندند که بر اساس آن وزارت نیرو مکلف شد برای چاههای آب کشاورزی فعال فاقد پروانه بهرهبرداری واقع در دشتهای ممنوعه آبی پروانه صادر کند؛ تصمیمی که اگر چه مورد انتقاد وزارت نیرو و فعالان محیط زیست واقع شد اما این اعتراضها برای تصویب نشدن آن فایدهای نداشت.
7: سد گتوند
در شرایطی که کارشناسان محیط زیست بارها بر تاثیرات مخرب ساخت بیرویه سد هشدار دادند، اما مسئولان با بیتوجهی هرچه بیشتر به این هشدارها، راهی را که در پیش گرفته بودند ادامه دادند. یکی از پروژههایی که انجام گرفت و تبعاتش هم طولی نکشید که پیدا شود، ساخت سد گتوند بود؛ سدی که با افتتاح آن یک فاجعه اجتماعی و زیستمحیطی شکل گرفت و زندگی40 هزار روستایی را تحتالشعاع قرار داد. در کنار تهدید تمدن چندهزار ساله ایران بر اثر ساخت این سد، زیرآب رفتن 35 روستا همراه با آوارگی و بیکاری 40 هزار روستایی نتیجهای بود که ساخت این سد به همراه داشت. این مشکلات به قدری بود که درنهایت، با تلاشها و هشدارهایی که داده شد، سازمان بازرسی کل کشور دستور تخلیه سدگتوند را صادر کرد.
8: کشتار خرسهای سمیرمی
کشتار و سلاخی سه قلاده خرس در سمیرم که دیدن تصاویر آن دل هر کسی را به درد میآورد، اتفاقی بود که سال گذشته افتاد و نه تنها دوستداران محیط زیست بلکه عموم افراد جامعه را متاسف کرد و منتظر برخورد دستگاههای قضایی با این افراد بودند. سرانجام جلسه دادگاه متهمین برگزار شد و هر کدام از متهمین به ۱۸ ماه حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از شکار و حمل اسلحه شکاری محکوم شدند. این حکم در حالی صادر شد که به عقیده بسیاری از طرفداران محیط زیست، قوانین ما باید مجازاتهای بیشتری برای خاطیان محیط زیست و شکار غیرمجاز حیوانات در نظر بگیرد چرا که در غیر این صورت باز هم شاهد چنین رفتارهایی خواهیم بود.
9: خشک شدن تالابها
مدیریت نادرست منابع آبی، نگرانی جدی را درباره خشک شدن تالابها به وجود آورده است. بختگان، پریشان، هامون، گاوخونی و گندمان علاوه بر این که با تهدیدهای جدی مواجه هستند، اگر به موقع فکری برایشان نشود، خودشان میتوانند تهدیدهایی جدی محسوب شوند. مساله اینجاست که با همه اینها و در چنین شرایط بحرانی، در چند سال گذشته نه تنها توجه خاصی به بهبود وضعیت دریاچهها و تالابهای در معرض خطر نشد بلکه با مصرف بیرویه منابع آّبی، جانمایی غلط سدها و بیتوجهی به اهمیت حقآبه تالابها، وضعیت این منابع طبیعی رو به وخامت هم رفت.
10: وبالاخره اوضاع بحرانی دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه که حالا دیگر همه با شنیدن نام آن برایش دل میسوزانند و از آنچه بر این جاذبه طبیعی کشورمان گذشته، اظهار تاسف میکنند، هنوز هم روزهای سختی را پشت سر میگذارد. هماکنون دو سوم این دریاچه خشک و تبدیل به شورهزار شده و این امر به این معنی است که عمق متوسط این دریاچه به شدت کاهش یافته به طوری که در ابتدا عمق متوسط این دریاچه برابر 14 متر بود اما عمق متوسط این دریاچه در شرایط فعلی 2 متر است. به عقیده کارشناسان، در صورت خشک شدن این دریاچه هوای معتدل منطقه به هوای گرمسیری با بادهای نمکی تبدیل خواهد شد و بارش باران نمک در استانهای همجوار آن، منجر به آواره شدن چندین میلیون نفر میشود. با همه این هشدارها و حتی با اعتراضی که در سال 90 نسبت به وضعیت بحرانی این دریاچه انجام شد و در مواردی این قضیه رنگ و بوی سیاسی هم گرفت، اما باز هم اقدامی اساسی برای بهبود وضعیت آن شاهد نبودیم و طرحهای مختلفی که برای نجات این دریاچه مطرح شد همگی بیفایده بودند از جمله باروری ابرها، انتقال آب از طریق رودخانههایی مانند ارس به دریاچه ارومیه و جلوگیری از ادامه برداشتهای غیرمجاز آب از طریق چاهها. در حالی که هیچکدام از این کارها تا کنون درمانی برای وضعیت وخیم این دریاچه بیمار نبودهاند، در آخرین روزهای کاری دولت، احمدینژاد به وزارت نیرو دستوری داد مبنی بر استفاده از همه ظرفیتها و امکانات برای جلوگیری از ادامه روند خشکی در دریاچه ارومیه. او در جریان سفر هیئت دولت به آذربایجان غربی تاکید کرد که دولت نگاه ویژهای به احیاء و بهبود وضعیت این دریاچه دارد و در این زمینه اجرای پروژههایی را آغاز کرده و دستور داده برای نجات این دریاچه اقدام شود؛ دستوری که بعید است ظرف این مدت کوتاه بتواند کوتاهیهای این چند سال را جبران کند.