شرق: آخرین روز دولت دهم در حالی فرا رسید که این دولت با چالشهای
فراوانی روبهرو بود؛ چالشهایی که تنها به روابط دولت با سایر قوا ختم نشد
و درون دولت هم حواشی بسیاری داشت. دولتی که هزاران قصه و غصه را از همان
بدو تولد در سال 84 آفرید و رییس دولتی که از ردای شهرداری به قبای
ریاستجمهوری رسید از همان روزهای نخست، نشان داد به جنجال، بیعلاقه نیست و
این موضوع با انتصابهای جنجالی و تغییرات کابینهاش به خوبی مشهود است.
در ذیل نگاهی به برخی چالشهای دولتهای نهم و دهم داشتهایم:
سفرهای استانی حاشیهساز احمدینژاد
احمدینژاد به سفر بیعلاقه نیست حتی حالا که قرار است در دفتر رییسجمهور
سابق فعالیت کند سفر را یکی از محوریترین کارکردهای این دفتر دانسته و
برنامهریزیهایی برای آن دارد. اما این سفرها همواره برای رییس دولت نهم و
دهم، حاشیهساز بوده است. گفتن سخنانی همچون «برخی قیافه روشنفکری
میگیرند ولی به اندازه بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند»، «مردم از
شنیدن اسم دموکراسی حالت تهوع میگیرند» و «سران کشورهای دنیا برای نزدیکی
با کشور ما صف کشیدهاند، مثل این پیرزنها که در صف، زنبیل میگذارند»
بخشی از اظهارات اوست که حاشیههای مختلفی را رقم زد.
مشایی مرد حاشیهساز دولت
«آوردن پول نفت بر سر سفره مردم» شعاری بود که سال 84 در دوقطبی هاشمی و
احمدینژاد آرای احمدینژاد را از پنجمیلیون به 17میلیون تغییر داد اما
دولت احمدینژاد بیش از همه با نام اسفندیار رحیممشایی، یار نزدیک
احمدینژاد شناخته میشود. فردی که حتی از برادر احمدینژاد هم پیشی گرفت و
تبدیل به جریانی سیاسی در کشور شد. مشایی در دولت نهم و دهم نظراتی داشت
که انتقادهای بسیاری را برانگیخت. سخنانی بسیار متفاوت از آنچه از یک مسوول
انتظار میرفت: اظهاراتش درباره مهدویت، دوستی با مردم اسراییل، دیدگاهش
درباره پیامبر و حضورش در مراسم رقص در کشور ترکیه در کنار شایعات که برخي
هم تکذیب نشد، شایعاتی چون دوستی او با یک مرتاض 400ساله در هند که دولت را
دچار چالشهای فراوانی کرد اما احمدینژاد از او دستبردار نبود و روزی که
با او برای ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری به وزارت کشور آمده بود، گفت
سه روز روزه و 14هزار صلوات برای مشایی نذر کرده است. او پیش از این هم
در یک مراسم دولتی پرچم ایران را به دست مشایی سپرد و این حرکتش انتقاد
مجلس و علما را در پی داشت.
مشایی که با آغاز بهکار دولت نهم و به واسطه آشنایی قدیمی با
احمدینژاد، جذب بدنه دولت شده بود علاوه بر ورود به حوزه نفتی، مشاغل
دیگری را هم عهدهدار بود؛ ازجمله ریاست مرکز مطالعات جهانیشدن، جانشینی
رییسجمهور در شورایعالی ایرانیان خارج از کشور، عضویت در شورای نظارت بر
صداوسیما، عضویت در شورای فرهنگی دولت، نمایندگی رییسجمهور در شورای نظارت
بر سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، عضویت در کمیسیونهای اقتصادی و
فرهنگی دولت و ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری. البته چند شغله بودن
در دولت نهم تنها به مشایی محدود نشد و غلامحسین الهام، سخنگوی دولت وقت هم
به دلیل تعدد مشاغل، همواره با انتقاد روبهرو بود. اما اسفندیار دولت در
زمان ریاست بر سازمان میراث فرهنگی دست به اقداماتی زد که به زعم برخی
معترضان و منتقدان، در کارنامه او جایگاه ویژهای دارد و در تاریخ دولتهای
ایران ثبت خواهد شد.
قهر 11 روزه یا دورکاری
دلایل خانهنشینی چند روزه را در دل خود نگه میدارم. این جملهای بود که
پس از 11 روز غیبت، احمدینژاد در جلسه هیات دولت بیان کرد اما بعدها در
جلسه سوال از رییسجمهور در مجلس این 11 روز را دورکاری عنوان کرد، ماجرای
دورکاری یا قهر 11روزه او پس از استعفا و ابقای مصلحی وزیر اطلاعات رخ داد.
یکشنبه ۲۸ فرودین سال 90 بود که کمکم خبری منتشر شد که حکایت میکرد
استعفای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات مورد موافقت محمود احمدینژاد قرار گرفته
است. اما رهبری در حکمی مصلحی را در مقامش ابقا کرد پس از آن 11 روز
احمدینژاد در پاستور حاضر نشد و میگلینژاد نماینده بوشهری در مسجد قائم
کوی بیسیم بوشهر در این رابطه گفت: «احمدینژاد 11 روز قهر کرده بود و دولت
را به امان خدا رها کرد و پس از آن به دفتر یکی از مقامات عالیرتبه نظام
رفت و حرفهایی زد که در تاریخ این انقلاب نبوده است. احمدینژاد گفت:
چهارشرط دارم اگر پذیرفتید برمیگردم و بهعنوان رییسجمهور این کشور ادامه
کار میدهم. میگلینژاد افزود: «در بحث عزل نابجای آقای مصلحی و در آن
اوضاع و احوال، ما 12 ساعت کاریمان در مجلس شورای اسلامی، موضوع جلسه
نداشتیم و بهصورت گروههای چندنفره گرد هر میز نشسته بودیم و راجع به این
اتفاقات گفتوگو میکردیم. از سویی منتظر حکم رهبری بودیم و از سوی دیگر به
این فکر میکردیم که دولت میخواهد تا کجا پیش برود. مجلسیها بهشدت مردد
بودند. رحیممشایی بههمراه احمدزاده استاندار فارس تمام کار خود را تعطیل
کرده بودند و از طریق تماسهای پیاپی با استانداران، طوماری نوشتند که
نهایتا به امضای تنها 13 استاندار رسید که متاسفانه جهانبخش استاندار بوشهر
نیز یکی از آنها بود. اما مصلحی با نامه رهبری در مقام خود ابقا شد و بعد
از 11 روز، احمدینژاد در جلسه هیات دولت حاضر شد اما این موضوع تبدیل به
یکی از مهمترین محورهای سوال از رییسجمهور شد.
تغییرات در کابینه دولتهای احمدینژاد
دولت نهم و دهم تغییرات بسیاری در کابینه داشت. احمدینژاد با وجود سرسختی
مجلس هفتم در رایدادن به وزرای پیشنهادی در آغاز کار و تکمیل کابینه پس
از حدود چهارماه از سپریشدن عمر دولت نهم، در پایان سال نخست دو نفر از
وزرا و تا پایان عمر این دولت، قریب به 11 وزیر را تغییر داد. البته این
تغییرات، جدای از درگذشت مرحوم جمال کریمیراد وزیر وقت دادگستری در سانحه و
معرفی غلامحسین الهام سخنگوی دولت برای تصدی این پست بود. علاوه بر آن،
تعیین سیدمهدی هاشمی بهعنوان سرپرست وزارت کشور به مدت سه ماه و تغییر در
مدیریتها و معاونان این وزارتخانه در همین دوره سهماهه و پس از آن معرفی
علی کردان برای این وزارتخانه، از دیگر تغییرات در دولت نهم به شمار
میرود.
تغییر در معاونان رییسجمهور نیز در کنار این تغییرات به همین شکل وجود
داشت. به گونهای که معاون پارلمانی رییسجمهور چندین بارعوض شد.
آخرین تغییرات دولت نهم، صفارهرندی بود که بسیار جنجالآفرین شد. تنها چند
روز مانده به پایان عمر دولت نهم بهیکباره خبر آمد که محمدحسین صفارهرندی
از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و غلامحسین محسنیاژهای از وزارت اطلاعات
برکنار شدند و برای این دو وزارتخانه سرپرست معرفی شد. پس از این اتفاق،
صاحبنظران اعلام کردند که دولت مشمول اصل 139 قانون اساسی میشود و دیگر
جلسات هیات دولت رسمیت ندارد بر این اساس حکم صفارهرندی در ابهام ماند و او
همچنان برای رسمیتداشتن دولت، وزیر ارشاد باقی ماند.
او در معرفی نخست وزرای پیشنهادی دولت دهم سهزن را نیز در فهرست کابینه
خود ارایه کرد که با رای اعتماد نمایندگان مجلس به یکی از آنها مرضیه
وحیددستجردی جایگزین محمدباقر لنکرانی شد. پرویز کاظمی، وزیر رفاه، اولین
وزیر برکنارشده در کابینه احمدینژاد است. پرویز کاظمی، وزیری بود که محمود
احمدینژاد به هنگام رای اعتماد مجلس به او گفته بود که کاظمی را خدا به
او معرفی کرده است. از فهرست وزرای دولت نهم تنها عباسی وزیر تعاون،
شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد، بهبهانی وزیر راه و ترابری، محرابیان وزیر
صنایع و منوچهر متکی وزیر امورخارجه به دولت دهم راه یافتند. صادق محصولی
هم از وزارت کشور به وزارت رفاه، مصطفی محمدنجار از وزارت دفاع به وزارت
کشور و مسعود میرکاظمی از وزارت بازرگانی به وزارتخانه نفت منتقل شد. چند
ماه بعد از اولین برکناری، محمد ناظمیاردکانی، وزیر تعاون، برکنار میشود و
کمتر از یک سال بعد در مرداد ماه سال ۱۳۸۶ وزیر نفت، کاظم وزیری هامانه،
از سوی محمود احمدینژاد عزل شد. محمود فرشیدی، وزیر آموزشوپرورش،
اردیبهشت سال ۱۳۸۶ نمایندگان مجلس این وزیر را بهخاطر وضعیت معیشتی
فرهنگیان، عدم اجرای برنامهها و توهین به پیامبر اسلام در آزمون استخدامی
وزارت آموزشوپرورش، استیضاح کردند اما وی از مجلس رای اعتماد دوباره گرفت؛
با این حال پنج ماه بعد توسط احمدینژاد برکنار شد. پس از آن داوود
دانشجعفری با انتشار نامهای انتقادآمیز از سمت خود کنارهگیری کرد. مصطفی
پورمحمدی، وزیر کشور وقت، هم در اردیبهشت ۱۳۸۷ برکنار شد. پورمحمدی دلیل
برکناری خود را عصبانیت احمدینژاد از گزارش او به رهبری عنوان کرد، گزارشی
که بدون هماهنگی رییس دولت ارسال شده بود. پرویز داوودی، معاون اول رییس
دولت هم در همان زمان جای خود را به مشایی داد اما با نامه رهبری مشایی از
سمت خود برکنار شد. تغییرات در کابینه و دولت به دولت نهم ختم نشد و دولت
دهم نیز همان رویه را دنبال کرد. رییس دولت در آغاز دولت دهم درمورد تغییر
وزرا تصریح کرد: در دولت دهم نیز ممکن است وزرا تغییر کنند. البته امیدوارم
چنین مسالهای در دولت دهم رخ ندهد یا حداقل باشد اما در دولت نهم روی
برنامه حرکت کردیم. در جلسه رای اعتماد به وزرا بررسی کردیم و به این
جمعبندی رسیدیم که این فرد برای فلان وزارتخانه خوب است و انتخاب شد ولی
در مسیر حرکت ممکن است یک وزیر کم بیاورد و جا بماند. با این تفاسیر هیات
وزیران دولت دهم متشکل از 21 وزارتخانه با 13 چهره جدید تکمیل شد و آغاز
بهکار کرد. البته این تغییرات در کنار تغییر معاون اول و برخی دیگر از
معاونان مانند معاون رییسجمهور در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، بنیاد
ایثارگران و خانواده شهدا و... در مجموع چهرهای نو از دولت را به نمایش
درآورد. منوچهر متکی، وزیر امورخارجه یکی از جنجالیترین تغییرات دولت بود،
با رفتن متکی علیاکبر صالحی جایگزین او شد. سپس مجلس شورای اسلامی نیز
بهبهانی، وزیر راه و ترابری را استیضاح و اعتماد خود را از وی سلب کرد. با
این حساب دو نفر از وزرایی که از دولت نهم به دولت دهم راه یافته بودند نیز
کنار رفته و مقرر شده است که دو وزارتخانه مسکن و راه در صورت ادغام با یک
وزیر اداره شود. مجلس هم در کنار این تغییرات به دولت تکلیف کرد که با
ادغام دو سازمان ملی جوانان و تربیتبدنی وزارتخانه جدیدی تحت عنوان وزارت
ورزش و جوانان تاسیس کند. در مرداد سال ۱۳۹۰، محمود احمدینژاد در یک اقدام
جنجالبرانگیز دیگر، اینبار علی سعیدلو، رییس پیشین سازمان تربیتبدنی را
بهعنوان معاون امور بینالملل رییسجمهور تعیین میکند.
برکناریهای جنجالی
هرچند مهمترین برکناری مسوولان از سمتشان در دوره احمدینژاد مربوط به
متکی و مصلحی میشود اما برکناری مدیرعامل بانک پارسیان و هیاتمدیره بیمه
ایران هم در فهرست عزلهای جنجالی احمدینژاد قرار دارند. احمدینژاد یک
سال پس از به قدرترسیدن، دستور برکناری عبدالله طالبی، مدیرعامل بانک
پارسیان، بزرگترین بانک خصوصی کشور را صادر کرد. ماجرای برکناری مدیرعامل و
رییس هیاتمدیره بانک پارسیان از جایی شروع شد که شرکت ایرانخودرو
بهعنوان سهامدار عمده بانک پارسیان تصمیم گرفت سهام حدود ۳۰درصدی خود را
واگذار کند، این کار با انتقاد احمدینژاد روبهرو شد و به مردم قول داد
مدیرانی که معاملههای فاسد دارند، برکنار خواهند شد و به این ترتیب
مدیرعامل بانک پارسیان از سمت خود برکنار شد اما پس از مدتی عبدالله طالبی
را به عضویت «شورای بازنگری در قوانین نظام بانکی» از سوی رییس دولت در
آمد. عبدالله طالبی، مدیرعامل بانک پارسیان، چندی پیش در یک گفتوگوی
مطبوعاتی اعلام کرد: دیوان عدالت اداری، اقدام بانک مرکزی در تشکیل مجمع
عمومی برای انتخاب هیاتمدیره را خلاف قانون دانست و سازمان بازرسی کل کشور
نیز ابطال معامله سهام ایرانخودرو در بانک پارسیان را غیرقانونی اعلام
کرد. هرچند بانک مرکزی زیر بار این احکام و گزارشها نرفت اما من آبروی
خودم را کف دستم گذاشتم و بهخاطر منافع بانک سکوت کردم.
الحاق سازمان حج و زیارت به گردشگری
یکی از جنجالیترین چالشهای دولت احمدینژاد، الحاق سازمان حج و زیارت به
گردشگری بود. شورایعالی اداری که ریاست آن برعهده محمود احمدینژاد است،
«سازمان حج و زیارت» را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خارج کرد و مسوولیت
آن به سازمان «میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» واگذار شد، پس از آن
مشایی، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، ریاست این سازمان را تغییر
داد. این کار مورد انتقاد و واکنش علما قرار گرفت. به فاصله کوتاهی
آیتالله مکارمشیرازی این کار را توهینآمیز خواند و گفت: کسانی که
سازمان حج و زیارت را با میراث فرهنگیوگردشگری ادغام کردهاند، اهمیت
زیارت خانه خدا و حج را درک نکردهاند. مجلس هم انتقادهای تندی به این
مساله داشت و خواست که سازمان حج و زیارت بهجای سازمان گردشگری در وزارت
ارشاد ادغام شود، تا بهجای اینکه هر روز مدیریت این سازمان به تعبیر این
نماینده با اقداماتش سر و صدا به پا کند، هم یک وزیر در راس امور باشد و هم
مجلس بتواند به نظارت بهتری بر این سازمان بپردازد.
اما در نهایت جنجال الحاق سازمان حج و زیارت به گردشگری با نامه رهبری به
محمد محمدیریشهری، نماینده رهبری در سازمان حج و زیارت خاتمه یافت. رهبری
در این نامه با «ناشایسته»خواندن الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث
فرهنگیوگردشگری، دستورداد «وضعیت به شیوه سابق باقی بماند و تاکید کردند
الحاق این سازمان به مجموعه گردشگری شایسته نیست.»